Skip to main content

آوازهای روسی

معرفی کتاب
این داستانِ دوستی‎های تباه شده و امیدهایی است که همواره یأس به همراه دارد. داستان در افغانستان و دوران مبارزات گروه‌های مختلف مردمی علیه شوروی رخ می‎دهد. اسم شخصیت اصلی رمان «یعقوب» است. او جوانی ثروتمند است و عاشق که سعی می‎کند هم از جنگ، هم از خانواده دور بماند و سرگرم علایق خود و درس‌خواندن باشد؛ اما روند حوادث، پای او را به جنگ باز می‎کند. او سلاح به شانه می‎اندازد و مرد رزم می‎شود؛ اما اضطراب وجودی و جای زخم عشق در تمام داستان پیداست. یعقوب همه‌جا و همه‌وقت منتظر است تا شاید باد خبری از معشوق بیاورد.

نشانی روی آب و رد کبوترها

معرفی کتاب
«بی‌بی‌منظر» با شوهر بیمار و تنها پسرش، «قاسم»، در روستایی در آذربایجان زندگی می‌کنند. «الدار» نیز رزمنده میانسالی است که تعزیه‌دار روستا و شبیه‌خوان امام «حسین» (ع) است. «غلامحسین»، فرزند پیش‌نماز روستا و دانشجویی مذهبی است که در پخش اعلامیه‌های امام «خمینی» دست دارد و ساواک به دنبال اوست. غلامحسین در روستا پنهان می‎شود. در ادامه داستان، انقلاب به این روستا هم کشیده می‎شود و بعد از آن جنگ و بعد داستان تا سال ۱۳۸۸ ادامه می‌یابد. شایان ذکر است که هر فصل داستان از نگاه یکی از شخصیت‌ها روایت می‎شود.

قرار مهنا

معرفی کتاب
«ابوفاضل» با هماهنگی حاج «سیدجواد» به سوریه آمده بود و در ساختمانی نزدیک حرم حضرت زینب(س)، مستقر شده بود؛ اما به جز نگهبانی بالای همان ساختمان، کار دیگری نمی‎کرد. او از سیدجواد خواسته بود او را جایی بفرستد که بتواند از تخصصش استفاده کند؛ چون او یک تک‎‌تیرانداز بود. ابوفاضل در دو سه سالی که در سوریه بود، سه بار به «ادلب» رفته بود. ارتش به زحمت منطقه «تل‌المسطومه» و «سیطره‌المسطومه» را حفظ کرده بود تا مردم عادی و غیرنظامیان، بتوانند از آنجا خارج شوند و حالا دستور رسیده بود باید از آنجا عقب‎نشینی کنند؛ اما....

سایه‌های باغ ملی

معرفی کتاب
حوادث این داستان، در تهران و سبزوار شکل می‌گیرند و به نوعی منعکس‌کننده فضای مبارزات سیاسی دانشجویان در آن دوران است. قهرمان اصلی داستان، دانشجویی است که علاقه‌مند به دیدگاه‌های دکتر شریعتی است؛ اگرچه در پس‌زمینه این حوادث، فضای عمومی کشور پس از کودتای ۲۸ مرداد بازخوانی می‌شود. اگر رکورد و بیکاری بعد از پایان جنگ دوم جهانی، «احمد» را وادار به مهاجرت نمی‏‌کرد، او همچنان در سبزوار می‎ماند و هرگز با صمد آشنا نمی‎شد. احمد اسم جبهه ملی را نخستین‌بار از دهان او شنیده بود و... .

سدا

معرفی کتاب
این کتاب حکایت زندگی زن و شوهری است که سال‌هاست در آرزوی بچه هستند. زن همه گوشه و کنایه‌ها را تحمل می‎کند، حتی تلاش خواهر و خاله شوهر را برای زن دادن شوهر تا اینکه متوجه می‌شود از طریق لقاح مصنوعی شاید در این سن هم بتواند باردار شود. خواهش و التماس‌های زن شروع می‌شود؛ اما به نظر شوهر از سن آن‌ها گذشته است. سرانجام مرد راضی می‌شود؛ اما دقیقاً وقتی به آرزویشان می‌رسند؛ مرد از دنیا می‎رود و طلبکارها تمام دارایی‌ زن را می‎گیرند. او که فکر می‎کند بچه بدقدم است، تصمیم می‎گیرد بچه را از بین ببرد و....

