داستان کوتاه

گروفالوی پدر، بچه‌اش را نصیحت می‌کند که نباید هیچ‌وقت شب‌ها به جنگل برود، چون موش گنده و بدجنس دنبالش می‌کند. یک شب که گروفالوی پدر می‌خوابد و خرو پفش بلند می‌شود، بچه گروفالو از غار بیرون می‌رود و به دنبال موش بزرگ و بدجنس می‎گردد. سرانجام موش را پیدا می‌کند؛ اما موش نه بزرگ است نه بدجنس.

تخیلات به زندگی کودکان جان می‌دهند و خلاقیت را در آن‌ها شکوفا می‌سازند. جلد دهم از مجموعۀ «قصه های گوگولی برای بچه های گوگولی» شامل چند داستان‌ تخیلی است که در اولین آن‌ها، یک خرگوش بادکنکی سوار هواپیما می‌شود. سیب کوچولو و ماع ماع، و انار و مروارید نام دو قصۀ دیگر از این کتاب هستند. در داستان دیگر، یک مداد قرمز که در کلاس درس جامانده است، در تاریکی از تخته‌ سیاه می‌ترسد. قابلمه هم نام آخرین قصۀ این کتاب است.

در دنیای تخیلات کودکانه، حیوانات حرف‌می‌زنند و اشیا زنده‌اند و جان دارند. در جلد هفتم از مجموعۀ «قصه های گوگولی برای بچه های گوگولی» قصۀ یک پلنگ بچه‌خور را می‌خوانیم که بچه‌ها به او یاد می‌دهند شکلات بخورد و دیگر بچه نخورد. کلاغ و پنیر فروش، و خیار و نمکدانی که با هم بازی می‌کنند از دیگر قصه‌های این کتاب هستند. داستان سبزه و سیب در بارۀ سین‌های سفرۀ هفت‌سین است. آخرین قصۀ کتاب هم ماجرای کدویی است که هی بزرگ می‌شد.

تخیلات به زندگی کودکان جان می‌دهند و خلاقیت را در آن‌ها شکوفا می‌سازند. در جلد نهم از مجموعۀ «قصه های گوگولی برای بچه های گوگولی» که شامل داستان‌های تخیلی می‌شود، قصۀ الاغ و جادوگر، و جارو و درخت را می‌خوانیم. در داستان دستکش رنگی رنگی، یک دستکش پنج انگشتی و یک دستکش دو انگشتی با هم دوست می‌شوند. در داستان خروس جنگی، حیوانات خروس را دنبال نخود سیاه می‌فرستند.داستان نقل و تمساح هم آخرین قصۀ این کتاب است.

در دنیای تخیلات کودکانه، حیوانات حرف‌می‌زنند و اشیا زنده‌اند و جان دارند. جلد ششم از مجموعۀ «قصه‌های گوگولی برای بچه‌های گوگولی» شامل چند قصۀ تخیلی است که در یکی از آن‌ها یک جفت جوراب لنگه به لنگه دنبال دوستان خوب می‌گردد. در دیگری یک زنگوله تلاش می‌کند دل بچۀ تنهایی را شاد کند و او را بخنداند. خاله بدو بدو هم ده تا بچه دارد. آینه و کفشدوزک، و الاغ و النگو نیز دیگر قصه‌های تخیلی این کتاب هستند.

کودکان، تا قبل از نوجوانی، در دنیای خیال شگفتی‌های خاصی می‌بینند. جلد چهارم از مجموعۀ «قصه های گوگولی برای بچه‌های گوگولی» چند قصه را در بر می‌گیرد که در یکی از آن‌ها دربارۀ خروسی می‌خوانیم که کاکل نداشت. دماغ خنک، نام داستانی است دربارۀ دماغ یک گاو. دو کرمی که با هم آشتی می‌کنند، مدرسۀ جیغ‌جیغو، و من و فیلم از دیگر قصه‌ها هستند. این قصه‌ها کودک را به دنیای خیال می‌برند.

این کتاب، مجموعه‌ای از ایده‌های داستانی را به درمانگران معرفی می‌کند که بر اساس آنها می‌توانند استعاره‌های( داستان، قصه، حکایت) درمانی پرمعنی بسازند. همچنین تکنیک‌هایی برای به‌دست‌آوردن مهارت‌ها، برقراری و بهبودبخشی ارتباطات در استعاره‌درمانی ارائه می‌کند و روش‌های یادگیری و کاربرد استعاره‌ها در هنر ارتباط‌درمانی و فرایند تغییر و تسهیل نتایج را آموزش می‌دهد.

قبیله‌های یهودی با بت‌پرستان و دیگر مخالفان اسلام هم‌پیمان شده و لشکری بزرگ فراهم کرده و به سمت مدینه حرکت می‎کنند. خبر به مسلمانان می‌رسد؛ ولی نه زمان کافی دارند نه تجهیزات کافی. به پیشنهاد سلمان فارسی که مردی ایرانی است، با کندن گودالی بزرگ راه دشمن را می‌بندند. لشکر دشمن شهر مدینه را محاصره می‌کند و این محاصره مدت‌ها ادامه می‌یابد.

خدیجه از قبیله قریش بود و چندین کاروان تجارتی داشت. ابوطالب، عموی حضرت محمد (ص)، از خدیجه می‌خواهد که محمد (ص) با کاروان او همراه شود. مدتی بعد خدیجه از محمد (ص) خواستگاری می‌کند و تمام ثروتش را در اختیار ایشان می‌گذارد.

عمار در محیط پر از ظلم و ستم مکه بزرگ شده و از این وضعیت ناراحت است. او درباره پیامبری می‌شنود که مردم را به پرستش خدای یگانه دعوت می‌کند. عمار به دیدن پیامبر می‎رود و مسلمان می‌شود. پدر و مادر عمار به درخواست او مسلمان می‌شوند و زیر شکنجه بزرگان قریش به شهادت می‌رسند. یاسر و سمیه اولین شهدای اسلام هستند.