Skip to main content

آخرین امید

معرفی کتاب
«نرگس» دختری هفده ساله است که در آتش‌سوزی تمام خانواده‌اش را از دست می‌دهد. جسد خواهر کوچک نرگس پیدا نمی‌شود و همین موضوع روزنه امیدی در دل او باز می‌کند. نرگس مجبور می‌شود به شهر دیگری برود و با خانواده عمویش، کسانی که تا به حال ندیده است و هیچ شناختی از آن‌ها ندارد، زندگی کند. او در کنار عمو و خانواده‌اش که همگی مهربان و دلسوز هستند، آرام‌آرام به زندگی بازمی‌گردد تا اینکه خبر می‌رسد ستاره پیدا شده است. نرگس با عجله راهی تهران می‌شود؛ ولی او را نمی‌یابد. چه اتفاقی برای ستاره افتاده است؟ او کجاست؟

پرواز با پاراموتور را دوست دارم!

معرفی کتاب
«عباس» در تعمیرگاه کار می‎کند و به غیر از خاله‌اش هیچ‌کس را ندارد. روزی پیرمردی شیک‌پوش و تمیز، سراغ عباس می‌آید و او را با خود می‌برد؛ اما عباس نمی‌داند به کجا... . پیرمرد پاراموتور خود را به عباس می‌دهد و می‌گوید از دوستان قدیمی پدرش است. عباس که همیشه رویای پرواز با پاراموتور را داشته است، این هدیه را قبول می‌کند؛ ولی پاراموتور خراب است و باید تعمیر شود. از آن سو، «ثریا»، دختر خاله عباس، نفر دوم المپیاد ریاضی می‌شود؛ اما همیشه با فقر دست به گریبان است و پدر و مادرش هیچ درکی از نخبه بودن او ندارند.

خرمالوها را به گنجشک‌ها بفروش

معرفی کتاب
این رمان روایتگر داستان "ریحانه" است که در دانشگاه درس می خواند و خواستگارانی دارد. یکی از آنها پسر همسایه و دیگری" امیریل" همکلاسی او در دانشگاه است؛ اما پدر ریحانه با آنها مخالفت می کند. در نهایت، ریحانه با پسر دایی خود "یغما" نامزد می کند تا پدرش را راضی کند و از اینجا داستان یغما و ریحانه وارد مرحله جدیدی می شود و اتفاقات داستان رقم می خورد.

کمیک استریپ‌های شهاب

معرفی کتاب
داستان کتاب درباره طلبه جوانی است که به دلیل مشکلات خانوادگی، توانایی صحبت و سخنرانی در جمع را ندارد و در مواجهه با افراد دچار لکنت زبان می‌شود. نا‌امید شدن جوان، عشقی عفیفانه و پاک و ارتباط با پدری بداخلاق و خودرأی، مشکلات مالی و تصمیم‌گیری درباره آینده، زندگی "شهاب" را به مرز ناامیدی و دوری از مردم می‌کشاند.از سوی دیگر، پدر شهاب که با طلبه شدن پسرش مخالف بوده، با مشاهده ناتوانی او در منبر رفتن، طلبه شدن او را هم بی نتیجه یافته است و بهانه دیگری برای سرزنش کردن شهاب پیدا کرده است.

باغ طوطی

معرفی کتاب
این کتاب زندگی «میثم تمار» است. او در نوجوانی اسیر شده و به زنی به نام «ماجده» فروخته می‌شود که شوهرش در جنگ با ایرانیان ناپدید شده است. ماجده نام پسر نوجوان را «سالم» می‌گذارد و با گذشت زمان و آرام‌آرام، نگاه‌های نفرت‌انگیزش به سالم کم می‌شود و رنگ می‌بازد. با گذشت روزها، سالم با اینکه حرف‌های ماجده را نمی‌فهمد؛ ولی متوجه لحن مادرانه او می‌شود. روزی که چادرها آتش می‌گیرند، سالم خود را به دل آتش می‌زند تا ماجده و پسر کوچکش را نجات دهد. او در مقابل چشمان شگفت‌زده مردم، همراه ماجده و پسر ک، از آتش بیرون می‌آید. آری سالم آن‌ها را نجات داده است؛ اما او یک جوان عجم است!