وضعیت بی‌عاری

معرفی کتاب
کتاب حاضر داستان عشقی است بین دو فرهنگ و دو دین که به دور از تمام مشکلات، انسانیت را جست‌وجو می‌کنند. داستانی که از زبان ۱۱ راوی روایت می‌شود و استیصال مادری را روایت می‎کند که بین میهن و شعائر دینی و فرزندانش باید یکی را انتخاب کند. «رام» شوهر «حلیمه» به دریا می‎رود و دیگر باز نمی‏‌گردد. حالا حلیمه مانده است و دو پسرش و «احلام»، مادر رام. جنگ شروع شده و همه خانه‌ها خالی است؛ اما آن‌ها مانده‌اند؛ چراکه احلام دل رفتن ندارد. پسرها هوایی شده‌اند و می‎خواهند به جنگ بروند و حلیمه تمام تلاشش را می‎کند تا جلوی آن‌ها را بگیرد؛ اما کار سختی است، تا کی می‎تواند به این کار ادامه دهد؟

من پناهنده نیستم

معرفی کتاب
کتاب حاضر داستان خانواده‌ای فلسطینی را روایت می‌کند که به علت حمله اسرائیل از سرزمین خود کوچ می‌کنند. راوی داستان زنی به نام «رقیه» است. روایتی که از مصیبت مردم این سرزمین و اجبار آن‌ها برای خروج از کشورشان آغاز می‌شود و با زندگی تلخ در نقاط مختلف جهان، به امید بازگشت به وطن و پشت سر گذاشتن وقایع ادامه می‌یابد و سرانجام با دیدار رقیه با پسر و نوه‌اش، پشت سیم‌های خاردار، در مرز جنوب لبنان و فلسطین به پایان می‎رسد؛ پنجره‌ای رو به آینده... .

تحریر دیوانگی

معرفی کتاب
این کتاب داستان زندگی مردی است که از زبان خود او روایت می‌شود. هنگامی‌که او پسربچه کوچکی است، بر اثر بمباران، تمام افراد خانواده‎اش را از دست می‎دهد و خودش زیر آوار می‎ماند. او بعد از دو روز از زیر آوار بیرون می‎آید و راهی پرورشگاه می‌شود. پسر کوچکی که مدام سرفه می‎کند و از درد استخوان به خود می‎پیچد. پسری که هیچ‌کس به فرزندی قبولش نمی‎کند.... سال‌ها بعد وقتی از کار اخراج می‌شود، همسرش او را ترک می‎کند. مرد جوان همچنان درگیر سرفه‌های مداوم است و تنهایی عذابش می‌دهد تا اینکه باخبر می‎شود شخصی به نام «سالار افخم» که نسبت دوری با او دارد، از دنیا رفته و تمام اموالش به او رسیده است! بعد....

پس از بیست سال

معرفی کتاب
«سلیم» همراه دو فرزندش در تاریکی شبِ دهم محرم، به دیدار برادرش، «زید»، می‎رود؛ چراکه او درخواست ملاقات با سلیم را کرده است. زید نیز همراه پسرش، «ابراهیم» است. «عبیدالله» به زید وعده داده است که اگر برادرش را از سپاه حسین(ع) جدا کند، نزد «یزید»، جایگاه ویژه‌ای دارد. زید و سلیم پسران یکدیگر را در آغوش می‎گیرند و برای لحظه‌ای فراموش می‎کنند که فردا در همین دشت خون یکدیگر را می‎ریزند. زید به سلیم می‎گوید که اگر از حسین دست بکشد، در امان است؛ اما سلیم چنین حیاتی را ننگ می‎داند و....

برهنه در برهوت

معرفی کتاب
«میلاد» با همسرش، «نازنین» و دو فرزندش، «مائده» و «مسعود»، به نیشابور می‌روند تا به مادر نازنین سر بزنند؛ اما میلاد وارد جاده‌ای خاکی می‌شود و راه را گم می‎کند. آن‌ها سر از ایستگاه قطار متروکه‌ای درمی‌آورند که پیرمردی به نام «حیدر» در آن زندگی می‎کند. قبل از رسیدن به ایستگاه، روی تپه‌ای استخوان‌های آدم‌هایی را می‌بینند که از قبر بیرون آمده‌ است. نازنین خیلی ترسیده است و اصرار می‎کند که بازگردند؛ اما میلاد همچنان ادامه می‌دهد. در ایستگاه، آقا حیدر حرف‌هایی می‌زند که ترس آن‌ها به‌ خصوص نازنین بیشتر می‌شود. این ترس زمانی به اوج خود می‌رسد که پیرمرد دیگری به نام درویش به جمع آن‌ها اضافه می‌شود و....