Skip to main content

6410 روز تنهایی

معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه اشعاری است که در قالب غزل سروده شده است. ازجمله این شعرها، غزلی است که به شهید «عباس بابایی» و عاشقانه‌های همسرش تقدیم شده است، «... خوابیده‌ای شبیه به یک مرد گل‌فروش، می‌پرسم از خدا که خدا جنگ جای ماست؟ ... .» شاعر غزل دیگری را به آزادگان وطن تقدیم کرده است و غزلی به همسر شهید «سرلشکر آزاده، حسین لشکری»، به نام «۶۴۱۰ روز تنهایی» که یادآور روزهای اسارت اوست، یعنی ۱۸ سال حسرتِ نوشیدن جرعه‌ای آب خنک و یک لقمه نان....

هیس! گل‌ها خواب‌اند

معرفی کتاب
این کتاب مجموعه‌ اشعاری است که در قالب شعر نیمایی سروده شده‌اند و شاعر نام آن‌ها را نیمایی‌واره گذاشته است؛ البته فصل پنجم کتاب دربردارنده سه غزل‌واره و هشت رباعی نیز هست. نام بعضی از نیمایی‎واره‌ها به این ترتیب است: «شناسنامه»، «وقت»، «شعر» و نام غزل‌واره‌ها: «فواره‌ها»، «محله» و «درود و دعا». «سرگرم ندارد به پر خویش خروس»، «نه آمده‎ام که نعل وارونه بزنم» و «ای آتش! ای شکوه شاد و روشن»، نام سه رباعی از این مجموعه است. در نیمایی‌واره اول، شاعر خودش را معرفی می‎کند. او از سوی مادر سبز و سیراب است و از سوی پدر کویری، آنجا که مزد زندگانی، مرگ‌های ناگهانی است!

هم قفسان

معرفی کتاب
این کتاب مجموعه‌ای از سی و چهار شعر است که در قالب غزل سروده شده‌اند و همگی عاشقانه هستند. به نظر شاعر، در این روزگار، عشق مانند کلاهی است که تا برخی بر سر بگذارند، عده دیگری آن را از سر برمی‎دارند. او عشق را باعث ویرانی دل‌ها می‌داند، مانند گیسویی که باد پریشانش می‎کند. شاعر عشق را به کوهی تشبیه کرده است که هرکسی به قله آن برسد، هنر کرده است؛ چراکه بیشتر افراد در دامنه کوه منصرف می‌شوند و بازمی‎گردند. انسان عاشق هیچ‌گاه روی آرامش را نمی‌بیند و...

هفت‌سین در بهمن‌ماه

معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه‌ای از اشعار انقلابی است. شاعر مردم انقلابی را که در زمستان ۵۷ در خیابان‌ها بودند، به آیینه تشبیه کرده است، آیینه‌هایی که با آمدن سربازها و شلیک گلوله‌ها هزارپاره و در خیابان‌ها پخش شدند. او می‎گوید باتون، شکنجه و گلوله درد داشت؛ اما طعم آزادی شیرین بود. او عقیده دارد با هر گلوله‌ای که بر سینه مردم می‌نشست، مغز دیکتاتور پریشان می‌شد و با فریادهای مردم، کوه‌های یخ ‌شکست و بهار رسید، بهاری که در زمستان آمد و....

عطر عربی

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی چهارده داستان درباره زندگی مدافعان حرم است در میدان جنگ و بیرون از آن. «لیلا»، «قهر حلب»، «من داعشی نیستم»، «گم‌گشته» و «عطر عربی»، نام برخی از این داستان‌هاست. داستان آخر درباره زن جوانی است فکر می‏‌کند شوهرش، «مصطفی»، به «کربلا» رفته است؛ اما متوجه می‌شود که در سوریه بوده است. زن جوان عصبانی و نگران است از دروغی که شوهرش به او گفته و از اینکه مبادا او را از دست بدهد و سرانجام نگرانی‌های او به حقیقت می‎پیوندد و... .

