Skip to main content

نخودی و گاو نر و چند افسانه‌ دیگر برای کوچولوها

معرفی کتاب
این کتاب حاوی پنج افسانه است. افسانۀ اول دربارۀ خروس، مرغ، غاز، اردک و جوجۀ طلایی است که به عروسی دعوت شده‌اند. افسانۀ دوم از غازی می‌گوید که از گروهش جدا می‌شود؛ چون وقت تخم گذاشتنش است؛ اما... . افسانۀ سوم، داستان پسری است که در راه مدرسه، از درخت گلابی بالا می‌رود تا گلابی بچیند که... . افسانۀ چهارم... .

دیو و دلبر و چند افسانه‌ گریه‌دار دیگر

معرفی کتاب
این کتاب حاوی پنج افسانه است. داستان اول دربارۀ دختری به نام «بداقبال» است که از خانوادۀ سلطنتی است. او و مادر و خواهرانش، به دلیل شکست پدرشان در جنگ، روزگار بسیار سختی را می‌گذرانند تا اینکه... . داستان دوم، از بازرگانی سخن می‌گوید که ثروتش را از دست می‌دهد. حالا او مجبور است با سه دخترش به خانۀ کوچکی نقل مکان کند و مانند کشاورزان معمولی زندگی کند... . داستان سوم، قصۀ پادشاهی را روایت می‌کند که... .

آن بالا

معرفی کتاب
دختر نوجوانی از مدرسه به خانه بازمی‌گردد و درباره موضوع انشایش «آیا همه ما قهرمان داستان خود هستیم»، فکر می‌کند؛ تااینکه در انشایش شخصیتی به‌نام «مریم» خلق می‌شود که به او «مری کله‌انگشتی» می‌گفتند، چون یک روز صبح عادی که از خواب عادی بیدار شد پنج انگشت از کله‌اش بیرون زد، آن‌ها را همه‌جوره نمی‌شد قایم کرد، حتی وقتی... .

جدی و خوشحال و نارنجی

معرفی کتاب
«پارو»، بچه‌روباه بامزه‌ای است که هر سال در مدرسه نمره بیست می‌گیرد تا با پدر و مادرش به سفر برود، این بار پارو برخلاف آنچه که پدرش «آقاروباچی» فکر می‌کرد دلش می‌خواست برای سفر به تالاب گاوخونی بروند. پدرش که می‌دانست برای رفتن به این سفر باید از کنار زایند‌ه‌رود بروند و به دل آدم‌ها بزنند و این یعنی خطر، مخالف سفر بود؛ اما... .

این‌قدر نزدیک

معرفی کتاب
در این داستان، «محبوب»، دختر نوجوانی است که پدرش مدتی است به سفر رفته است و قرار است آخر هفته بازگردد. آقای «محمدی» بچه‌های کلاس را جمع کرده و به کنار تالاب «میقان» که پر از برف است می برد، چند درنا کنار تالاب از گرسنگی تلف شده اند و... .

آدم ماهی‌ها در شهر زیر‌آبی‌ها

معرفی کتاب
«تاج‌طلا» یکی از فرشته‌های قدرتمند خدا در بالای گنبد آسمان بود و دستیارانش در طبقات پایین‌تر با خوشحالی آواز می‌خواندند که یک‌دفعه صدای غم‌انگیزی شنیدند. «شاه‌پری» که از همه فرشته‌ها باهوش‌تر بود به دستور تاج‌طلا، نقشه‌ای از جیب‌اش درآورد تا متوجه شود که این صدا از کجاست، او متوجه می‌شود که صدا از شهر زیرآبی‌هاست و... .

پیله‌ پری

معرفی کتاب
«اگرین»، وسط خانه ایستاده بود و داستان مادربزرگش را با خودش مرور می‌کرد که می‌گفت در برخی از درختان سرو پری وجود دارد، و اگر اگرین بتواند خودش را به یکی از آن درختان برساند با دست گذاشتن روی تنه درخت می‌تواند تبدیل به پری شود، و... .

مستطیل‌های رنگی

معرفی کتاب
داستان مادربزرگی است که هرسال نذر داشته و چند دیگ غذامی پخته است، امسال نوه اش را صدا می زند، درحالی که هیچ آمادگی برای نذر خود فراهم نکرده است.در پایان نوه او می فهمد که امسال مادربزرگ خوش قلب و دوست داشتنی اش، نذر خود را عوض کرده و ....

قلب فروزان مترسک

معرفی کتاب
مترسک دوست دارد همراه بچه‌ها به هرجا که دلش می‌خواهد برود و دنیا را ببیند. او هرروز با دیدن بچه‌ها در قطار به رویایش فکر می‌کند که ناگهان برف همه‌جا را سفید می‌کند. کلاغ و موش کور به مترسک پناه می‌آورند. او هم وسایلش (کلاه، کت و...) را به آن‌ها می‌بخشد تا اینکه چیزی برای خودش نمی‌ماند، جز... .
کتاب سازی خوب. نهایت بخشندگی تا حد فنا شدن.

خرگوش‌ها پرواز می‌کنند

معرفی کتاب
نویسنده در این کتاب می‌خواهد مهارتِ دقت، مهربانی و کمک را به کودکان بیاموزد. آن هم در دنیایی که خبری از انسان‌ها نیست. قهرمان داستان، خرگوشی است که نمی‌جهد، بلکه در جنگل راه می‌رود، گاهی می‌دود و حواسش به اطراف هست. همین خرگوش شاید روزی بتواند پرواز کند و از بالا ببیند چه‌کسی به کمک نیاز دارد و زودتر از دیگران به کمکش برود؛ اما این چطور ممکن است؟