Skip to main content

وقتی مهربانم

معرفی کتاب
این کتاب از طریق داستان‌گویی کودک را با درک احساس مهربانی آشنا می‌کند. کودک می‌آموزد که مهربانی چیست؟ چه احساسی دارد و چگونه می‌توان آن را نشان داد. کودک داستان گلی مهربان را دنبال می‌کند تا مهربانی و احساسش را با دیگران تقسیم کند. در این کتاب کودک می‌آموزد چگونه محبت کند و از آن در ارتباطات روزمره‌اش استفاده کند؛ همچنین می‌تواند هوش هیجانی کودک را افزایش داده و احساس شادی و مهربانی را در او تقویت کند.

با هم غذا می‌خوریم

معرفی کتاب
این داستان درباره مهربانی و انسان‌دوستی امام رضا (ع) است. ماجرا درباره مردی است که در سفری به خدمتکاران امام (ع) می‌گوید بر سر سفره‌ای که امام رضا (ع) می‌نشیند، ننشینند.
امام رضا (ع) که این حرف را می‌شنود، بسیار ناراحت می‌شود و تأکید می‌کند که همه انسان‌ها مثل هم و برابر هستند و باید در کنار هم غذا بخورند. این داستان براساس حدیث و توصیه‌ای از امام هشتم (ع) روایت شده است.

خوشه طلایی

معرفی کتاب
این داستان درباره بخشندگی و مهربانی است. قصه از جایی آغاز می‌شود که خوشه گندم کوچک مزرعه بعد از چند ماه صبرکردن برای آسیاب‌شدن و تبدیل‌شدن به نان، از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند که تنها مانده و همه خوشه‌ها زودتر از او به آسیاب رفته‌اند. گندم باید به تنهایی خودش را به آسیاب برساند. او در این مسیر با حیوانات گوناگونی مواجه می‌شود که از او کمک می‌خواهند. گندم باید در این وضعیت چه کار کند؟ از دانه‌هایش قرض بدهد یا آن‌ها را برای آسیاب‌شدن نگه دارد؟ ماجرای این سفر را در کتاب حاضر خواهید خواند.

پنجره نامرئی

معرفی کتاب
این داستان درباره دوستی و ارتباط با آدم‌هاست.
آقای شمس مردی است که روی صندلی چرخ‌دار می‌نشیند و به خاطر مشکل حرکتی‌اش از خانه بیرون نمی‌رود. او همه آدم‌ها را از پنجره کوچک خانه‌اش می‌بیند و درباره آن‌ها خیال می‌بافد و داستان می‌سازد؛ تا اینکه یک روز دختر کوچولویی با صندلی چرخ‌دار جلوی پنجره آقای شمس می‌نشیند. دختر تنهاست و به برف‌ها نگاه می‌کند...

تیغ‌تیغو

معرفی کتاب
این داستان درباره تغییر است؛ تغییر تیغ‌تیغو. او با تیغ‌هایش همه را اذیت می‌کرد و می‌ترساند. یک روز صبح که از خواب بیدار شد، دید که دیگر تیغ ندارد. تیغ‌تیغو به موجودی صورتی و نرم مثل مارشملو تبدیل شده بود. دیگر مثل سابق کسی از او نمی‌ترسید و نمی‌‌توانست بقیه را اذیت کند. کسی می‌داند تیغ‌تیغو حالا باید چه‌کار کند؟

با‌ادب و مهربان‌ باشیم

معرفی کتاب
کتاب‌های این مجموعه علاوه بر تصاویر و متن‌های ساده، هر یک چند بازی و فعالیت گروهی را نیز معرفی می‌کنند که والدین و مربیان می‌توانند با اجرای آنها، کودکان را به شیوه‌های گوناگون گفت‌وگو، بازی و نمایش با مهارت‌های مهم اجتماعی آشنا کنند. همچنین متناسب با موضوع هر یک از این کتاب‌ها، ‌سؤال‌هایی نیز مطرح شده است که به وسیله آنها می‌توان توجه کودک (یا گروهی از کودکان) را به موضوع موردنظر جلب کرد. جلد حاضر چهارمین جلد مجموعه می‌باشد، که در خصوص آموزش، تمرین و تثبیت موضوعاتی همچون «تربیت خانوادگی، مهربانی، ادب، ...» نگاشته شده است.

