تولد رزی
معرفی کتاب
«رُزی» با کارتهای دعوت صورتیرنگ، همه دوستانش را به جشن تولدش دعوت میکند. «یاسی» خودش برای رزی هدیهای زیبا درست میکند و خیلی خوشحال است که به این جشن دعوت شده است. در جشن یکی از عروسکهای رزی خراب میشود و رزی فکر میکند یاسی این کار را کرده است. یاسی آنقدر ناراحت میشود که بدون خداحافظی از آنجا میرود و... .
آیا من بزرگ شدهام؟
معرفی کتاب
پدر و مادر «رامین» کارمند هستند. مادر هر روز قبل از اینکه به محل کارش برود، رامین را به مدرسه میرساند؛ ولی رامین دوست دارد تنهایی به مدرسه برود و مثل «پویا»، دوستش، با اتوبوس به خانه بازگردد. سر کلاس پویا به رامین میگوید که میخواهد چند ماهی قرمز بخرد و به او پیشنهاد میکند که با هم بروند. رامین دلش میخواهد ؛ اما مردد است و... .
گنج سینا
معرفی کتاب
«سینا» همیشه به جای درس خواندن، کتاب داستان میخواند و خیالپردازی میکند و در مدرسه نمرههای خوبی نمیگیرد. «علی» و «پویا»، دوستان سینا، بچههای زرنگی هستند و همیشه نمرههای خوبی میگیرند و تشویق میشوند. برگه امتحانی سینا به دست آقای همسایه میافتد و سینا نگران است که هر لحظه ممکن است آقای همسایه موضوع را به پدرش بگوید.
سرزمین عددهای قرآنی
معرفی کتاب
آشنایی بیشتر با قرآن کمک میکند در قصهها، مثالها، ماجراها و درسهای آن بیشتر تفکر شود. کتاب حاضر دربارۀ عددهای قرآنی است. مخاطب به بهانۀ آشنایی با عددهای قرآنی با بخشی از شیرینترین گفتنیهای قرآن نیز آشنا میشود. کتاب برای هر کدام از عددهای 1 تا 51 که در قرآن آمدهاند، داستانی آورده است.
خانه ببر گرسنه
معرفی کتاب
کتاب حاضر در قالب طنز به زندگی آپارتمانی میپردازد. نگهداری از حیوانات در آپارتمان، صدای بلند موسیقی و تلویزیون در نیمهشب، پارک کردن ماشین در محل بازی بچهها، ریختن زبالهها در خیابان، تعمیر وسایل در خانه و میهمانیهایی که تا دیروقت طول میکشد و باعث مزاحمت برای همسایههاست، از جمله موضوعاتی است که نویسنده به آنها میپردازد و درنهایت پیام داستان، رعایت حقوق دیگران است.
بدترین نویسندگان دنیا
معرفی کتاب
این کتاب با استفاده از طنز، بدترین نویسندگان جهان را توصیف میکند. نویسنده در این کتاب با آزار و اذیت دیگران موضوعی برای نوشتن پیدا میکند. او بدون اجازه وارد بالکن همسایهها میشود، ماشینش را در پارکینگ روشن میگذارد و همهجا را پر از دود میکند، با موتورسیکلت در پیادهرو حرکت میکند و مردم را زیر میگیرد، زیر پنجره بیمارستانها بوق میزند و از اینکه هیچکس ارزش کار نویسندگان را نمیداند، شکایت میکند!!!
مهمانی عصرانه در جنگل
معرفی کتاب
در یک روز برفی"کیکو" از خانه خارج می شود تا کیکی را به مادربزگش برساند. کیکو به دنبال قدمهای پدرش راه می افتد و درست زمانی که فکر می کند به خانه مادربزرگش رسیده، درمی یابد جای پاها متعلق به یک خرس بزرگ است که کیکو به دنبال او راه می رفته است. او متعجب می شود و گوسفندی را می بیند که پشت همان در ایستاده است. حیوانات دیگری از راه می رسند و کیکو به مهمانی بعد از ظهر در خانه خرس فراخوانده می شود. بعد از مهمانی حیوانات به کیکو کمک می کنند که به خانه مادر بزرگش برسد.