ایستگاه گورخوان
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده دَه داستان کوتاه است. «قاصدک»، «بافهکنفی»، «غلط املایی»، «چای ترش» و «ایستگاه گورخوان»، نام برخی از این داستانهاست. داستان «ایستگاه گورخوان»، درباره مرد جوانی است که به روستای دورافتادهای میرود، روستایی که هیچوقت مسافری ندارد! مرد مجبور میشود در اتاقک خشتی امامزاده بماند که پشت آن گورستان است. شبهنگام، مرد جوان، زنی را در گورستان میبیند که فانوس به دست، میان قبرها راه میرود و آواز میخواند. صبح روز بعد، وقتی ماجرا را برای متولی امامزاده تعریف میکند، پاسخش این است: «تا حالا تو گورستان خوابیدی؟ از ترس فکر و خیال اومده تو سرت»؛ اما مرد جوان شبهای بعد هم زن را میبیند و... .
مثل شیشه مثل سفال
معرفی کتاب
پدر و برادر «پونه»، در عرض چند ثانیه، با ورود فردی مسلح به طلافروشی، کشته شده بودند و پونه نمیدانست بدون آنها چگونه زندگی کند؛ اما چندوقتی بود که آرامشش را به دست آورده بود. از آن طرف، مادر حنیف به او سفارش کرده بود که سرِ وقت خانه باشد تا بدقول نشوند. آن روز قرار بود به خواستگاری بروند؛ اما سرِ دو راهی، وقتی حنیف از شیرینیفروشی بیرون آمد، با پونه چشم در چشم شد و باور نمیکرد که حوریای که دو سال است در خواب میبیند، انسان باشد. انسانی که هماکنون روبهرویش ایستاده است! و... .
یک خوشه انگور سرخ
معرفی کتاب
«زینب» دختر مأمون، راوی داستان است و قصه از روزی آغاز میشود که مأمون با خشم از شکار بازمیگردد و هیچکس نمیداند علت این عصبانیت چیست. زینب متوجه میشود که عصبانیت پدر از پسر خردسال امامرضا (ع) است، پسر کوچکی که با شهامت مقابل خلیفه میایستد و با او صحبت میکند و... . زینب سرگذشتش را بازگو میکند و هزاران بار بخت و سرنوشت را لعنت میکند که او را مجبور کرده است تا انگور زهرآگین به همسرش، «امامرضا»، بدهد؛ اما او ترسوتر و ناتوانتر از این است که از فرمان پدر سرپیچی کند و... .
چمدان سفر
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از شش داستان کوتاه است. «سفر در شب»، «آن روز برفی» و «پرچینها»، نام سه داستان از این مجموعه است. داستان «پرچینها»، درباره دخترکی است که چشمهایش ضعیف است و باید عینک بزند؛ اما پدر و مادرش، ضعف چشمهای دخترشان را عیب او میدانند و نمیخواهند که کسی از این موضوع باخبر شود. با اصرار و پیگیری معلم و مدیر مدرسه، بالاخره دخترک صاحب عینک میشود؛ ولی باز هم بدون عینک به مدرسه میرود. وقتی علت را جویا میشوند... .
حلیه
معرفی کتاب
«علیمردان» دو سالش بود که پدرش به اروند زد و دیگر هیچوقت خبری از او نشد. بعد از آن، عموها زیر بال و پرش راگرفته بودند. صبح تا ظهر مدرسه میرفت و ظهر تا غروب در مغازه، پای دخل میایستاد. در روزهای آغاز جنگ، علیمردان سال چهارمی بود و منتظر دیپلم و چندماهی بود که عاشق شده بود، عاشق «حلیه»، دختر مدیر مدرسه! علیمردان ماجرا را به مادرش گفت و او را برای خواستگاری فرستاد. پدر حلیه شرط کرد که علیمردان قبل از هرچیز باید دیپلم بگیرد. چندماه بعد، دیپلم علیمردان حاضر بود، کت و شلوارش هم، ولی... .
