Skip to main content

در سیارات چه می‌گذرد؟

معرفی کتاب
«هکتور سر وادک»، کاپیتان ستاد ارتش و «کنت واسیلی تیماشف»، از کَشتی «دوبرینا»، قرار است با هم دوئل کنند؛ اما هر دو مایلند علت این دوئل از همه مخفی باشد. در طول روز هر یک به دنبال شاهدان این دوئل هستند و قرارشان ساعت نُه صبح روز بعد است؛ ولی آن شب اتفاقی رخ می‌دهد که همه‌چیز را عوض می‌کند. ستاره دنباله‌داری به زمین برخورد می‌کند و قسمتی از زمین به آن متصل می‌شود. حالا این بخش از زمین، با آب‌ها و گیاهان و همه ساکنینش، محکوم به سفری دوساله با این ستاره هستند.

رمزگشایی در آمازون

معرفی کتاب
«توراس» کاپیتان جنگل است. او را برای حفاظت از جنگل انتخاب کرده‌اند. توراس از سفیدپوستان برزیل است؛ ولی هیچ‌کس نمی‌داند از کجا آمده است. او نامه‌ای اسرارآمیز دارد، نامه‌ای که جملات آن به هیچ زبانی شبیه نیست و مشخص است که در سال‌های خیلی دور نوشته شده است و توراس نمی‌تواند آن را بخواند؛ اما می‌داند که این برگه گنج بزرگی را در خود جای داده است. او به دنبال صاحب این سند است. کسی که حاضر است تمام ثروت خود را برای این چند سطر بدهد!

بلیت بخت‌آزمایی

معرفی کتاب
مادر منتظر پسرش، «ژوئل»، است؛ اما دخترش، «هولدا»، خبر می‌دهد که برادرش زودتر از فردا نمی‌آید. در همین موقع، نامه‌ای از نامزد هولدا، «ال»، می‌رسد. او در این نامه تاکید کرده است که خیلی زود کشتی ماهیگیریشان باز می‌گردد، با پول قابل‌توجهی که می‌توانند به‌زودی ازدواج کنند؛ اما کشتی هیچ‌وقت بازنمی‌گردد و فقط بطری‌ای از راه می‌رسد که حاوی یادداشتی برای هولدا و یک بلیت بخت‌آزمایی است. روز قرعه‌کشی نزدیک است و هولدا مضطرب‌ و پریشان. در روز قرعه کشی چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

در جستجوی حقیقت

معرفی کتاب
مرد جوان در دانشگاه عاشق دختری زیبا می‌شود. دختری که همه را جذب خود می‌کند. مرد جوان آنقدر مبهوت دختر است که فقط از دور به تماشا می‌ایستد و جرئت نزدیک شدن ندارد. سرانجام روزی متوجه می‌شود که دختر نیز همان احساس را دارد. آن‌ها تصمیم می‌گیرند ازدواج کنند؛ اما دختر باید مسلمان شود. بنابراین، باید یک روحانی پیدا کنند تا دختر را به آیین اسلام درآورد. آن‌ها با پرس و جو موفق می‌شوند کسی را پیدا کنند تا این کار را انجام دهد؛ اما... .

دیدار عروس

معرفی کتاب
این کتاب شامل هشت داستان کوتاه است. «خاله گمشده»، «قدر ناشناسی»، «دیدار عروس» و «انتخاب همسر»، نام برخی از این داستان‌هاست. «دیدار عروس» درباره دختر جوانی به نام «سُعاد» است که به تازگی ازدواج کرده است. سعاد به مسائل مادی و ظاهری اهمیت نمی‌دهد و ازدواجش به دور از هر گونه تجملات بوده است. حالا او از سفر زیارتی بازگشته است و بهترین دوستش، «غفران» می‌خواهد هر چه زودتر به دیدن او برود؛ اما چیزهایی می‌شنود که باورش برای او و درباره دختری مانند سعاد، بسیار سخت است و... .

