Skip to main content

بابای با‌کلاه، بابای بی‌کلاه

معرفی کتاب
داستان کتاب در مورد دختربچه‌ای است که برای پدر بی‌مویش کلاه می‌خرد در حالی‌که که در خانه‌اشان تعداد زیادی کلاه دارند. او نگران سر بی‌موی پدرش است و هر روز فکر جدیدی به ذهنش می‌رسد. تا این‌که...
در این کتاب تلاش شده است تا به ایده‌های تصویری، زبان تصویر و تجربه‌ی به کارگیری کلام، در کوتاه‌ترین و تأثیرگذارترین حالت خود، ارزش بخشیده و کتاب کارآمد، چندوجهی، مناسب مخاطب با موضوعاتی به روز تولید شود.

عجب دست‌پختی دارد رفیق!

معرفی کتاب
پسرک به مغازه ماهی‌فروشی رفته است تا یک ماهی بزرگ بخرد؛ چون شب مهمان دارد. گربه‌‌کوچولو دنبال پسرک راه می‌افتد. او گرسنه است. پسرک عصبانی می‌شود و سعی می‌کند گربه را فراری دهد؛ اما گربه گرسنه به هیچ‌وجه منصرف نمی‌شود. پسرک کفشش را برای او پرت می‌کند؛ اما گربه همچنان دنبال اوست. آن‌ها به خانه پسرک می‌رسند و... .

قصه‌‌ی فیرو

معرفی کتاب
«فیرو» (گورکن به زبان طارم سر استان گیلان) داستان در تله می‌افتد. دوستانش به کمک می‌آیند. هر کدام از حیوانات کاری انجام می‌دهند؛ اما موفق نمی‌شوند فیرو را نجات دهند. تا این‌که...
در این کتاب تلاش شده است تا به ایده‌های تصویری، زبان تصویر و تجربه‌ی به کارگیری کلام، در کوتاه‌ترین و تأثیرگذارترین حالت خود، ارزش بخشیده و کتاب کارآمد، چندوجهی، مناسب مخاطب با موضوعاتی به روز تولید شود.

سولماز و سوگل

معرفی کتاب
سوگل دختری است که همۀ کارهای سولماز را به نحو احسن انجام می دهد. برایش پخت و پز، دوخت و دوز، پرورش غاز، مهمان داری و... را انجام می دهد، به طوری که مهمانها و همسایه ها از کیفیت آشپزی و خیاطی او انگشت به دهان می مانند؛ اما سولماز نزد همه ادعا می کند که همۀ کارها را خودش به تنهایی انجام می دهد و مردم هم حرف سولماز را باور کرده اند. سوگل به خاطر فقر مجبور است که در قبال این ادعای نادرست سکوت کند، اما آیا وضعیت همچنان می ماند و دست سولماز رو نمی شود؟

داستان‌جو

معرفی کتاب
"مانزاندابا" خواهر بزرگتر، برادران و خواهرانش را دوراتش می خواباند. آنها از او قصه می خواهند. ولی مانزاندابا قصه ای بلد نیست. او راه می افتد تا قصه ای پیداکند. او به باد می رسد و از باد قصه می خواهد. باد او را به سمت مادر فیل راهنمایی می کند. مادر فیل مانزاندابا را به سمت دریا هدایت می کند و ....

حوض کوچک، قایق کوچک

معرفی کتاب
پدر در سفر بود. او نامه‌ای برای مادر نوشت. پسرک نامه را برداشت و با آن قایق کاغذی کوچکی درست کرد و به آب انداخت؛ آب حوض‌شان که در پاییز پُر از برگ‌های زرد و قهوه‌ای بود. قایق کمی روی آب چرخید و بعد در آب فرورفت و غرق شد! سال‌ها بعد، پسرک که حالا جوان نیرومندی شده بود و خودش بچه داشت، به سفر رفت و... .‌

خوش‌مزه‌ترین کلوچه

معرفی کتاب
خروس آواز خواند و پسرک بیدار شد. از پنجره بیرون را نگاه کرد و به خودش گفت: «چقدر دوست دارم برای صبحانه یک کلوچۀ بزرگ بخورم!» او سراغ مادرش رفت و از او کلوچه خواست. مادر برای درست کردن کلوچه احتیاج به آرد و شیر و تخم‌مرغ داشت. او از پسرش ‌خواست به گندمزار برود، مقداری گندم درو کند، آن را به آسیاب ببرد و آرد بگیرد. پسرک... .

خیس می‌شوم

معرفی کتاب
«خیس می شوم» یکی از کتاب‌های مجموعه‌ی «بازی با علم» است که با زبانی ساده و قابل درک برای کودکان، مسائل علمی را توضیح داده است. در این جلد می‌خوانیم:
آب ماده‌ای است که تو را خیس می‌کند.
واقعا عجیب است. می‌توانی آب را ببینی، می‌توانی آب را حس کنی، اما آیا می‌توانی به این سوال هم جواب بدهی؟ آب چه شکلی است؟

به زمین می‌خورم

معرفی کتاب
آشناکردن کودکان با قانون جاذبه هدف اصلی این کتاب است. مباحث علمی، به‌خصوص مسائل فیزیک، به آسانی قابل توضیح نیستند، اما نویسنده با بیانی کودکانه و صمیمی و آوردن مثال‌هایی مثل زمین‌خوردن و ریختن آب و شیر روی زمین و آزمایش‌های ساده، کودکان را با وجود قوانین فیزیک مثل جاذبه و تأثیر وزن اشیا در قدرت جاذبه آشنا می‌کند.

آسیاب، بچرخ!

معرفی کتاب
باد هرروز آسیاب بادی را می‌چرخاند. آسیاب هم می‌خندید و تندتند گندم‌ها را آرد می‌کرد؛ اما یک روز آسیاب هرچه منتظر ماند، باد نیامد. گوساله و الاغ که از آنجا می‌گذشتند، به او گفتند که باد در یک بلندی نشسته و می‌گوید که من اربابم و دیگر آسیاب را نمی‌چرخانم. آسیاب هم غمگین شد و شروع به گریه کرد. وقتی بزغاله از راه رسید و ماجرا را فهمید، پرید و شروع به چرخاندن آسیاب کرد. آن دو با هم شاد بودند، بزغاله آسیاب را می‌چرخاند و آسیاب گندم‌ را آرد می‌کرد تا اینکه... .