باغ اسلیمی
معرفی کتاب
این کتاب داستان جابهجایی کولهپشتی دو شخصیت اصلی، آفاق و نیله مایر، را روایت میکند. آفاق، دانشجوی عکاسی ایرانی، برای پروژهای مستندسازی به عراق میرود، در حالی که نیله مایر، جامعهشناس آلمانی، برای کنفرانسی راهی ترکیه است. این جابهجایی باعث میشود نیله به صورت ناخواسته در مراسم پیادهروی اربعین حضور پیدا کند. روایت این شخصیت اروپایی، نگاهی تازه و خلاقانه به ماجرای اربعین میبخشد که خواننده را با حلاوتی دلنشین مواجه میکند. کتاب جنبههای مختلف انسانی، تربیتی، روانشناختی، جامعهشناختی و حتی محیطزیستی پیادهروی اربعین را بررسی میکند. از زاویه دید نیله، خواننده با برخی از نکاتی که برای زائران ایرانی کمتر به چشم میآید نیز مواجه میشود و پاسخ برخی از پرسشها و شبهات مرتبط را دریافت میکند. از دیگر ویژگیهای باغ اسلیمی، اشاره به نگاه ضدصهیونیستی و آزادیخواهانه نسبت به فلسطین است. نویسنده با استفاده از نمادها و اشارههای غیرمستقیم، به دشمنی صهیونیسم با تفکرات شیعی و همچنین ارتباط آرمان آزادی فلسطین با مراسم اربعین و ظهور پرداخته است.
موسیو کمال
معرفی کتاب
ژروم ایمانوئل، تنها شهید اروپایی دفاعمقدس است. او متولد 9 آوریل سال 1964 در فرانسه؛ پدرِ تونسی و مادرِ فرانسویاش وقتی ژروم دوساله بود، از هم جدا شدند و پدر به کشور خود، تونس برگشت.
ژروم در سفری به تونس با دین اسلام آشنا و مسلمان شد. نامش را به «کمال» تغییر داد. او بعد از بازگشت به فرانسه، در جریان انقلاب اسلامی ایران با امام خمینی(ره) و اطلاعیههای او آشنا شد و در سال 1981 به ایران آمد و مدتی بعد مذهب شیعه را انتخاب کرد.
کمال با شروع جنگ تحمیلی، آمادگیاش را برای اعزام به جبهه اعلام کرد، اما به دلیل تابعیت فرانسویاش از حضور در جبهه منع شد تا اینکه با اصرار فراوان، بالاخره مجوز حضور در جبهه را دریافت کرد و همراه با «سپاه بدر» در سال 1363 به جبهه رفت.
کمال سرانجام در آخرین روزهای جنگ تحمیلی در سال 1367 و در جریان عملیات مرصاد به درجه رفیع شهادت نائل شد.
ژروم در سفری به تونس با دین اسلام آشنا و مسلمان شد. نامش را به «کمال» تغییر داد. او بعد از بازگشت به فرانسه، در جریان انقلاب اسلامی ایران با امام خمینی(ره) و اطلاعیههای او آشنا شد و در سال 1981 به ایران آمد و مدتی بعد مذهب شیعه را انتخاب کرد.
کمال با شروع جنگ تحمیلی، آمادگیاش را برای اعزام به جبهه اعلام کرد، اما به دلیل تابعیت فرانسویاش از حضور در جبهه منع شد تا اینکه با اصرار فراوان، بالاخره مجوز حضور در جبهه را دریافت کرد و همراه با «سپاه بدر» در سال 1363 به جبهه رفت.
کمال سرانجام در آخرین روزهای جنگ تحمیلی در سال 1367 و در جریان عملیات مرصاد به درجه رفیع شهادت نائل شد.
کریستوفر
معرفی کتاب
کریستوفر همیلتون مامور ارشد امآی5 است، درست در لحظهای که برای اولین بار در زندگی عاشق میشود به اجبار پایش به ماجرایی باز میشود که هم زندگی حرفهای و هم زندگی خانوادگیاش زیرورو میشود. کریستوفر ناچار میشود به عنوان یک مامور نفوذی وارد جمعی از دانشجویان و فعالان مسلمان انگلستان شود در انجام این مأموریت وارد ماجراهایی پرفراز و نشیب زندگیاش میشود. کتاب حساسیت مبحث دشمن شناسی را در قالب داستانی جذاب برای جوانان امروز بیان میکند.
ادموند2
معرفی کتاب
ادموند، نماد همه انسانهای آزاده و متدینی است که برای یافتن نور حقیقت از مسیرهای صعب العبور میگذرند تا خود را به آخرین حجّت خداوند بر روی زمین برسانند و چه بسا که در این راه متحمل رنجهای فراوان شوند اما عشق سوزان و چشمه جوشان ایمانشان به آن حضرت، آنها را در رسیدن به این هدف نهایی یاری می رساند. ادموند پارکر، جوانی مسیحی دارای دکترای رشته حقوق و از دانشجویان نخبه است. رویاهای وحشتناکی به سراغ او میآید که معنی آنها را نمیفهمد، پس بر آن میشود که به جستجوی حقیقت آنها بپردازد اما کسی نمیتواند کمکش کند تا اینکه دست سرنوشت او را با دختر جوان مسلمانی آشنا میکند که برای او از جانب خداوند نشانهای میشود، نشانهای حاکی از عشق عمیق و پیوند قلبی او به اسلام، پس تصمیم به ازدواج با ملیکا و مشرّف شدن به دین اسلام میگیرد که همین مسئله سرآغاز بزرگترین دردسر زندگیاش میشود.