دیدار در بیمارستان

معرفی کتاب
«ورقا» مادربزرگش را که در سینه‌اش احساس درد می‌کند، به بیمارستان می‌برد و با خانم دکتر «معاد» آشنا می‌شود. دکتری که نه‌تنها خیلی سریع به وضع مادربزرگ رسیدگی می‌کند، بلکه از ورقا که آثار خستگی در چهره‌اش پیداست، می‌خواهد کمی استراحت کند و خودش کنار بیمار می‌ماند. آشنایی معاد و ورقا با کتابی که خانم دکتر جا می‌گذارد، ادامه می‌یابد تا جایی که معاد از ورقا خواستگاری می‌کند. مادربزرگ مخالف است؛ اما چرا؟

نبرد با زندگی

معرفی کتاب
این کتاب حاوی شش داستان کوتاه است. «نبرد با زندگی»، «ایستادگی»، «پایداری» و «معیارها» نام بعضی از این داستان‌هاست. داستان «نبرد با زندگی» درباره دختری به نام «فاطمه» است که می‌خواهد به وظیفه دینی‌اش عمل کند؛ اما در برخورد با جامعه‌ای که برای ارزش‌ها و مفاهیم دینی اعتباری قائل نیست، دچار ترس شده است. او نزد دوستش، «عفاف»، می‌رود تا سخنان او آرامش کند. در داستان «معیارها» مادر و دختری می‌خواهند به عروسی بروند. مادر با نهایت دقت برای این جشن آماده شده است؛ اما دخترش ... .

دو زن و یک مرد

معرفی کتاب
«حسنات» به عقد مردی در‌می‌آید که در اروپاست و به پدرش وکالت داده تا دختر را برایش عقد کند. «رَحاب»، خواهر حسنات، نمی‎داند که چرا خواهرش تن به این ازدواج داده است. چرا به عقد مردی درآمده است که حاضر نشده است به خودش زحمت بدهد و به مراسم عقد بیاید؛ چون متدیّن است یا به این علت که مثل خواهرش غیرعادی است؟ روزی نامه «مصطفی»، نامزد حسنات، به دست او می‌افتد و تصمیم می‌گیرد خودش را به جای حسنات جا بزند و... .

آخرین هدیه

معرفی کتاب
این کتاب حاوی پنج داستان کوتاه است. «کاش می‌دانستم»، «سودای زیان‌بار»، «آخرین هدیه»، «واپسین روزها» و «ماجراجویی» نام این داستان‌هاست. داستان «کاش می‌دانستم» درباره دختری به نام «انفال» است. او باید برای مهمانیِ شب به آرایشگاه برود. به همین علت، با عجله به آزمایشگاه می‎رود تا جواب آزمایشش را بگیرد. انفال متوجه می‌شود که سرطان دارد. او به مهمانی نمی‌رود و تمام مدت به این فکر می‌کند که ای کاش اینقدر به دنیا وابسته نبود و کاش به جای آن‌همه داستان‌های بی‌محتوا، قرآن خوانده بود، کاش... .

تولد دوباره

معرفی کتاب
«نقا» دختر معتقدی است که به تازگی به عقد پسری از خانواده‌ای مذهبی درآمده است. نامزد نقا، تحصیل‌کرده و متدین است. «سعاد»، دخترخاله نقا، به خانه آن‌ها می‌آید و ضمن تعریف از اروپا، انتخاب نقا را زیر سوال می‌برد و نامزد نقا را اُمّل و عقب‌مانده می‎داند. نقا سعی می‌کند آرامشش را حفظ کند و درباره ایمان و روشنفکری نامزدش توضیح دهد؛ اما سعاد همچنان حرف خودش را می‌زند؛ اما چرا سعاد این همه از نامزد نقا متنفر است؟ درحالی‌که هرگز او را ندیده است.