Skip to main content

همسفر ناشناس

معرفی کتاب
این کتاب چهارمین جلد از مجموعه کتاب‌های «یک کار خوب» است. داستان پیش‌رو درباره امام سجاد(ع) است که همراه با کاروان و کنار سایر افراد به سفری می‌رفتند. امام(ع) در طول سفر به همه خدمت و کمک می‌کردند. زمانی که کاروانیان متوجه شدند امام سجاد(ع) در میانشان است، بسیار خوشحال شدند...

کارگرهای فقیر

معرفی کتاب
این داستان سومین دفتر از مجموعه دفترهای «یک کار خوب» است. این قصه درباره چند کارگر فقیر است که غذایشان نان خشک است. آن‌ها آرزو دارند یک روز غذای خوب و گرم بخورند. در نزدیکی محل کار آن‌ها امام حسین(ع) رفت‌وآمد می‌کرد. کارگرها از امام(ع) دعوت کردند که سر سفره آن‌ها بیاید. امام حسین(ع) بر سر سفره آن‌ها نشست و زمانی که شرمندگی کارگران را دید، آن‌ها را به خانه‌اش دعوت کرد...

آن آقای مهربان

معرفی کتاب
این داستان درباره امام رأفت حسن مجتبی(ع) و محبت ایشان به سگی است که گرسنه بود و غذایی برای خوردن نداشت. امام حسن مجتبی(ع) زمانی که دید سگ گرسنه به غذاخوردن ایشان نگاه می‌کند و چیزی برای خوردن ندارد بخشی از غذایش را جلوی سگ گذاشت. زمانی که دوست امام(ع) خواست سگ را دور کند، امام حسن مجتبی(ع) اجازه نداد.
این داستان قصد دارد مهربانی امام حسن(ع) با حیوانات و بخشنده‌بودن ایشان را برای مخاطبان آشکار کند.

شیری که سلام کرد

معرفی کتاب
این کتاب چهارمین جلد از مجموعه کتاب‌های «با ادب چون...» است. موضوع داستان درباره یکی از یاران امام علی(ع) به نام جویریه است. او برای مسافتی همراه امام علی(ع) می‌شود. در بین راه چند شیر گرسنه به آن‌ها نزدیک می‌شوند. جویریه بسیار وحشت می‌کند، اما امام علی(ع) آرام است و جویریه را نیز آرام می‌کند. شیرها وقتی نزدیک امام علی(ع) می‌شوند، جلوی ایشان سر خم می‌کنند و خودشان را به پای حضرت(ع) می‌اندازند. شیرها در کنار امام علی(ع) آرام می‌شوند و ترس جویریه نیز از بین می‌رود.

اسبی که دو بال داشت

معرفی کتاب
زمان وقایع این کتاب در روز عاشورا و کربلا می‌گذرد. داستان درباره مردی به نام حارث است که از سوی عمر بن سعد قول گرفته تا اگر اسب امام حسین(ع) را پس از به شهادت رسیدن ایشان سالم و زنده نزد سپاه یزید ببرد، هدیه بزرگی دریافت می‌کند. حارث در طول نبرد نمی‌توانست باور کند فردی که میان میدان است امام حسین(ع) و نوه پیامبر است. در انتهای جنگ و پس از شهادت امام حسین(ع)، حارث تلاش کرد تا اسب را به چنگ بیاورد اما اسب به طرف خیمه خانواده شهدای کربلا رفت و حارث از میان حرف‌های خانواده‌ها متوجه شد فردی که شهید شده است امام حسین(ع) است و اسب ایشان، اسب پیامبر(ص) است.

در حلقه شیرها

معرفی کتاب
این کتاب نخستین جلد از کتاب‌های «با ادب چون ...» است و درباره یکی از کرامات امام یازدهم شیعیان، امام حسن عسکری(ع) داستانی را عنوان کرده است.
یکی از خلیفه‌های عباسی، امام حسن عسکری(ع) را در برکه‌ای رها کرد که حیوانات وحشی گرسنه در آنجا حضور داشتند، اما به طرز معجزه‌آسایی حیوانات هیچ آسیبی به امام (ع) نرساندند و حیوانات به آرامی دور امام حسن عسکری(ع) حلقه زدند.

چرا دم خرس کوتاهه؟

معرفی کتاب
داستان خرس ساده و زودباوری که گول روباه را می‌خورد.خرس که گرسنه است، از روباه می‌پرسد ماهی را از کجا آورده است؟ روباه که ماهی را دزدیده است می‌گوید با دمش از رودخانه گرفته...و به دروغ به خرس می‌گوید، یخ رودخانه را سوراخ کند و دمش را داخل آب کند تا ماهی بگیرد...

باغ شیشه‌ای

معرفی کتاب
کتاب داستان شاپرکی است که خواهرش بیمار شده و داروی شفادهنده‌ی او شهد گلی است که باید از باغ شیشه‌ای آورده شود. شاپرک برای شفا گرفتن خواهرش باید یک سفر پرخطر را قبول کند چون باغ شیشه‌ای جایی است که برای او خطرناک است و اتفاقات و حوادثی برای او در این مسیر رخ می‌دهد...

کلاغ‌ها هم می‌میرند

معرفی کتاب
کتاب حاضر درباره سفر روزه یک پدر و پسر به کوه است. پسرک دوست دارد زودتر بزرگ شود و مثل پدرش قدبلندی داشته باشد، اما از سختی‌های بزرگ‌سالی خبر ندارد. پدر او در جوانی کشتی‌گیر بوده اما به خاطر اینکه در یک کشتی حریفِ شکست‌خورده‌اش خانه‌نشین و تنها می‌شود، عذاب وجدان می‌گیرد و کشتی را رها می‌کند و... .
داستان سعی دارد توصیه‌هایی را برای بهتر زندگی‌کردن مانند: توجه‌کردن به زیبایی درونی به‌جای زیبایی ظاهری، مسئولیت‌پذیربودن و... را به مخاطبان آموزش دهد.

چرا؟ چرا؟ چرا؟

معرفی کتاب
دو کودک از پدر بزرگ خود درباره قیام امام حسین علیه السلام سوال می کنند و پدربزرگ برای توضیح قیام امام حسین از یک داستان تمثیلی استفاده می کند..