Skip to main content

مرد جهانگرد، مار خط‌خطی

معرفی کتاب
کتاب مصوّر حاضر، پنجمین مجلّد از مجموعه کتاب‌های «قصه‌های تصویری از کلیله و دمنه» با عنوان «مرد جهانگرد و مار خط‌خطی» است. در این داستان می‌خوانیم: روزی مرد زرگری در چاهی وسط جنگل افتاد که درون آن یک ببر، یک مار و یک میمون گیر افتاده بودند. مرد جهانگردی آنها را پیدا کرد و هر سه حیوان را نجات داد. مار بعد از تشکر به جهانگرد گفت که زرگر را نجات ندهد، چون جواب خوبی را با بدی می‌دهد. اما جهانگرد، زرگر را نجات داد. جهانگرد بعد از مدتی دوباره از جنگل عبور کرد و آنها را دید. میمون به او نارگیل و موز داد، ببر هم دستبند دختر حاکم را که کنار چشمه جا گذاشته بود به مرد جهانگرد داد. مرد جهانگرد نزد مرد زرگر رفت، ولی او جهانگرد را به عنوان دزد دستبند دخترحاکم معرفی کرد. جهانگرد را در سیاه‌چالی انداختند تا اینکه...

چشمه‌ای که مال ماه بود

معرفی کتاب
این کتاب درباره خرگوش‌های یک جنگل است که فیل‌ها آن‌ها را اذیت می‌کنند. یک روز خرگوش‌ها تصمیم می‌گیرند چاره‌ای بیاندیشند. یکی از خرگوش‌ها که باهوش‌تر از بقیه بود پیشنهاد داد که به فیل بزرگ بگویند:«ماه به چشمه آمده و گفته اگر فیل بزرگ به ظلم‌هایش ادامه دهد او را کور می‌کند». فیل اول فریب آن‌ها را باور نکرد و خرطومش را داخل چشمه کرد، اما زمانی که عکس ماه در آب تکان خورد، فیل فکر کرد که ماه عصبانی شده است. او ترسید و همراه با باقی فیل‌ها از آن جنگل رفتند.

خانم کلاغه و مار سیاه

معرفی کتاب
کتاب مصوّر حاضر، مجلّد نخست از «قصّه‌های تصویری از کلیله و دمنه» با عنوان «خانم کلاغه و مار سیاه» که برای کودکان به نگارش در آمده است. در داستان حاضر می‌خوانیم: خانم کلاغه منتظر بود تا بچه‌هایش از تخم بیرون بیایند، اما وقتی جوجه‌ها سر از تخم در آوردند و خانم کلاغه برای تهیة غذا ‌رفت، مار بدجنسی جوجه‌ها را ‌خورد. خانم کلاغه متوجه شد و گریه و نالان نزد دوستش شغال رفت تا از او کمک بگیرد. شغال به او گفت که برفراز روستا پرواز کند و پس از پیدا کردن یک شی قیمتی آن را بردارد و جلوی مار بیندازد. کلاغ انگشتر قیمتی زنی را برداشت و جلوی مار انداخت...

محمد‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم

معرفی کتاب
این داستان مصور درباره چگونگی تولد پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله، وضعیت شهر مکه و قبیلة قریش پیش از تولد پیامبر است. در ادامه داستان درگذشت پدر و مادر حضرت محمد(ص)، رفتن حضرت محمد نزد حلیمه، رشدیافتن نبی اسلام(ص) در کنار عبدالمطلب، ازدواج با حضرت خدیجه(س)، جایگاه حضرت علی(ع) در زندگی پیامبر(ص) و... روایت شده‌اند...

عیسی‌علیه‌السلام

معرفی کتاب
این داستان قرآنی درباره حضرت عیسی(ع) است.
ابتدای داستان درباره حضرت مریم(س) و چگونگی تولد حضرت عیسی(ع) است. زمانی که حضرت عیسی(ع) شروع کرد به دعوت‌کردن مردم به مسیحی‌شدن، یهودیان که می‌ترسیدند بر پیروان عیسی(ع) افزوده شود، با کمک امپراتور روم به دنبالش گشتند تا او را بکشند. خدا برای محافظت از جان حضرت عیسی(ع)، ایشان را به آسمان برد و یهودا را به شکل عیسی درآورد. رومی‌ها نیز یهودا را به جای حضرت عیسی(ع) به صلیب کشیدند.

عزیر علیه‌السلام

معرفی کتاب
این داستان درباره عُزیر نبی(ع)، مرگ صدساله او و بازگشت به زندگی است. برای این پیامبر پرسشی درباره معاد و چگونگی زنده‌شدن مردگان در روز قیامت پیش آمده بود. خدا برای اینکه به او فرایند احیای مردگان و قدرت خود را نشان بدهد، حضرت عزیر(ع) و چهارپای او را میراند. و بعد از صدسال دوباره زنده کرد و...

ذوالکفل‌علیه‌السلام

معرفی کتاب
این داستان مصور درباره ذوالکفل(ع) است. او از بین تمام جوانان شهر قبول کرد سه کار انجام دهد تا پیامبر خدا شود. او پذیرفته بود روزها چیزی نخورد، شب‌ها نخوابد و هیچ‌گاه عصبانی و خشمگین نشود. شیطان تلاش کرد تا او را خشمگین کند و...

خضر‌ علیه‌السلام

معرفی کتاب
این داستان درباره خضر نبی(ع) و ماجرای چگونه پیامبری‌رسیدن ایشان و دلیل تبدیل نام این پیامبر از «تالیا» به «خضر» است.
تالیا فرزند پادشاه بزرگی بود که تصمیم گرفت به‌جای کشورداری، علم بیاموزد. او به‌ خاطر علم و ایمان بالا به مقام پیامبری رسید و به سراغ بزرگ‌ترین و نیک‌ترین شاه زمان، ذوالقرنین، رفت... خدا به حضرت خضر(ع) چشمه زندگانی را نشان می‌دهد و...

یحیی‌علیه‌السلام

معرفی کتاب
این داستان مصور بر اساس روایت‌ها و آیه‌های قرآنی روایت شده و درباره حضرت یحیی(ع) است. پدر یحیی(ع) زکریا بود که در بیشتر از صد سالگی خداوند دعای او را مستجاب و به او فرزندی عطا کرد. حضرت یحیی(ع) پادشاه زمان خودش را که فردی هوس‌ران بود نصیحت می‌کرد. پادشاه که از این کار یحیی(ع) خوشش نمی‌آمد، یحیی(ع) را به زندان انداخت و او را به شهادت رساند.

زکریا‌علیه‌السلام

معرفی کتاب
این داستان مصور درباره زکریا(ع) است. او دوستی داشت به نام عمران که پس از درگذشت او سرپرستی دخترش، حضرت مریم(س)، بر عهده زکریا گذاشته شد.
حضرت زکریا(ع) خود فرزندی نداشت. او از خدا خواست تا فرزندی داشته باشد. خدا نیز یحیی(ع) را به او بخشید. زمانی که حضرت یحیی(ع) به دست شاه ظالم زمان شهید شد، حضرت زکریا(ع) نیز در امان نماند و به شهادت رسید.