سنجاب کوچولو
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسالان و کودکان میباشد. کتاب«سنجاب کوچولو» شامل دو داستان است. داستان اول: «سنجاب کوچولو»: این داستان کوتاه تصویری دربارهی سنجاب کوچولویی است که میخواهد فندقش را در زمین پنهان کند. یکبار سگ فندقش را از سوراخ درمیآورد. یکبار خرگوش همانجا یک سوراخ میکند و فندق سنجاب را بیرون میکشد. این داستان همچنان ادامه دارد تااینکه بالاخره سنجاب کوچولو یک جای مطمئن برای فندقش پیدا میکند. او همین که خیالش از بابت فندق راحت میشود، میخوابد. یک خواب طولانی و عمیق تا فصل بهار. بهار از خواب بیدار میشود و به سراغ فندقش میرود و با صحنهی زیبایی روبهرو میشود.
فرار کن نخود
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دستهبندی شده است. این قصههای کوتاه و خیالانگیز، بر اساس موضوع، شیوهی قصهگویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروههای سنی مختلف تقسیم شدهاند. داستان «فرار کن نخود» دربارهی یک نخودفرنگی شیرین و خوشمزه است که دلش نمیخواهد تبدیل به یک خوراکی خوشمزه شود. نخود کوچک همین که میفهمد مادربزرگ میخواهد با او غذا درست کند، سریع تصمیم به فرار میگیرد. به باغچه پناه میبرد، پدربزرگ سر میرسد. به بوتهزار میرود، خرگوش او را پیدا میکند. یک مسیر پرماجرا و پرحادثه را طی میکند تا یک جای امن و بیخطر را پیدا کند.
سیارهی عجیب
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دستهبندی شده است. این قصههای کوتاه و خیالانگیز، بر اساس موضوع، شیوهی قصهگویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروههای سنی مختلف تقسیم شدهاند. در داستان «سیارهی عجیب» کیپ یک موشک فضایی دارد که سوارش میشود و در فضا ویژویژ میکند. در یکی از این گشتوگذارها موشکش ناگهان با یک سیاره برخورد میکند. سیارهای عجیب و غریب که کیپ را حسابی شگفتزده و متعجب میکند. همهچیز این سیاره عجیب و باورنکردنی است حتی موجودی که کیپ با آن روبهرو میشود!
سوپ هویج
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دستهبندی شده است. این قصههای کوتاه و خیالانگیز، بر اساس موضوع، شیوهی قصهگویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروههای سنی مختلف تقسیم شدهاند. داستان «سوپ هویج» درباره حس مالکیت و همکاری است. نویسنده با یک روایت ساده و بازیگوشانه این دو مفهوم را به خوبی برای کودکان بازگو میکند. موضوع اصلی دربارهی یک هویج بزرگ است که «بن» و یک خرگوش بزرگ برایِ داشتن آن با یکدیگر کلنجار میروند. بن از روی زمین تلاش میکند تا هویج را بردارد و خرگوش از زیرزمین هویج را میکشد. این ماجرا به اینجا ختم نمیشود و آنها از دوستانشان برای دستیابی به هدفی که دارند هم کمک میگیرند. در پایان اتفاق غافلگیرندهای نتیجهی این کشمکش را به خوانندگان نشان میدهد.