ادموند1
معرفی کتاب
ادموند، نماد همه انسانهای آزاده و متدینی است که برای یافتن نور حقیقت از مسیرهای صعب العبور میگذرند تا خود را به آخرین حجّت خداوند بر روی زمین برسانند و چه بسا که در این راه متحمل رنجهای فراوان شوند اما عشق سوزان و چشمه جوشان ایمانشان به آن حضرت، آنها را در رسیدن به این هدف نهایی یاری می رساند. ادموند پارکر، جوانی مسیحی دارای دکترای رشته حقوق و از دانشجویان نخبه است. رویاهای وحشتناکی به سراغ او میآید که معنی آنها را نمیفهمد، پس بر آن میشود که به جستجوی حقیقت آنها بپردازد اما کسی نمیتواند کمکش کند تا اینکه دست سرنوشت او را با دختر جوان مسلمانی آشنا میکند که برای او از جانب خداوند نشانهای میشود، نشانهای حاکی از عشق عمیق و پیوند قلبی او به اسلام، پس تصمیم به ازدواج با ملیکا و مشرّف شدن به دین اسلام میگیرد که همین مسئله سرآغاز بزرگترین دردسر زندگیاش میشود.
پینوکیو آدمک چوبی
معرفی کتاب
وقـتی ژپتو، پینـوکیو، پسرک چوبی را ساخـت، آرزو کرد کـاش او یک پسر واقـعی بود. پسرک چوبی درست مثل یک پسر واقعی همیشه دنبال دردسر است، حرف پدرش را گـوش نمیدهـد، قولهایش را فــراموش میکنـد و برای خوشگــذرانی از مدرسه غیبت میکند تا وقتی که میفهمد اگر میخواهد یک پسر واقعی شود باید مهربانی و عشق را در قلبش جای دهد و به دیگران کمک کند. آیا پینوکیو پسر واقهی میشود؟
چراغ این خانه خاموش است
معرفی کتاب
حمایت از تولید ملی امری ضروری است و بر هر ایرانی واجب است که تا آنجایی که امکان دارد برای رفع نیازها و تأمین امکانات خودش، به سراغ کالاهای ساخت ایران برود. داستان حاضر درباره یک کارگاه یخچالسازی است که به دلیل کمبود مواداولیه و بودجه تعطیل شده است. حالا فریدون و برادرش امیرمحمد باید دنبال راهی بگردند تا کارگاه داییجان مهندس را از تعطیلی همیشگی نجات بدهند. این داستان داستان ناامیدنشدن، مقاومت، مبارزه، جهاد اقتصادی و حمایت از تولیدات داخلی است.
مری پاپینز
معرفی کتاب
خانوادهی بنکس خیلی فوری به بهترین و کمخرجترین پرستار بچهی دنیا نیازمندند. شبهنگام، باد شدید شرقی، "مری پاپینز" را با کلاهی در یک دست و کیفی در دست دیگر به خانهی شمارهی هفت کوچهی گیلاس میآورد. برخلاف پرستارهای دیگر، همهی کارهای مری پاپینز عجیب و غریب است. از توی کیف خالیاش، یک عالمه وسیلهی شخصی و حتی میز و صندلی در میآورد! از نردههای سرسرا به طرف بالا سُر میخورد! و روزهای چهار فرزند خانوادهی بنکس را از ماجراهای هیجانانگیز و جادویی پُر میکند.
دختر فیلی
معرفی کتاب
جاما، دختر ماسایی باهوش و حساسی است که تصمیم میگیرد کلاس درس را ترک کند و به سمت آبخوری خارج از روستا برود. در آنجا با بچه فیلی دوست میشود و اورا امبگو مینامد. وقتی مادر امبگو مورد حمله شکارچیان قرار میگیرد، جاما و امبگو متهم به انجام دو قتل میشوند. اکنون پسر تازه واردی به نام لکو و پدر محیط بانش ممکن است تنها راه نجات آنها باشند...
سارا کورو، شاهزاده خانم کوچک
معرفی کتاب
کتاب «سارا کورو، شاهزاده خانم کوچک» درباره شخصیتی به نام «سارا» است که پس از ورشکستگی و مرگ پدرش و دچار شدن به فقر، سعی میکند روحیهاش را از دست ندهد و عزت نفس خود را حفظ کند و مانند شاهزادهها رفتار میکند. زندگی سارا عجیب بود. هنگام کار کسی با او حرف نمیزد. وقتی به خرید میرفت، هیکل کوچک حزنانگیزی بود که سبدش را به سختی میکشید و سعی میکرد کلاهش را در بادهای شدید بر سر نگهدارد. وقتی باران میبارید و خیسش میکرد، مردم بیتوجه و با عجله از کنارش میگذشتند و این کارشان تنهاییاش را بزرگتر میکرد. زمانی که شاهزاده سارا بود، با آن کتها و کلاههای قشنگ و دیدنی، با صورتی شاد و درخشان و همراهی و مراقبت مریت در کالسکه مینشست و توجه مردم را به خود جلب میکرد ولی الان...