گاندوی همه
معرفی کتاب
این کتاب درباره پسر کوچکی به نام عمران است که چون آبگیر روستایشان خشک شده است، میخواهد گاندو، نوعی کروکدیل پاکستانی، را به خانه بیاورد، اما یک مشکلی وجود دارد. گاندو نمیتواند بدون آب زندگی کند. برای همین قرار است اهالی روستا گاندو را به آبگیر جدیدی ببرند و عمران از این موضوع ناراحت است.
دماغ دراز
معرفی کتاب
این داستان درباره یک ماهی اوزونبرون درحال انقراض است که میترسد وارد رودخانه شود.او در بین راه رودخانه با یک حلزون برخورد میکند. حلزون ماهی را قانع میکند که واردشدنش به رودخانه و به دنیاآوردن ماهیهایی همچون خودش بسیار مهم است. اوزونبرون درحالیکه داشت به حرفهای حلزون فکر میکرد، وارد رودخانه شد و به زندگی و دنیای جدیدش سلام کرد.
در لابهلای این کتاب اطلاعات علمی بسیاری درباره ماهیها و اهمیت حفظ گونههای دریایی عنوان شدهاند.
در لابهلای این کتاب اطلاعات علمی بسیاری درباره ماهیها و اهمیت حفظ گونههای دریایی عنوان شدهاند.
شعرهایی درباره نماز
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه چند جلدی «ما کودکان مسلمان» است. در این جلد شعرهایی درباره «نماز» با عناوین مثل فرشته، وضو، صدای مهربان و باغ پنج آواز آمده است که همگی برای نهادینه کردن این واجب الهی در وجود کودکان است. این اشعار زیبا کودک را با خود همراه میکند تا با مفاهیم و اداب مربوط به نماز آشنا شود و به این واجب الهی ترغیب گردد.
ماهیخوار حیلهگر، ماهیهای خوشباور
معرفی کتاب
این کتاب بازنویسیِ یکی از حکایتهای کلیه و دمنه به فارسی امروزی است. موضوع داستان درباره مرغ ماهیخواری است که به ماهیها به دروغ میگوید و ظاهراً میخواهد آنها را از دست صیاد نجات بدهد. او به ماهیها گفت بهترین راه این است که در دهان مرغ ماهیخوار سوار شوند تا آنها را به آبگیر دیگری ببرد. ماهیها هم به او اعتماد کردند. اما مرغ ماهیخوار به اعتماد آنها خیانت کرد و ماهیها را خورد. خرچنگ که از این موضوع با خبر شده بود، مرغ ماهیخوار را کشت و به بقیه ماهیها خبر داد تا دیگر به هرکسی اعتماد نکنند.
لاکپشتی در آسمان
معرفی کتاب
این کتاب که به بیان امروزی بازنویسی شده است، برگرفته از حکایتی در کلیه و دمنه است. این داستان درباره دو مرغابی و یک لاکپشت است که در آبگیری زندگی میکنند. زمانی که آبگیر خشک و بیآب میشود مرغابیها تصمیم میگیرند به جای دیگر مهاجرت کنند. لاکپشت از آنها خواهش میکند که او را هم دنبالشان ببرند. مرغابیها از لاکپشت میخواهند تکه چوبی که دو طرفش در دهان مرغابیها بود را در دهانش بگذارد و بههیچوجه دهانش را باز نکند.اما لاکپشت میان آسمان و زمین برای اینکه جواب مردم را بدهد دهانش را باز و سقوط میکند.
هدف نویسنده نشاندادن میزان آسیبی است که بازشدن بیموقع دهان به افراد میزند.
هدف نویسنده نشاندادن میزان آسیبی است که بازشدن بیموقع دهان به افراد میزند.
شیر و خرگوش دمسیاه
معرفی کتاب
کتاب مصوّر حاضر، هفتمین مجلّد از مجموعه «قصههای تصویری از کلیله و دمنه»؛ با عنوان «شیر و خرگوش دمسیاه» است. در این داستان میخوانیم: روزی شیر بزرگی به جنگلی رفت و باعث ناامنی آنجا شد. حیوانها که از ترس شیر، آرامش خود را از دست داده بودند برای صحبت کردن نزد شیر رفتند و همه قول دادند که هر روز یک حیوان برای شیر ببرند تا بخورد. شیر قبول کرد. آنها هر روز قرعه میکشیدند و یکی غذای شیر میشد تا اینکه قرعه به خرگوش دمسیاه افتاد...