دخیل عشق

معرفی کتاب
«حوریه» در آسایشگاه جانبازان کار می‌کند و به «سیدرضا» که یک دست و دوپایش را از دست داده است، دل می‌بندد. حوریه همه خواستگارهایش را جواب کرده است؛ او نذر کرده است فقط با یک جانباز ازدواج کند؛ اما سیدرضا هیچ توجهی به او نمی‌کند تا اینکه حوریه با تمام حجب و حیایی که دارد، در فرصتی مناسب، راز دلش را به او می‌گوید؛ ولی سیدرضا حتی به او نگاه هم نمی‎کند. قرار است به مناسبت روز جانباز، مراسمی برگزار شود و حوریه به این فکر می‎کند که چطور می‌تواند مردهایی را که بیشترشان نمی‌توانند حتی از تخت پایین بیایند، خوش‌حال کند.

اربعین طوبی

معرفی کتاب
داستان این رمان درباره "طوبی" دختری نوجوان است که در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پدرش را از دست می دهد و در روزگار یتیمی به ازدواج تاجری عراقی در می¬آید. سال هایی توأم با شادی و مرارت برای طوبی سپری می شود تا اینکه ارتش بعثی صدام به ایران حمله می¬کند. پسران طوبی باید به ارتش ملحق شوند، اما طوبی جنگیدن با خمینی را برای فرزندانش حرام می¬کند. شخصیت طوبی، داستان زندگی خود را در مسیر پیاده¬روی اربعین از بصره تا کربلا برای نوه هایش تعریف می¬کند. متن داستان این کتاب ۴۰ گام دارد و در هر گام با دستمایه قرار دادن داستان زمان حال طوبی و پیاده¬روی او به سمت کربلا با رجوع به گذشته، نوجوانی، جوانی و میان¬سالی او که در بردارنده حال و هوای بخش¬هایی از تاریخ معاصر دو سرزمین ایران و عراق است، روایت می¬شود. این داستان برگرفته از واقعیت است.

ماهی‌ها پرواز می‌کنند

معرفی کتاب
«ماهی» نام دختر دانشجویی است که در رشته معماری تحصیل می‌کند و صاحب‌خانه‌اش، «بانو»، قصد رفتن به سفر حج را دارد؛ اما ناگهان بیمار می‌شود و پزشکان هر گونه سفری را برایش ممنوع می‌کنند. بانو از او می‌خواهد که برای فیش حج‌اش مشتری پیدا کند و ماهی در حالی که در آژانس مسافرتی به دنبال مسافری دست به نقد می‎گردد، دلش می‌لرزد و خودش مسافر فیش بانو می‌شود و داستان با آماده کردن تدارکات سفر ماهی آغاز می‌شود. او در طول سفر، ذهنش مشغول و درگیر افکار گوناگونی است و در حال و هوایی به سر می‌برد که هیچ ارتباطی با حال و هوای همسفرانش ندارد.

...و زمین آرام شد

معرفی کتاب
این فیلم‌نامه بر اساس یکی از داستان‌های مشهور «محمدرضا بایرامی»، با عنوان «گرگ‌ها از برف نمی‌ترسند» نوشته شده است. این فیلم‌نامه، داستان زندگی و ماجراجویی دو نوجوان در منطقه «سبلان» است. آن‌ها به دنبال کشف نادیده‌هایی از طبیعت زیستی خود، در یک روز زمستانی، به قصد دیدن آبشاری یخ‌زده از روستا خارج می‌شوند و درست در همان موقع زلزله تمام روستا را با خاک یکسان می‌کند. حالا این دو نوجوان در مسیر بازگشت، خود را مأمور حفاظت از روستا در برابر هجوم طبیعت می‌بینند و... .

هم‌بخت

معرفی کتاب
در شهریور ۱۳۲۰ متفقین ایران را اشغال می‌کنند و شهرهای جنوبی ایران بمباران می‌شود. در اثر این بمباران، چوپانی جوان و پسربچه‌ای پنج ساله که هر دو «رجب» نام دارند، دست راست خود را از دست می‎دهند. چوپان بعد از مرگ صاحب گله، راهی روستای دیگری می‌شود. بعد از دو سال، پسرک باید به مدرسه برود؛ اما آیا او می‌تواند با یک دست مدرسه برود و درس بخواند؟ داستان با نگرانی‌های پدرِ پسرک برای ادامه تحصیل و کار پسرش و ازدواج چوپان جوان ادامه پیدا می‌کند و... .