تلنگرز: مثنوی معنوی خندان
معرفی کتاب
مجموعه «کتابهای خندان» نقیضهای است بر کتابهای ادبی کهن. نقیضه، شکل طنزآمیز یک کتاب است که در آن سبک نوشتاری و زبان کتاب اصلی را حفظ میکنند؛ اما محتوای آن بهروز میشود. این کتاب نقیضهای بر کتاب «مثنوی معنوی» است. نویسنده در این کتاب، هفت قصه را به شیوۀ مثنوی و با زبان طنز سروده است و در هر داستان، موضوعی را مطرح میکند که شاید مشکل خیلی از دانشآموزان، نوجوانان و جوانان باشد.
طاووسنامه: قابوسنامه خندان
معرفی کتاب
مجموعه «کتابهای خندان» نقیضهای است بر کتابهای ادبی کهن. نقیضه، شکل طنزآمیز یک کتاب است که در آن سبک نوشتاری و زبان کتاب اصلی را حفظ میکنند؛ اما محتوای آن بهروز میشود. این کتاب نقیضهای است بر کتاب «قابوسنامه». در کتاب «قابوسنامه»، «قابوسابن وشمگیر» پسرش را نصیحت میکند که این کار را بکن و آن کار را نکن؛ اما در کتاب طاووسنامه، نویسنده نصیحت را با خنده مخلوط کرده و معجون طنزآمیزی ساخته که خواندنش برای هرکسی لذتبخش است.
گلشاد و گلنوش: کلیلهودمنه خندان
معرفی کتاب
مجموعه «کتابهای خندان» نقیضهای است بر کتابهای ادبی کهن. نقیضه، شکل طنزآمیز یک کتاب است که در آن سبک نوشتاری و زبان کتاب اصلی را حفظ میکنند؛ اما محتوای آن بهروز میشود. کتاب «گلشاد و گلنوش» نقیضهای است بر کتاب «کلیله و دمنه». کلیله و دمنه نام دو شغال است که سر ماجرایی باهم اختلاف نظر جزیی دارند و همین باعث میشود که کلی داستان در داستان برای ما بگویند؛ اما در کتاب «گلشاد و گلنوش» شغالهای قصه، تبدیل به مادربزرگ و نوه شدهاند و ماجراها و داستانهایشان هم مربوط به روزگار امروز شده است.
قلب کوچک دیوانه من
معرفی کتاب
داستان این کتاب دربارۀ دختری است به نام «سیساندا» که قلبش با قلب همۀ آدمها فرق دارد... . او هرروز صبح که بیدار میشود، ضربان قلبش و همچنین روزهای عمرش را میشمارد و مادرش را میبیند که برای دویدن میان تپهها از خانه بیرون میرود. مادرش تا جاهایی که حتی چوپانها با گلههایشان نمیروند، پیش میرود و ساعتها میدود. سیساندا خودش نمیتواند بدود. قلب کوچک دیوانهاش این اجازه را به او نمیدهد؛
برای آنکه قلبش مثل قلب همه شود، پول زیادی لازم است... .
برای آنکه قلبش مثل قلب همه شود، پول زیادی لازم است... .
کوههای سفید
معرفی کتاب
«سهپایهها» برای کنترل مردم، مغز آنها را در سن چهاردهسالگی به کلاهکهایی مجهز میکنند که بر ساختار ذهن انسانها تاثیر میگذارد و اغلب آنان را شیفتۀ خدمت و بردگی برای سهپایهها میکند. در آغاز داستان ماهیت سهپایهها ناشناخته است... . عدهای از مردم، سهپایهها را ماشینهایی هوشمند میدانند که علیه اربابان سابق خود قیام کردهاند؛ اما گروهی دیگر اعتقاد دارند که سهپایهها دراصل وسایل حمل و نقل موجودات فضایی متجاوزند. «ویل» و «فریتس» قصد مبارزه با سهپایهها را دارند و درعینحال از شروع جنگ روی کرۀ زمین جلوگیری میکنند.
وقتی سهپایهها به زمین آمدند
معرفی کتاب
چهارگانهای از جانکریستوفر، دربارۀ هجوم موجوداتی غیرزمینی، سهپایهها، به کره زمین است. مهاجمان ارادۀ انسانها را تسخیر کرده و آنها را به بردگی کشاندهاند؛ ولی گروه اندکی از افراد آزاد، تلاش میکنند تا با اقدامات هولناک دشمن مبارزه کنند. در این کتاب که جلد چهارم از این مجموعه است، سهپایهها از طریق امواج تلویزیونی اختیار ذهن انسانها را هم دست میگیرند.
چه کسی از روباه بد گنده میترسد؟
معرفی کتاب
آقای روباه آرزو دارد که یک شکارچی «گنده و بد» باشد؛ ولی با تمام تلاشی که میکند، هرچیزی هست بهجز «گنده و بد». تلاش او برای گرفتن مرغهای مزرعه همیشه با شکست روبهرو میشود و درنهایت به خوردن شلغم راضی میشود. پس از چندین اشتباه خندهدار، یک گرگ ترسناک به روباه کمک میکند تا سه تخممرغ از مزرعه بدزدد و پرورش دهد تا وقتی بزرگ شدند، آنها را بخورد. به این شرط که یکی از آنها را به گرگ بدهد. روباه موافقت میکند؛ اما همهچیز طبق نقشه پیش نمیرود.
آماده باش
معرفی کتاب
داستان این کتاب دربارۀ دختربچهای به نام «وِرا» است. دوستان وِرا در خانههایی شیک زندگی میکنند و والدینشان میتوانند آنان را به بهترین اردوگاههای تابستانی بفرستند؛ اما مادر وِرا قادر به صرف چنین خرج و مخارج لوکسی نیست. بااینحال، یک کمپ تابستانی در محدودۀ بودجۀ آنان وجود دارد و وِرا راهی آن اردو میشود. نویسنده تلاشهای وِرا برای یافتن دوستان جدید و همچنین جستوجوی مکانی برای یافتن تعلق خاطر را توضیح میدهد.
داداش سیاه، داداش سیاه
معرفی کتاب
«دانته» پسری سیاهپوست، از مادر سیاهپوست و پدر سفیدپوست است. برادر او، «تری»، که از خودش سه سال بزرگتر است، رنگ پوستش شبیه پدرشان است. برای همین اختلاف در رنگ پوست، معمولاً کسی متوجه نمیشود این دو برادر هستند. خانواده در نیویورک زندگی میکنند؛ اما بهخاطر شغل مادرشان که وکیل است، مجبور میشوند به ماساچوست بروند... . همۀ اعضای دبیرستان جدید، تقریباً سفیدپوست هستند و بهشدت نژادپرست. بچهها و حتی مسئولان مدرسه، دانته را صرفاً بهخاطر رنگ پوستش مدام آزار و اذیت میکنند تا روزی که برای کاری که نکرده، توبیخ میشود... .
ژاکتی برای ایلیا
معرفی کتاب
«ایلیا» روزهایش را در مدرسه و مزرعۀ پنبه میگذراند و هرروز سعی میکند مادربزرگش را با هدیههای عجیب و غریب خوشحال کند. روزی غریبهای سراغ مادربزرگ میآید تا او را با خود به سرزمینی ناشناخته ببرد. اندوه و جدایی ایلیا از مادربزرگ او را به این فکر میاندازد که راهی برای نگه داشتن مادربزرگ پیدا کند.