Skip to main content

دریای من کو؟

معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه «فکر فکر سه قصه» است و سه داستان کوتاه دارد. «اینجا کجاست؟»، «وقت شیرین»، «دریای من کو؟»، نام این داستان‌هاست. در داستان اول، کودکان می‌آموزند که هر یک از پدیده‌های خداوند به کمک پدیده‌ دیگر، به چیز جدیدی تبدیل می‌شوند. در داستان دوم، موش کوچولو با صبوری، صاحب کشمش‌های خوشمزه‌ای می‌شود و داستان سوم درباره جوجه پرستوی دریایی است که تازه پرواز کردن را آموخته است. توفان او را از دریا دور می‌کند و جوجه پرستو به شهر ناشناخته‌ای می‌رسد و... .

ما‌کار شجاع

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «فکر فکر سه قصه» است و سه داستان کوتاه دارد. «اگر موریک»، «پیراهن صورتی»، «ماکار شجاع»، نام این داستان‌هاست. داستان اول درباره مورچه‌ای به نام «موریک» است که دلش می‌خواهد آنقدر بزرگ شود که زیر دست و پای دیگران له نشود. در داستان دوم، کودکان با بهداشت فردی و مرتب بودن آشنا می‌شوند. داستان سوم درباره ماکارونی شجاعی به نام «ماکار» است که در قابلمه گیر افتاده است و سعی می‌کند خودش را نجات دهد.

هیچی نخود‌چی

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «فکر فکر سه قصه» است و سه داستان کوتاه دارد. « هیچی نخودچی»، «کوفته قلقلی که نبود» و «یک ذره آفتاب»، نام این داستان‌هاست. در داستان اول، بخشش در روایتی کودکانه از زبان باد روایت می‌شود. داستان دوم درباره پخت کوفته قلقلی است و داستان سوم، قصه آدم برفی‌ای را بازگو می‌کند که با «خورشیدخانم» معاشرت کرده و گرما خورده است و «ننه‌سرما» او را به خانه یخی خودش می‌برد.

لولوی پشت شیشه

معرفی کتاب
این کتاب مجموعه‌ای از ده شعر و داستان است. «گاو مامان»، «سفر با بچه‌دلفین»، «انگشت‌هایم»، جنگ با غذا» و «لولوی پشت شیشه»، نام برخی از این داستان‌هاست. در شعر «گاو مامان»، به نظر کودک حیف است که یک گاو کشته شود تا از پوست آن کیف بسازند. در «لولوی پشت شیشه»، کودک در خانه تنهاست. او هم‌بازی ندارد و اسباب‌بازی‌هایش با پنبه پُر شده‎اند، آن‌ها نه مهربان هستند و نه گرم. او آرزو می‌کند «لولو» راست باشد. کودک پشت پنجره می‎نشیند تا شاید لولو بیاید و با او بازی کند.

آرزوی پرده حصیری

معرفی کتاب
پرده حصیریِ کهنه، سال‌هاست که پشت پنجره آویزان است. او فقط یک آرزو دارد، آرزوی پرواز! پرده حصیری از باد می‌خواهد که او را به پرواز درآورد؛ اما پرده به میخ و قرقره‌ها وصل شده است. یک روز صبح، وقتی پرده از خواب بیدار می‌شود، می‌بیند پشت پنجره، پرده جدیدی آویزان است و درنهایت تعجب، متوجه می‌شود صاحبخانه قرار است او را دور بیندازد. روز بعد پرده کنار سطل زباله است. او غمگین و ناراحت به این فکر می‌کند که دیگر هرگز به آرزویش نمی‌رسد. در همین موقع بچه‌ها به طرف او می‎آیند و... .

شربت آرزو

معرفی کتاب
جادوگر «دیوون» والامقام، عضو هئیت مخفی جادوگران و خاله جادوگر «پول‌چاپ‌کن»، دچار مشکل بزرگی شده‌اند. آن‌ها با نزدیک شدن به پایان سال، هنوز نتوانسته‎اند قراردادشان را با «دیو جهنمی» بزرگ به پایان برسانند. دیوون و پول‌چاپ‌کن، تصمیم می‌گیرند در ساعات پایانی سال، کم‎کاری‌شان را جبران کنند. «مااورتیزیو»، گربه جادوگر دیوون و «یاکوب قارقاری»، کلاغ خانگی خاله «دیروونی»، از نقشه جادوگرها سردرمی‌آورند و تلاش می‌کنند آن را به هم بزنند. آیا آن‌ها می‌توانند این کار را انجام دهند؟

مرغابی کارلینه

معرفی کتاب
«کارلینه» در کلبه‌ای در حاشیه شهر زندگی می‌کند و کارش آشغال جمع کردن است. همه به او کارلینه «آشغال جمع‌کن» می‌گویند؛ اما از وقتی کامیون‌های زباله‌بر، شروع به کار کرده‌اند، دیگر کسی با کارلینه کاری ندارد تا اینکه روزی «امیل» مرغابی‌ایی به او هدیه می‌دهد که لاغر و بیمار است و کارلینه از مرغابی مراقبت می‌کند. روزی متوجه می‌شود دیگر در خانه خوراکی برای خوردن ندارد. در همین لحظه، مرغابی یک تخم می‌گذارد و... .

در تعقیب اسکناس‌های تقلبی

معرفی کتاب
کمیسر «ناگل» ماه‌هاست که شاهد تجارت پول تقلبی در شهر «اشتاین بروک» است. این تجارت هر روز ابعاد بزرگ‌تر و مخوف‌تری به خود می‎گیرد. در تمام این مدت، کمیسر دست به هر اقدامی زده، نافرجام بوده و حتی یک حمله موفق هم نداشته است. او مطمئن است که در میان افراد پلیس، جاسوسی وجود دارد که هربار جاعلان اسکناس را از حمله آن‌ها باخبر می‎کند! حالا کمیسر ناگل فقط یک راه دارد. کمک گرفتن از «ادی ارلیش» و دوستانش، شش خلافکار درجه یک!

خوش‌تیپ‌ترین غول شهر

معرفی کتاب
«جرج» با لباس‌های وصله‌شده و صندل‌های قهوه‌ای، شلخته‌ترین غول شهر است. او نمی‌خواهد شلخته باشد، به همین دلیلِ، به مغازه‌ای می‌رودکه تازه باز شده است و برای خودش پیراهن، شلوار، کمربند، شال‌گردن، جوراب و کفش می‌خرد. حالا او خوش‌تیپ‌ترین غول شهر است. جرج در راه بازگشت به خانه حیوانات مختلفی را می‌بیند که هر کدام مشکلی دارند. او با لباس‌هایش مشکلات آن‌ها را حل می‌کند؛ اما جرج دیگر لباسی به تن ندارد و از سرما می‌لرزد. چه اتفاقی برای او رخ می‌دهد؟

تاریکی

معرفی کتاب
«لازلو» پسربچه‌ای است که در خانه‌ای قدیمی زندگی می‌کند با سقفی که جیرجیر می‌کند، پنجره‌های سرد و شفاف و پلکانی که به زیرزمین می‌رود. تاریکی همه‌جا هست؛ اما بیشتر وقتش را در زیرزمین می‌گذراند. لازلو از تاریکی می‌ترسد و فکر می‌کند اگر به اتاق تاریکی نرود، او هم به اتاقش نمی‌آید؛ اما شبی، تاریکی به اتاق لازلو می‌رود و از او می‌خواهد که همراهش به زیرزمین برود. آیا لازلو خواسته تاریکی را قبول می‌کند؟ در زیرزمین چه اتفاقی رخ می‌دهد؟