شب‌های بی‌ستاره

معرفی کتاب
ستاره دختریست که ناآرامی و خشونت جنگ، دنیای نوجوانی‌اش را به هم ریخته و آرزوهایش را با اضطرابی پیوسته همراه می‌کند. از یک طرف، از محل زندگی‌اش آواره می‌شود که سوغات جنگ است و از یک طرف، بدخلقی پدر و بی‌حوصلگی مادر باردارش، روح او را می‌آزارد و او را مطمئن می‌کند که هیچ‌کس دوستش ندارد. برای دوری از این وضع، به حسینیه‌ای پناه می‌برد که در آن زنان کارهای پشت جبهه را انجام می‌دهند. در رفت و آمدهای به حسینیه، با محبت‌های مادرانه خانم «فهیمی» که همسر شهید است، قدری آرام می‌شود و در ماجرایی، با پسری به نام «مسعود» آشنا شده و عاشقش می‌شود.

شاخ دماغی‌ها

معرفی کتاب
خانواده «سهیل» تازه به آپارتمان جدیدی نقل‌مکان کرده‌اند، خانه‌ای بزرگ‌تر و دلبازتر. حالا سهیل اتاق خودش را دارد و مجبور نیست با دو برادر بازیگوشش در یک اتاق باشد. سهیل با پدرش کلی گشته است تا تخت مورد علاقه‎اش را پیدا کند و کلی پوستر بازیکنان فوتبال را به در و دیوار و کمدش زده و تازه در حال لذت بردن از اتاقش است که مجبور می‎شود اتاقش را تقدیم دخترخاله‎اش کند! چرا؟ چون خاله و شوهرخاله‌اش برای درمان خاله به خارج از کشور می‎روند و دخترشان به خانه آن‎ها می‎آید؛ ولی این تازه اول ماجراست!

خط مرزی

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی هفت داستان کوتاه درباره جنگ ایران و عراق است. «دیدگاه»، «کنسروهای خونی» و «خط مرزی» نام بعضی از این داستان‌هاست. داستان آخر درباره سه نوجوان است که با کَلَک، برای رفتن به مشهد، رضایت‌ پدر و مادرشان را می‎گیرند؛ اما با کاروان مسجد به جبهه می‎روند. آن‌ها قبل از رفتن به جبهه مثلاً خودشان را آماده می‎کنند و با چاقوی میوه‌ای ارهّ‌ای چقدر خاک‎های پشت خانه‌شان را می‌کَنند! اما در منطقه «دوکوهه»، آن‌قدر با سرنیزه‌های کُند و زنگ‌زده زمین را می‎کَنند و گونی پر می‎کُنند که دستشان تاول می‎زند. در دو کوهه مرتب زاغ‌سیاه فرمانده را چوب می‎زنند و چقدر التماس می‎کنند تا آن‌ها را اعزام کند. سرانجام به پشت جبهه می‎روند؛ اما این‌جا هم آن‌جایی نیست که می‌خواهند و....

خانه مغایرت

معرفی کتاب
«سعید» و «سحر» که عقد کرده هستند، در راه سفر به «شیراز » متوجه می‌شوند پدر سحر تصادف کرده است و همین موضوع باعث می‌شود که به اصرار سحر بازگردند. سعید از خانه‌ خودشان که در آن تک‌فرزند و تنهاست، گریزان است و بیشتر وقتش را در خانه‌ پدرزنش سپری می‌کند، خانه‌ای با پنج بچه شلوغ و پرماجرا که به آن «خانه‌ مغایرت» می‎گوید. پدر سحر به علت تصادف خانه‌نشین شده و مغازه بستنی‌فروشی‌اش را ناچاراً تعطیل کرده است. سعید که نمی‌خواهد پسرعمه سحر، اداره بستنی‌فروشی را در دست بگیرد، ریسک کرده و قبول می‌کند تا سلامتی مجدد پدرزنش بستنی‌فروشی را باز نگه دارد و... .

چشم‌های سبز هی‌هو‌ها‌ما

معرفی کتاب
از روزی که گربه‌ها دو مرغ عشق کیوان را خورده‌اند، او از آن‌ها متنفر است و هرجا گربه‌ها را می‎بیند، به هر شکلی که می‎تواند آن‌ها را اذیت می‏‌کند تا اینکه روزی دنبال گربه‎ای می‎کند و به زمین مخروبه‌ای می‎رسد که پر از ماشین‌های اسقاطی است. آنجا گربه‌های زیادی با رنگ‌های مختلف او را دوره می‎کنند و... . کیوان به مکافات بلاهایی که سر گربه‌ها آورده است، دُم درمی‎آورد! در ادامه داستان اتفاقاتی رخ می‎دهد که کیوان می‌فهمد باید چهار خان را پشت سربگذارد تا دُمش از بین برود!