سوفی و کدو حلوایی در مدرسه
معرفی کتاب
روز اول مدرسه، «سوفی» با دوستان، کدوحلواییاش، «بانی» و «باکستر»، به مدرسه میرود. در مدرسه همهچیز یک جوری است! صندلیها راحت نیستند، مزه شیر مثل همیشه نیست و... . «استیون گرین» با قورباغه عروسکیاش میخواهد با سوفی دوست شود؛ اما سوفی فکر میکند با وجود بانی و باکستر احتیاج به هیچ دوست دیگری ندارد. با این حال، استیون همهجا کنار سوفی است! سوفی عصبانی است؛ اما میداند که بانی و باکستر برای همیشه پیش او نمیمانند. حالا وقتش رسیده تا سوفی کدو حلواییهایش را زیر خاک پنهان کند تا در بهار دوباره آنها را ببیند؛ اما در مدرسه... .
سوفی و کدو حلوایی
معرفی کتاب
«سوفی» با پدر و مادرش به بازار میرود و یک کدو حلوایی میخرد. پدر و مادر به فکر درست کردن شام با کدو هستند؛ اما سوفی ... . سوفی با ماژیک برای کدو حلوایی چشم و دهان میکشد، بعد دورش را پتو میپیچد و تابش میدهد تا بخوابد! او اسم کدو حلوایی را «برنیس» میگذارد و او را همهجا با خود میبرد. پدر و مادر سعی میکنند برای سوفی توضیح دهند که برنیس فقط یک کدو است و باید با آن غذا درست کرد و او باید یک اسباببازی واقعی داشته باشد؛ اما سوفی فقط برنیس را میخواهد تا اینکه... .
کی گفته من بداخلاقم؟
معرفی کتاب
یک روز صبح، وقتی«جیم» میمونه از خواب بیدار میشود، احساس میکند هیچچیز سر جایش نیست. خورشید زیادی نور دارد! آسمان هم زیادی آبی است! و موزها زیادی شیرین هستند! جیم نمیداند چه اتفاقی افتاده است. «نورمن»، همسایه جیم، به او میگوید که امروز بداخلاق است؛ ولی جیم اینطور فکر نمیکند. جیم سر راهش دوستان دیگرش را میبیند و همه آنها فکر میکنند که جیم بداخلاق است؛ اما جیم فریاد میزند که «من بداخلاق نیستم!» سرانجام هنگامیکه جیم قبول میکند بداخلاق است، حالش بهتر میشود.
لونای کلمه جمعکن
معرفی کتاب
«لونا»عاشق جمع کردن کلمههاست، کلمههای بامزه، کلمههای زیبا، کلمههای مهربانی که روح را در آغوش میگیرند و... . یک روز لونا متوجه میشود که تمام کلمههایش ناپدید شدهاند! او از پرندهها، ابرها و ... سراغ کلمهها را میگیرد و همه آنها یکصدا میگویند: «مردم تمام کلمههای زیبا را فراموش کردهاند و دیگر کلمهها برایشان مهم نیست؛ چون سرشان خیلی شلوغ است!» لونا راهی سفر میشود و هرجا خشم و نفرت وجود دارد، کلمههای عشق و دوستی را در قلب مردم میکارد، هرجا... تا جایی که تمام کلمههایش تمام میشوند؛ اما باز هم خوشحال است. اگر قرار است داشتههایمان را با دیگران قسمت نکنیم، جمع کردن آنها چه فایدهای دارد؟
قوطی کبریت خاطرات
معرفی کتاب
دختر در اتاق کار پدربزرگ جعبهای را میبیندکه پر از قوطیکبریت است و پدربزرگ داستان آنها را برایش تعریف میکند. پدربزرگ با باز کردن هر قوطی، داستان سفرش از ایتالیا به آمریکا و زندگی جدیدش را بازگو میکند، در یکی از قوطیها یک هسته زیتون است. این هسته یادآور بچگی پدربزرگ است، روزهایی که از گرسنگی مجبور بوده هسته زیتون بمکد! در قوطی بعدی عکسی از پدرِ پدربزرگ است و او داستان پدرش را تعریف میکند. در قوطی دیگری یک سنجاق سر است، یادآور روزهایی که او در کشتی بوده است و... .
خوب، بد، گوشتخوار
معرفی کتاب
هر حیوانی غذایی دارد و طبیعتی برای خوردن غذا. بعضیها گوشتخوارند و بعضی گیاهخوار. گوشتخوران چارهای ندارند جز اینکه گوشت بخورند. داستان این کتاب دربارۀ چند حیوان گوشتخوار است که چون حیوانات دیگر دوستشان ندارند، تصمیم میگیرند گیاهخوار شوند. اما واقعیت ایناست که گوشتخواران نمیتوانند گیاهخوار باشند.
چه کار می کنی با یک مشکل؟
معرفی کتاب
انسانها گاهی از مشکل فرار میکنند و گاهی با آن رودررو میشوند. رویارویی با مشکل و برخورد صحیح با آن مهارتی است که لازم است کودکان آن را بیاموزند. با این کار در واقع مهارت حل مسئله را تمرین میکنند. در داستان کودکانۀ این کتاب، کودک ابتدا از مشکلش فرار میکند، ولی مشکل رفتهرفته بزرگتر میشود. بنابراین تصمیم میگیرد با آن روبهرو شود. نتیجه جالب است.
قایق چارلی
معرفی کتاب
«لالا» گنجشکه، «اولیور» فیله و «چارلی» خرگوشه میخواهند ماهی بگیرند؛ اما چارلی فقط یک تکه چوب میگیرد. بعد هرکدام از آنها قایق کوچکی میسازند و قایقها با هم مسابقه میدهند و قایق چارلی آخر میشود! چارلی غمگین است و فکر میکند نه میتواند ماهی بگیرد نه قایق بسازد. اولیور پیشنهاد میکند قایق بزرگی بسازند تا چارلی هم قایق ساخته باشد هم ماهی بگیرد... . حالا چارلی اولین ماهیاش را میگیرد.
الفی: لاکپشتی که غیبش زد!
معرفی کتاب
این داستان درباره دختربچهای به نام «نیا» است. روزی که نیا ششساله میشود، لاکپشتی میخرد که او هم ششسالش است. نیا اسم لاکپشت را «اَلفی» میگذارد. نیا لاکپشتش را خیلی دوست دارد و برایش همه کار میکند؛ اما اَلفی هیچ توجهی به او ندارد. سرانجام دقیقاً در روز هفتسالگی نیا، اَلفی ناپدید میشود! ادامه داستان از زبان لاکپشت بیان میشود. او میخواهد برای جشن تولد نیا هدیهای پیدا کند و... .