نوبتی بازی کنیم

معرفی کتاب
کتاب‌های این مجموعه علاوه بر تصاویر و متن‌های ساده، هر یک چند بازی و فعالیت گروهی را نیز معرفی می‌کنند که والدین و مربیان می‌توانند با اجرای آنها، کودکان را به شیوه‌های گوناگون گفت‌وگو، بازی و نمایش با مهارت‌های مهم اجتماعی آشنا کنند. همچنین متناسب با موضوع هر یک از این کتاب‌ها، ‌سؤال‌هایی نیز مطرح شده است که به وسیله آنها می‌توان توجه کودک (یا گروهی از کودکان) را به موضوع موردنظر جلب کرد.جلد حاضر هفتمین جلد مجموعه می‌باشد، که در خصوص آموزش، تمرین و تثبیت موضوعاتی همچون «مشارکت‌پذیری، بازی‌های دسته‌جمعی، همدلی...» نگاشته شده است.

سیل و سردار: خاطرات شفاهی حضور حاج‌قاسم سلیمانی در سیل خوزستان

معرفی کتاب
این کتاب درباره یکی از چندهزار فداکاری و جوانمردی حاج قاسم سلیمانی و یاور ایشان ابومهدی المهندس است. حاج قاسم که در تمام بزنگاه‌های تاریخی حضوری پرشور و چشم‌گیر داشت، در سیل خوزستان نیز روانه میدان شد و به کمک مردم سیل‌زده شتافت. کتاب حاضر نیز روایتی از همان روزهاست که سردار سلیمانی خود به مردم سیل‌زده و آواره خوزستان کمک کرد و از همان زمان نیز برای حل مشکل سرپناه سیل‌زدگان اقدامات فراوانی انجام داد. نویسنده این کتاب تلاش می‌کند تا شهید سلیمانی را کامل‌تر و جامع‌تر به نوجوانان بشناساند و ایشان را با دلاوری‌های سردار شهید آشنا کند.

خنده گمشده

معرفی کتاب
بسیاری از ما زمانی که کودک بودیم با نظرات منفی دیگران درباره ظاهرمان مواجه شدیم و آن نظرات تأثیر بدی روی روحیات ما گذاشت. این کتاب در تلاش است تا به کودکان بگوید ظاهرشان زیباست و باید قدر آن را بدانند. شخصیت اصلی این داستان یک بچه کفتار است که هروقت می‌خندید همه به او می‌گفتند دندان‌هایش زشت است؛ برای همین خنده‌اش گم شد. دوستان کفتار او به کمک کردند تا خنده‌اش را پیدا کند و این داستان درباره چگونه پیدا شدن خنده اوست.

اوکاپی شلوار گورخری‌اش را دوست دارد

معرفی کتاب
یک روز شامپانزه به اوکاپی گفت: «فکر می‌کنم تو شلوار گورخر را دزدیده‌ای، چون فقط پاهایت شبیه آن‌‌هاست»، اوکاپی گفت: «نه، این‌‎ها راه‌راه‌های پاهای خودم هستند و همیشه آن‌‌ها را داشته‌ام». اوکاپی در عمرش یک گورخر هم ندیده بود. او باید واقعیت را می‌فهمید. باید می‌‎رفت و گورخرهایی را که شامپانزه گفته بود را می‌‎دید.صبح روز بعد، اوکاپی سفر پُرماجرایش را شروع کرد. دوست وفادارش طوطی هم همراهش رفت.