هزار نفر، هزار بار!
معرفی کتاب
«سینا» به مادرش قول داد که از این به بعد گلها را آب دهد تا زحمت او کمتر شود. چند روز اول او به موقع همه گلها را آب داد و هر روز علاقهاش به آب دادن گلها بیشتر شد. او تصمیم گرفت به عمو «جمال» که گلهای پارک محلهشان را آب میداد، هم کمک کند و البته این کار را به خوبی انجام داد؛ اما کمکم چیزهای دیگری جایگزین این علاقه شد و... . راستی گلها و درختانی که روی کوهها و در درهها هستند یا گلهای زیبای علفزارها را چه کسی آب میدهد؟
به سیب گفتم سلام خانم
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده یازده شعر کوتاه است که تمامی آنها از زبان کودکی روایت میشود. در شعر «طاقت»، کودک برای مادرش که سرِ کار است، شربت آبلیمو درست کرده است و دیگر طاقت انتظار ندارد. شعر «فقط یک هندوانه» درباره کودکی است که از پدرش هندوانه خواسته است و پدر هندوانهها را امتحان میکند؛ اما کودک آرزو میکند کاش میشد میوهها را فقط بوسید و بو کرد! در شعر... .
خانهام را دوست دارم
معرفی کتاب
این کتاب حاوی دَه شعر برای کودکان دوره ابتدایی است. اشعار درباره موضوعات مختلفی است. از جمله هدیه روز معلم، آواز گنجشکها، کمک کردن به مادر، دوستی، توجه به گیاهان و... . شعر «خانهام را دوست دارم»، از زبان کودکی روایت میشود. او کشورش را دوست دارد و از اینکه در ایران به دنیا آمده است، خدا را شکر میکند.
عمو قاسم
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از بیست قطعه یا حکایت از زندگی سردار «سلیمانی» است. در پایان هر قطعه یا حکایت، نویسنده تکالیف و تمرینهایی آورده است و کودکان را به نوشتن تعهد و یادداشتی مربوط به آن قطعه یا حکایت ترغیب میکند. حکایتها برشی ساده از زندگی سردار هستند که از نظر نویسنده میتوانند الگویی برای کودکان و نوجوانان باشد.
معجزه کلمات
معرفی کتاب
بعضیها تمبر پستی جمع میکنند، عدهای سکه و برخی هم آثار هنری. «جرومی»، عاشق کلمات است. او کلمات را به شیوه خودش جمعآوری و دستهبندی میکند؛ کلماتی که دلهای مردم دنیا را به یکدیگر نزدیکتر میکند و به آنها قدرت میبخشد. در این کتاب کودکان با معجزه کلمات آشنا میشوند و یاد میگیرند که هر کلمه چه قدرت شگفتانگیزی دارد و چقدر میتواند بر زندگی آنها تأثیر بگذارند.
میخواهم چه کاره شوم؟
معرفی کتاب
داستان با این سؤال معلمِ «ایزابل» شروع میشود: «وقتی بزرگ شدید میخواهید چهکاره شوید؟ » همه بچههای کلاس برای این پرسش، یک جواب دارند؛ البته بهجز ایزابل. او نمیداند که میخواهد چهکاره شود. ایزابل در راه خانه دلیل ناراحتیاش را به پدرش میگوید. در این مسیر، ایزابل با ماجراهای جالبی روبهرو میشود و... . هدف از این داستان، این است که کودکان بیاموزند که به شیوههای مختلف، هوای دیگران را داشته باشند و به آنها کمک کنند.
اِلمور با پینکی آشنا میشود
معرفی کتاب
«اِلمورِ» جوجهتیغی، در کنار اطرافیانش زندگی صمیمی و راحتی دارد، اما به تازگی به این فکر میکند که باید برای خودش دستکم یک دوست خیلی صمیمی داشته باشد؛ البته همین الان هم دوستان زیادی دارد، ولی دوست صمیمی چیز دیگری است. او از عمویش کمک میخواهد، عمو هم به المور میگوید این اتفاق باید خودش بیفتد، سرِ وقت خودش. «پینکیِ» راسو هم چون بدبو است، درست همین مشکل دارد و هیچکس با او دوست نمیشود؛ اما... .
اِلمور دنبال دوست میگردد
معرفی کتاب
«المورِ» جوجهتیغی تنها زندگی میکرد. او همیشه در پیدا کردن دوست مشکل داشت. المور روی درخت آگهی چسباند که دنبال دوست میگردد؛ اما وقتی کسی به او نزدیک میشد، تیغهای المور به طرفش پرتاب میشد. او از قصد این کار را نمیکرد. راستش اصلاً دست خودش نبود. او فکر کرد چطور میتواند از دست تیغهایش خلاص شود؛ اما جوجهتیغی که بدون تیغ نمیشود! تا اینکه فکری به ذهنش رسید!