بازگشت از ماه
معرفی کتاب
گروه «گون کلوپ» که کارشان ساخت توپهای بزرگ در دوران جنگهای داخلی امریکا بود، تصمیم میگیرند برای رفتن به ماه، توپ بسیار قوی و نیرومندی بسازند. سه نفر حاضرند که با این توپ به ماه سفر کنند. بنابراین، توپ به یک واگن مسافربری تغییر شکل میدهد. این مسیر باید در فاصله نود و هفت ساعت و سیزده دقیقه و بیست ثانیه طی شود؛ اما به دلایل نامشخص، سفینه روی سطح ماه فرود نمیآید و ممکن است تحت قوانین جاذبه ماه، تا قرنها در مدار ماه سرگردان باشد. آیا ساکنین سفینه میتوانند دوباره به زمین بازگردند؟
در سیارات چه میگذرد؟
معرفی کتاب
«هکتور سر وادک»، کاپیتان ستاد ارتش و «کنت واسیلی تیماشف»، از کَشتی «دوبرینا»، قرار است با هم دوئل کنند؛ اما هر دو مایلند علت این دوئل از همه مخفی باشد. در طول روز هر یک به دنبال شاهدان این دوئل هستند و قرارشان ساعت نُه صبح روز بعد است؛ ولی آن شب اتفاقی رخ میدهد که همهچیز را عوض میکند. ستاره دنبالهداری به زمین برخورد میکند و قسمتی از زمین به آن متصل میشود. حالا این بخش از زمین، با آبها و گیاهان و همه ساکنینش، محکوم به سفری دوساله با این ستاره هستند.
رمزگشایی در آمازون
معرفی کتاب
«توراس» کاپیتان جنگل است. او را برای حفاظت از جنگل انتخاب کردهاند. توراس از سفیدپوستان برزیل است؛ ولی هیچکس نمیداند از کجا آمده است. او نامهای اسرارآمیز دارد، نامهای که جملات آن به هیچ زبانی شبیه نیست و مشخص است که در سالهای خیلی دور نوشته شده است و توراس نمیتواند آن را بخواند؛ اما میداند که این برگه گنج بزرگی را در خود جای داده است. او به دنبال صاحب این سند است. کسی که حاضر است تمام ثروت خود را برای این چند سطر بدهد!
بلیت بختآزمایی
معرفی کتاب
مادر منتظر پسرش، «ژوئل»، است؛ اما دخترش، «هولدا»، خبر میدهد که برادرش زودتر از فردا نمیآید. در همین موقع، نامهای از نامزد هولدا، «ال»، میرسد. او در این نامه تاکید کرده است که خیلی زود کشتی ماهیگیریشان باز میگردد، با پول قابلتوجهی که میتوانند بهزودی ازدواج کنند؛ اما کشتی هیچوقت بازنمیگردد و فقط بطریای از راه میرسد که حاوی یادداشتی برای هولدا و یک بلیت بختآزمایی است. روز قرعهکشی نزدیک است و هولدا مضطرب و پریشان. در روز قرعه کشی چه اتفاقی رخ میدهد؟
در جستجوی حقیقت
معرفی کتاب
مرد جوان در دانشگاه عاشق دختری زیبا میشود. دختری که همه را جذب خود میکند. مرد جوان آنقدر مبهوت دختر است که فقط از دور به تماشا میایستد و جرئت نزدیک شدن ندارد. سرانجام روزی متوجه میشود که دختر نیز همان احساس را دارد. آنها تصمیم میگیرند ازدواج کنند؛ اما دختر باید مسلمان شود. بنابراین، باید یک روحانی پیدا کنند تا دختر را به آیین اسلام درآورد. آنها با پرس و جو موفق میشوند کسی را پیدا کنند تا این کار را انجام دهد؛ اما... .