کاپیتان هفت دریا
معرفی کتاب
کاپیتان هفتدریا، داستان کوتاه ترکی استانبولی است. قهرمان داستان، نوجوانی است که با صبر و استقامت خود، سختی را کنار میزند و پس از تحمل سختی ها، به خواستهها و اهدافش میرسد و علاوه بر خود، دوستانش هم بهرهمند میشوند. این داستان به خوبی مهارتهای صبر، مقاومت، تلاش و استقامت را به نوجوانان میآموزد. این کتاب روایت کامل آسانی بعد از هر سختی است.
دزد قلمها
معرفی کتاب
دزد قلمها، روایتی جالب و زیبا از زندگی مردم ترکیه را به نوجوانان ارائه میدهد. داستان از زبالهدانیهای شهر استانبول و مرغهای دریایی این شهر، شروع میشود و زیرکی، ویژگیها و تلاشهای مردم ترکیه را به نمایش میگذارد. نوجوانان با خوانش این کتاب با آدابورسوم و زندگی روزمره مردم ترکیه آشنا میشوند.
شلوار سفید
معرفی کتاب
شلوارسفید، داستان کوتاه ترکی برای نوجوانان است که با زبانی ساده و پرمغز، به آرزو، عزتنفس و تلاش این نوجوان برای امرار معاش خود پرداخته است. داستان از پسری جوان به نام مصطفی آغاز میشود که در کفاشی کوچک مشغول به کار است و به دنبال خرید یک شلوار گران قیمت میرود و با تلاش بسیار به آن میرسد، اما در نهایت با سردی و واکنش منفی مواجه میشود. این داستان قناعت را در حین تلاش و پشتکار به نوجوانان نشان میدهد.
طلسم شهر برف
معرفی کتاب
آناهیتا میخواهد بداند چرا در شهری به نام برف، سی و پنج سال است برف نباریده!
آن موجود سرتاپا آبی، سوار بر اسبی از نور سفید در خوابهای او چه میکند؟ آن قصههای قدیمی که آناجان دربارهی پری برف میگفت حقیقت دارد؟
دوستان عجیب آناجان در خانهی سالمندان در مبارزات او برای نجات جنگل شهر چه نقشی داشتهاند؟ و آیا آناهیتا تنها کسی است که میتواند طلسم شهر برف را بشکند؟
آن موجود سرتاپا آبی، سوار بر اسبی از نور سفید در خوابهای او چه میکند؟ آن قصههای قدیمی که آناجان دربارهی پری برف میگفت حقیقت دارد؟
دوستان عجیب آناجان در خانهی سالمندان در مبارزات او برای نجات جنگل شهر چه نقشی داشتهاند؟ و آیا آناهیتا تنها کسی است که میتواند طلسم شهر برف را بشکند؟
برادران رایت
معرفی کتاب
برادران رایت از جمله مخترعانی بودند که با کوشش و پشت کار فراوان یکی از بهترین وسیلههای حمل و نقل؛ یعنی هواپیما را در اختیار مردم قرار دادند. اُرویل رایت در سال 1871 و ویلبر رایت در سال 1867 در اوهایو به دنیا آمدند. این دو آرزوی دیرینه انسان که همان پرواز بود را برآورده کردند. برادران رایت برای اولین بار توانستند در سال 1903 یک هواپیما را به پرواز درآورده و با کنترل آن به پرواز ادامه دهند. این دو برادر بهوسیلۀ یک تونل باد خانگی، بالها، سیستم کنترلی و موتورهای هواپیمای خود را امتحان میکردند. آنها قبل از اختراع هواپیما، به ساخت وسایل دیگری مثل دوچرخه و موتور مشغول بودند. در طول سالیان دراز آنها با مطالعه و تحقیق بیشتر توانستند هواپیمای خود را با طراحی دقیقتر و بهتر بسازند. سرانجام ویلبر رایت در سال 1912 میلادی و اُرویل رایت در سال 1948 درگذشتند.
10 راز آشباریا
معرفی کتاب
«ده راز آشباریا» یک کتاب خواندنی برای نوجوانان است که با زبانی ساده، قابل فهم و با استفاده از جذابیتهای داستانی و فضای طنز تعدادی از مهمترین تکنیکهای فریب رسانهای را آموزش میدهد. زیرعنوان این کتاب یعنی "ده اصل طلایی که به من آموخت چگونه مخ مردم را بار فرغون کنم" به خوبی به ساختار محتوایی کتاب اشاره میکند. این کتاب در خلال سفر شخصیت اصلی به یک سرزمین خیالی به نام آشباریا و استخدام او در یک کمپانیِ رسانهای در خلال روایتی گیرا، طنز و فانتزی، تکنیکهایی که این کمپانی برای فریب مردم به کار میبرد را نمایش میدهد و مخاطب را نسبت به فریبهای مشابهی که در دنیای واقعی توسط رسانهها اتفاق میافتد حساس میکند. یکی ازویژگیهای مهم این کتاب آن است که به جای بیان مستقیم و آموزشی، در قالبی تمثیلی به بیان محتوا پرداخته و به همین دلیل تا حد زیادی خودش را از پیشداوریهای مخاطب رها کرده و خواندن کتاب را برای نوجوانان کمحوصله شیرین کرده است.
روشنک: کمان خورشید
معرفی کتاب
ملکه اِلیزِ ستمگر، که در قصر کریستالیاش زندگی میکند، حاکم مردم روستای میدیا شده است. رادمهر و خانوادهاش به همراه بقیۀ مردم از کار کردن زیاد برای ملکه خسته شدهاند. اما هیچکس اعتراضی نمیکند. شیرین، بزرگترین دختر رادمهر، بیشتر از کار زیاد و زورگویی افراد ملکه، از سکوت پدرش و باقی مردان روستا ناراحت است. اما شیرین کسی نیست که یک گوشه بنشیند و فقط غصه بخورد! او یک نقشۀ پیچیده و خطرناک میکشد که برای اجرایش به کمک قویترین و باهوشترین دختران روستا نیاز دارد. اما آیا این دختران حاضر میشوند به شیرین کمک کنند؟ در بین ساکتترین افراد، شجاع بودن خیلی سخت است!
جنگاوران خونیرث
معرفی کتاب
خبر تلخی بود اما واقعیت داشت. مرز خونیرث به آتش کشیده شده بود. اما همیشه از دل آتش دردها و رنجها جنگاورانی از جنس فولاد سخت به مبارزه با دشمنان خونیرث برمیخیزند. خونیرث، سرزمین امن و آرامی که امنیتش را مدیون فداکاری جنگاوران است، ولی دشمن هر روز با قدرت بیشتری به مرزهای این سرزمین زیبا میتازد و این کار را برای هیرسا، که حالا فرمانده جنگاوران است، سخت میکند. آیا خونیرث نجات پیدا میکند؟