داستان‌های بلند

دختری که یک پایش فلج است، با مادر و برادر کوچکش «جیمی» در اتاقی زندگی می‌کند. یک‌بار که سعی کرده بیرون برود، کتک مفصلی از مادر ش خورده ؛ اما جیمی تا هروقت دلش بخواهد، بیرون می‌ماند. مادر همیشه به دختر سرکوفت می‌زند. یک روز خبر می‎‌رسد که شهر بمب‌باران خواهد شد.

بیلی قرار است تابستان را همراه مادرش در خانه دکتر لیبریس بگذراند. مکانی که نه تلویزیون دارد، نه تبلت. بیلی با ورود به خانه دکتر، به سراغ کتابخانه می‌رود؛ اما کتاب‌های کتابخانه، اتفاقات عجیبی را در اطراف بیلی رقم می‌زنند. کشف علت آن اتفاقات ماجرا‌های این داستان را شکل می‌دهد.

«جیمی گریم» پسر معلولی است که پس از شرکت در مسابقه «بانمک‌ترین بچه کُمدین دنیا»، به‌عنوان بهترین «استند‌آپ» انتخاب شده است. در این داستان جیمی برای حفظ موقعیت خود و عبور از مشکلات و موانع سر راهش، مبارزه می‌کند. نویسنده نگاهی هوشمندانه به دغدغه کودکان و نوجوانان معلول و دنیای اطراف آ‌ن‌ها دارد.

این داستان پر از هیولاست. «الکساندر» و «ریپ» و «نیکی» برای تعطیلات به اردوگاه «گلومی» می‌روند که در جنگل قرار دارد تا مهارت‌های زنده ماندن در طبیعت را بیاموزند؛ اما جنگل ترسناک است و بچه‌ها با اتفاق‌های عجیبی روبه‌رو می‌شوند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند به جنگ هیولاها بروند.

این رمان از زاویه دید راوی به بخشی از زندگی زنی می‌پردازد که سفری را آغاز می‌کند و در خلال سفر، آرام آرام مخاطب را با دلتنگی‌های زنانه که ناشی از عدم تطبیق با شرایط زندگی است، آشنا می‌سازد. همچنین راوی در طول این داستان همواره نگاهی نقادانه به سنت‌ها و عقاید آلوده به خرافات دارد.

«کیزی» دختری کولی است که تنها قیم‌اش (مادربزرگش) را از دست داده و مجبور است به تنهایی در دهکده زندگی کند و با اهالی آنجا کنار بیاید. بچه‌های مدرسه او را مسخره می‌کنند و دست می‌اندازند. خانم معلم سعی می‌کند این وضعیت را تغییر دهد.

«رمی» پسری سرراهی است که در دهکده «شاوانون» بزرگ شده است و در سن هشت سالگی متوجه می‌شود که خانم «باربرن» مادر واقعی‌اش نیست. پدرخوانده خشن رمی به دلیل وضعیت مالی نامساعد، با ماندن او در خانواده مخالف است و به‌همین دلیل او را به مردی ایتالیایی به نام «ویتالیس» می‌فروشد. پیوستن رمی به گروه نمایش «ویتالی» او را با حوادث عجیب و جالبی روبه‌رو می‌کند.

در این داستان طنز و ماجراجویانه که محور اصلی آن دوستی است، دُری وروجک قرار است به مدرسه برود. برای این کار آیا او به کلاه بابانوئل، هیولای زیر تخت و تلفن موزی شکلش نیاز دارد؟ دُری می‌خواهد این‌بار در مدرسه دوست واقعی خود را پیدا کند.

فِرِدی که پسربچه بازیگوشی است، در این داستان در ماجرایی شگفت‌انگیز دندان‌های شیری‌اش لق شده و می‌افتند. در طول داستان کودکان با نحوه مراقبت از دندان‌ها و رشد آن‌ها آشنا می‌شوند.

فِرِدی پسربچه بازیگوش و بامزه‌ای است که در این داستان، یکی از دوستانش به نام «رابی» برای سخنرانی در کلاس، سر تمساحی را با خود آورده است. توضیحات رابی درباره تمساح و نیز اتفاقات پس از آن کودکان را با زندگی تمساح‌ها و پرندگان آشنا می‌سازد.