روز ورزش پنگوئنها
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسالان و کودکان میباشد. «پیپ» پنگونی کوچک و بامزهای است که اعتماد به نفس بالایی برای ورزش کردن ندارد. روز ورزش پنگونها ترجیح میدهد یک گوشه بایستد و برای بقیهی بچهها دست بزند. مربی ورزش پیپ این صحنه را میبیند و از او میخواهد که با دیگر پنگوئنها ورزش کند اما پیپ مدام میگوید که میترسد. بقیه دوستان پیپ نیز از جریان باخبر میشوند همه دلشان میخواهد به پیپ کمک کنند تا به اون نشان دهند که توانایی کافی برای ورزش کردن دارد و نباید بترسد. پیپ در آخر راضی میشود او مثل بقیهی پنگوئنها در آب شنا میکند و احساس خوبی نسبت به خودش پیدا میکند. به نظر شما چه اتفاقی باعث تغییر پیپ میشود؟
دزد هویجها
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسالان و کودکان میباشد. «برفی» خرگوش بازیگویشی است که شبها یک تفریح شیطنتآمیز دارد! او روزها مثل بقیهی خرگوشهاست هویج میخورد، بازی میکند، میخوابد ولی شبها تبدیل به دزد هویج میشود! از زیر خانهاش یک تونل میکند به جاده میزند و بعد شروع میکند به پیدا کردن هویجها. یک شب اتفاق عجیبی میافتد او هنگام دزدی دستش رو میشود. فکر میکنید چه اتفاقی برای برفی میافتد؟ آیا میتواند از دست صاحب هویجها فرار کند یا گیر میافتد؟
خانه درختی و مهمانهای کوچک
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دستهبندی شده است. این قصههای کوتاه و خیالانگیز، بر اساس موضوع، شیوهی قصهگویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروههای سنی مختلف تقسیم شدهاند. در داستان «خانه درختی و مهمانهای کوچک»، تام تصمیم میگیرد برای خودش یک خانه درختی با شاخ و برگها بسازد. او خانه را به اتمام میرساند. در خانه نشسته و مشغول استراحت است که سوسک کوچکی را میبیند که با وسایلش به خانهی او میآید. مدت زیادی نمیگذرد که عنکبوت وارد میشود. او هم تختش را جمع کرده و به خانهی تام آمده است. آرامآرام تمام حشرات به خانهی تام نقل مکان میکنند. هرچقدر که تام میگوید: «این خانه من است!» کسی به او توجه نمیکند تا اینکه تام تصمیم جدیدی میگیرد. تصمیم مهمی که حسابی کودکان را غافلگیر میکند!
چه کسی از همه تندتر است؟
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسالان و کودکان میباشد. داستان اول، چه کسی از همه تندتر است؟ دربارهی سرعت است. نویسنده با مثالهایی از زندگی روزمره و داستانی دلنشین مفهوم سرعت را برای بچهها توضیح میدهد. جنی، تامی و مامان و بابا هر کدام سرعتهای متفاوتی دارند. عوامل مختلفی در سرعت آنها مؤثر است. یکی با پای پیاده حرکت میکند دیگری با اسکوتر. کودکان با خواندن این کتاب درک درستی از سرعت و عوامل مؤثر بر آن پیدا میکنند.
اتوبوس پر سروصدا
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دستهبندی شده است. این قصههای کوتاه و خیالانگیز، بر اساس موضوع، شیوهی قصهگویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروههای سنی مختلف تقسیم شدهاند. در داستان «اتوبوس پر سروصدا» حیوانات و بچهها در ایستگاه منتظر اتوبوسند. اتوبوس میآید اما آقای راننده از سروصدا اصلاً خوشش نمیآید. همه آرام و بیصدا سوار اتوبس میشوند. با یک تکان اتوبوس همهچیز بههم میخورد. شتر و اردک باهم دعوایشان میشود. میمونها روی سقف اتوبوس میپرند و شیطونی میکنند. بچهها داخل اتوبوس بدوبدو و بازی میکنند. آقای راننده عصبانی میشود و همه را از اتوبوس پیاده میکند. همه با ناراحتی از اتوبوس پیاده میشوند و آقای راننده تنها به مسیرش ادامه میدهد اما چیزی نمیگذرد که چرخ ماشینش پنچر میشود! حالا آقای رانندهی عصبانی مانده است و یک اتوبوس پردردسر! فکر میکنید چه اتفاقی در پایان برای آقای راننده میافتد؟
آهای ... بیدار شو!
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دستهبندی شده است. این قصههای کوتاه و خیالانگیز، بر اساس موضوع، شیوهی قصهگویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروههای سنی مختلف تقسیم شدهاند. در داستان «آهای...بیدارشو!»، شب خرگوش کوچولو، توی تختش آرام خوابیده است که ناگهان صدای بلندی میشنود. فکر میکنید این صدای بلند که باعث شده خرگوش را از خواب بیدار کند چه صدایی است؟ ممکن است تعجب کنید اما باید بگوییم صدای قارقور خرس شکمویی است که در آن طرف جنگل زندگی میکند. خرگوش باعجله از رختخواب جدا میشود و به خانهی خرس شکمو میرود و به این صدای بلند اعتراض میکند خرس غمگین و ناراحت میگوید: «آخه خیلی گرسنهام! غذا میخواهم!» خرگوش مهربان دلش برای خرس میسوزد پیشنهاد میدهد تا برایش غذا بیاورد. بعد از سختیهای فراوان خرس بالاخره سیر میشود.حالا هر دو آمادهی خواب هستند. این بار اما خرس نمیتواند بخوابد فکر میکنید چرا؟