نفرین دزد دریایی
معرفی کتاب
این کتاب حاوی سه داستان است با عنوانهای « نفرین دزد دریایی»، «مامانبزرگ فضایی» و «غول بدجنس». قهرمان داستانها پسری به نام «جیککیک» است. در داستان اول، او مجبور است پس از تعطیلی مدرسه با مادرش به خرید برود. مادر جیک به وسایل عتیقه علاقه زیادی دارد. وقتی آنها به مغازه آقای «کروکِ» عتیقه فروش، وارد میشوند، جیک متوجه بخشی میشود که روی آن نوشته شده است: «صندوقهای گنج». جیک به سراغ آن صندوقها میرود و یک گنج واقعی پیدا میکند! وقتی او در صندوق را باز میکند، یک دزد دریایی تنومند از آن خارج میشود!
خانم آشپز ماشینی
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «سه ماجرای باورنکردنی این منم جیککیک»، شامل سه قصه کودکانه و تخیلی با عنوانهای «خانم آشپز ماشینی»، «گابلینهای باغچه» و «جادوگر حقهباز» است که در آنها ماجراهایی باورنکردنی برای «جیککیک» اتفاق میافتد. در داستان اول، در مدرسه، دوهفتهای است که برای ناهار به دانشآموزان کلم پخته میدهند. جیککیک که میداند امروز هم باید کلم پخته بخورد، به نشانه اعتراض، روی میز ولو میشود! خانم «وینتر» با دیدن این صحنه، نامهای برای آشپز مدرسه، خانم «براون» مینویسد تا کلم بیشتری به جیک بدهد؛ اما اتفاقاتی در آشپزخانه رخ میدهد... .
اژدهای مدرسه
معرفی کتاب
این کتاب حاوی سه داستان است، با نامهای «اژدهای مدرسه»، «ترول گمشده» و «شبح موذی». قهرمان داستانها پسری به نام «جیککیک» است که اتفاقات خندهدار و هیجانانگیزی برایش رخ میدهد. در داستان اول، جیک با اشاره خانم «گرامپ»، به زیرزمین میرود تا از آقای «نایت» بپرسد چرا کلاس گرم نیست! جیک در زیرزمین صدای نالهای میشنود و با ترسولرز صدا را دنبال میکند. او در گوشهای، اژدهای قرمزی را در حال لرزیدن میبیند! این اژدها از کجا آمده است و اینجا چه کار میکند؟
آموزگار گرگنما
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «سه ماجرای باورنکردنی، این منم جیککیک» است. «آموزگار گرگنما»، «پرستار هیولایی» و «مومیایی گمشده»، عنوانهای سه قصه این کتاب هستند. در داستان اول، «جیککیک» در مدرسه با صدای خانم «بیدی»، معلم ریاضی، از خواب بیدار میشود. معلم او را تنبیه میکند و از او میخواهد در کلاس بماند و از روی جملهای صد بار بنویسد. جیک شروع به نوشتن میکند. وقتی کار جیک تمام میشود، خانم بیدی به سمت کمد لباس میرود؛ اما وقتی جیک در کمد را باز میکند، به جای معلمش با یک گرگ روبهرو میشود که لباسهای خانم بیدی را پوشیده است! چه اتفاقی افتاده است؟
جمشیدشاه: افسانه آفرینش در ایران
معرفی کتاب
درحالیکه «جمشید»، چوپان جوان، گله را به سوی کوه میراند، آذرخشی آسمان را روشن میکند، صدایی در صخرهها میپیچد و «هُرمُزد» با او سخن میگوید و نگهبانی جهان را به جمشید میسپارد. او این فرمان را میپذیرد و هُرمُزد، انگشتری زرین و تازیانهای زرنشان را به او میدهد تا نشان پادشاهیاش باشد... . در سرزمین جمشید هیچ نشانی از غم و بیماری و مرگ نیست تا اینکه... .
فرشته باران و دیو خشکی: افسانه آفرینش در ایران
معرفی کتاب
«قصهها و افسانههای ایران باستان، بخشی از فرهنگ و ادبیات پربار سرزمین ماست، قصهها و افسانههایی که آینه قهرمانیها و رویدادهای تاریخی و میراث شگرف ادبیات ایرانزمین است.» به فرمان اهریمن، دیو بدنهادِ خشکی، «اَپوش»، با همکاری بادِ گرم، جنگلها و دشتها را به آتش میکشد، رودها بخار میشوند و ماهیان دریا به تب و تاب میافتند. «هُرمُزد»، «تیشتَر» را به زمین میفرستد تا آتش را خاموش کند و گرما را از بین ببرد. سپس... .
داریوش و بردیا
معرفی کتاب
«کمبوجیه»، فرزند و جانشین «کوروش»، سرزمین مصر را تسخیر کرده و در آنجاست که خواب میبیند، برادرش، «بردیا»، بر تخت نشسته است. کمبوجیه از سردار محبوبش، «پرکاسب»، میخواهد که به «شوش» برود و بردیا را از میان بردارد و پرکاسب این کار را انجام میدهد. پیشکار کمبوجیه در پارس از این راز باخبر میشود و برادر خودش را که بسیار به بردیا شباهت دارد، به تخت مینشاند. کمبوجیه با شتاب به شوش بازمیگردد؛ اما... .
آرش دلاور کوهستان
معرفی کتاب
سپاه «ایران» و «توران»، گرفتار باران سیلآسایی هستند که روزهاست میبارد! «تیشتر»، فرشته باران، میخواهد جنگ پایان یابد و هر دو طرف به سرزمین خود بازگردند. «منوچهر» و «افراسیاب»، هر دو میدانند که سپاهیانشان بیش از این دوام نمیآورند. منوچهر تصمیم میگیرد پیکی نزد افراسیاب بفرستد و پیشنهاد صلح دهد و... . منوچهر میخواهد کمانداری ماهر انتخاب کند تا تیری از کمان رها کند و هرجا تیر فرود آید، مرز ایران و توران باشد؛ اما چهکسی میتواند این کار را انجام دهد؟
بستور
معرفی کتاب
«ارجاسب»، شاه توران، به «گشتاسب»، پادشاه ایران، پیام داده است که باید آیین اهورایی را کنار بگذارد و به آیین جادوگرانه او روی بیاورد و گشتاسب محال است که این کار را بکند. گشتاسب برادرش، «زریر»، را فرا میخواند تا آماده جنگ شوند. زریر اسبی را که به پسرش، «بستور»، قول داده است، همراه تیر و کمان و ... به همسرش میسپارد و نزد پادشاه میرود. در روز نبرد، اولین کسی که به میدان میرود، زریر، سپهسالار سپاه ایران، است. «بیدرفشِ» جادوگر که میداند در برابر او تاب ایستادن ندارد، خود را به پشت سرِ زریر میرساند و... .
کورش فرزند ماندانا
معرفی کتاب
«آژیدهاک»، پادشاه ماد، شبی خواب میبیند که درخت بزرگی در شکم دخترش، «ماندانا»، سبز شده و شاخ و برگش تمام سرزمین ماد را فراگرفته است. خوابگزاران میگویند دختر پادشاه فرزندی به دنیا میآورد که تخت شاهی را از او میگیرد و خود فرمانروای سرزمین ماد میشود. ماندانا، عروس «کمبوجیه»، فرمانروای سرزمین پارس و دستنشانده آژیدهاک است. هنگامیکه فرزند ماندانا به دنیا میآید، آژیدهاک به وزیرش، «هارپاک»، دستور میدهد نوزاد را از بین ببرد. هارپاک کودک را به چوپان کاخ میسپارد و... .