آن سوی دریای مردگان
معرفی کتاب
پشتِ سرِ «جلال» و داییاش خیلی حرف و حدیث است. همه میگویند دایی جلال معتاد است و در خانهشان جنّ دارند! کسیکه در محله جنّآباد و پشت غسالخانه زندگی کند، حتماً یک جای کارش میلنگد! «افشین»، همکلاسیِ جلال تصمیم میگیرد از موضوع سردربیاورد. او میخواهد بداند چه موجودی در خانه آنهاست که فریاد میزند: «اِن نوگی!». این صدای ترسناک را همه شنیده بودند. روزی به بهانه پرسیدن سوال ریاضی به درِ خانه جلال میرود که ناگهان صدای وحشتناک بلند میشود: «اِن نوگی... اِن نوگی». افشین به هر ترتیبی شده، وارد خانه میشود و... .
ادسون آرانتس دو ناسیمنتو و خرگوش هیمالیاییاش
معرفی کتاب
قهرمان داستان نویسندهای است که سعی میکند داستانی واقعی بنویسد. او عادت دارد قبل از هر چیز طرح داستانش را نقاشی کند، به این شکل که... . به این ترتیب ذهنش متمرکز میشود و شخصیتها و رویدادهای داستانش شکل میگیرند؛ ولی ناگهان چیزی بیرون میپرد و ناپدید میشود. نویسنده سعی میکند رشته افکارش را جمع و جور کند؛ اما دوباره همان اتفاق رخ میدهد و اینبار ناپدید نمیشود! او یک پسربچه سیاهسوخته است، با چشمانی آنقدر درشت که تقریباً نیمی از صورتش را گرفته است! پسرک با لهجه جنوبی میپرسد: «شما یک خرگوش شکلاتی ندیدید که از اینجا رد شود!؟ »
دور دنیا در 80 روز
معرفی کتاب
فاگ که مردی منظم و دقیق است، روزی در جمع دوستانش ادعا میکند که میتواند دور دنیا در 80 روز طی کند. دوستانش میگویند اگر موفق به این کار شود، 20 هزار پوند به او میپردازند. او با خدمتکارش عازم سفر میشود. در همان زمان، یک مأمور پلیس، به دلیل وقوع سرقتی بزرگ از یک بانک، به او ظنین میشود و با سرسختی در پی او میرود. فاگ موانع زیادی را پشت سر میگذارد و زمانی که از رسیدن بهموقع ناامید شده است، متوجه پیروزی خود میشود
اژدهای مدرسه
معرفی کتاب
این کتاب حاوی سه داستان است، با نامهای «اژدهای مدرسه»، «ترول گمشده» و «شبح موذی». قهرمان داستانها پسری به نام «جیککیک» است که اتفاقات خندهدار و هیجانانگیزی برایش رخ میدهد. در داستان اول، جیک با اشاره خانم «گرامپ»، به زیرزمین میرود تا از آقای «نایت» بپرسد چرا کلاس گرم نیست! جیک در زیرزمین صدای نالهای میشنود و با ترسولرز صدا را دنبال میکند. او در گوشهای، اژدهای قرمزی را در حال لرزیدن میبیند! این اژدها از کجا آمده است و اینجا چه کار میکند؟
سلطان آشغالگردها
معرفی کتاب
«شیرمان» سگی است که اندامش از چهار سگ معمولی هم درشتتر است، در اداره پلیس آموزش دیده و سالها با مجرمان و دزدها مبارزه کرده است؛ اما بعد از گشت سالها، پیر و چاق شده و دیگر نمیتواند به سرعت بدود. حالا او بیشتروقتها گوشه کلانتری دراز میکشد و چرت میزند. رئیس کلانتری تصمیم میگیرد او را در بیابانِ خارج از شهر رها کنند، همان بیابانی که همه سگها و گربههای ولگرد را به آنجا راندهاند، سگها و گربههایی که خود شیرمان آنها را فراری داده است و حالا... .
خداوند شبان من است
معرفی کتاب
«سونا» تنها دختری است که در آن منطقه مرزی، کلاس چهارم را با موفقیت به پایان رسانده است. پدر «رازمیک» در لباس کشیشی، مدرسه را اداره میکند. در یکی از روزهای پایان سال، سونا سوالی از پدر میپرسد که پاسخ آن، او را عمیقاً به فکر فرو میبرد. با توضیحات پدر رازمیک، پرده از دو راز بزرگ برداشته میشود. اول اینکه هر آدمی، حتی یک آدم معمولی ممکن است با روحالقدس متبرک شود و دوم اینکه برای ارتباط با خداوند و فرشتگان حتماً نباید مسیحی بود! موضوع دوم همانقدر که کشف بزرگی برای اوست، همانقدر هم در ذهنش ترسناک و کفرآمیز جلوه میکند و... .
با تصور بخوان
معرفی کتاب
این داستان درباره خواهر و برادری است که پدرشان مدافع حرم است. «رعنا» و «سبحان» از مدرسه به خانه میآیند؛ اما مادر هنوز نیامده است. اگر پدر نرفته بود، مادر مجبور نبود کار کند و الان باید در خانه باشد. رعنا به پدرش قول داده است تا او برنگردد، موهایش را کوتاه نکند. حالا او با خطکش موهایش را اندازه میگیرد تا برای پدر بنویسد که سر قولش مانده است؛ هرچند اگر موهایش را کوتاه هم کند، پدر متوجه نمیشود؛ چون آنقدر نیامدنش طول میکشد که موهای رعنا دوباره بلند میشوند... . چند ساعت میگذرد؛ ولی هنوز مادر نیامده است! رعنا همهجا را میگردد، شاید مادر یادداشتی برایشان گذاشته باشد؛ ولی وقتی وارد اتاق مادر میشود، چیزی میبیند که او شوکه میکند!
دلدادگی دلارام
معرفی کتاب
«دلارام» دختر یک خان است. دختری که با ماشین شخصی و راننده به مدرسه میرود. او برخلاف پدرش قلب مهربانی دارد. دلارام در مدرسه خوراکیهای خوشمزهاش را بین بچههایی که پدر و مادرشان برای آنها کار میکنند، تقسیم میکند و از این کار لذت میبرد. همه فکر میکنند که او دختر درسخوانی است؛ چراکه همیشه سرش توی کتاب است؛ اما هیچکس نمیداند که او شعر میخواند. در تعطیلات تابستان، او پسر جوانی را در حال کار در مزرعه میبیند و عاشق او میشود و... .