زنان کوچک
معرفی کتاب
این کتاب، داستان زندگی چهار خواهر را روایت میکند. مارگارت، جوزفین، الیزابت و ایمی 4 خواهرند که با مادر و مستخدشان زندگی میکنند. پدر راهی جبهههای جنگ شده است و پیشروی دشمن به سوی شهر آنها هر روز بیشتر میشود. اهالی منطقه مجبور میشوند که شهر را ترک کنند، اما ترک خانه مشکلات گوناگونی به دنبال دارد که این زنان کوچک را نیز درگیر میکند و آنها در جستجوی راهی برای اداره و مدیریت زندگی هستند. با زنان کوچک همراهشو...
بچههای راهآهن
معرفی کتاب
بچههای راه آهن از اول بچههای راه آهن نبودند. حتی فکر نمیکنم که درباره آن فکر میکردند یا چیز زیادی میدانستند. فقط این را میدانستند که راه آهن وسیلهای است برای رفتن به جاهای مختلف. آنها بچههای خیلی معمولیای بودند که با پدر و مادرشان در یک خانهی ویلایی در حومهی شهر زندگی میکردند. آنها خیلی خوشبخت بودند و اصلاً فکر نمیکردند که روزی این خوشبختی و راحتی تمام میشود و آنها مجبور میشوند زندگی متفاوتی را شروع کنند. اما این اتفاق افتاد؛ آن هم کاملاً ناگهانی و خیلی ترسناک....
بچههای راهآهن
معرفی کتاب
بچههای راه آهن از اول بچههای راه آهن نبودند. حتی فکر نمیکنم که درباره آن فکر میکردند یا چیز زیادی میدانستند. فقط این را میدانستند که راه آهن وسیلهای است برای رفتن به جاهای مختلف. آنها بچههای خیلی معمولیای بودند که با پدر و مادرشان در یک خانهی ویلایی در حومهی شهر زندگی میکردند. آنها خیلی خوشبخت بودند و اصلاً فکر نمیکردند که روزی این خوشبختی و راحتی تمام میشود و آنها مجبور میشوند زندگی متفاوتی را شروع کنند. اما این اتفاق افتاد؛ آن هم کاملاً ناگهانی و خیلی ترسناک....
بابا لنگدراز
معرفی کتاب
رمان «بابا لنگدراز»، داستان جذاب و دلنشین دختر یتیمی بهنام «جروشا ابوت» یا «جودی» را روایت میکند که با حمایت یک ناشناس خیرخواه به تحصیل میپردازد. این داستان از زبان جودی در قالب نامههایی به این خیرخواه که او را «بابا لنگدراز» مینامد، روایت میشود. داستان «بابا لنگدراز» با زندگی جروشا ابوت یا جودی در پرورشگاه «جان گریر» آغاز میشود. جودی که از کودکی در این پرورشگاه زندگی کرده، درحالیکه با کارهای روزمره و وظایف طاقتفرسا سروکار دارد، آرزوهای بزرگی در سر میپروراند. او دختری باهوش، پرانرژی و مشتاق به یادگیری است که همیشه تلاش میکند تا از محدودیتهای زندگیاش فراتر رود... .
وریا
معرفی کتاب
این داستان درباره دختری نوجوان است که میخواهد زندگی را آنجور که دوست دارد تجربه و خودش خطمشی آیندهاش را تعیین کند، اما این انتخاب و رسیدن به زندگی خاص، به آن سادگی که فکر میکند نیست و خیلی دردسر دارد. نویسنده ماجرای فراز و نشیبهای زندگی و سختیهایی که در سر راهش قرار گرفته را با زبانی صمیمی روایت میکند.
کوهیار
معرفی کتاب
این داستان درباره پسری نوجوان به نام کوهیار است. او پس از مرگ پدرش، ناچار شد مشغول به کار چوپانی شود تا بتواند برای امرار معاش و تأمین مخارج زندگی به مادرش کمک کند. یکی از روزها که کوهیار از چراگاه بر میگشت، اتفاقی عجیب که شبیه به معجزه بود، زندگی او را دگرگون ساخت.
نویسنده این داستان سعی دارد خوانندگان نوجوان خود را با اهمیت تلاش، پشتکار و کسب روزی حلال آشنا کند.
نویسنده این داستان سعی دارد خوانندگان نوجوان خود را با اهمیت تلاش، پشتکار و کسب روزی حلال آشنا کند.
ماجراهای کلاس پرحاشیه
معرفی کتاب
این داستان درباره یک کلاس پرماجراست که معلم جدیدشان میخواهد علاوهبر درسهای معمولی، آنها را با علوم جدیدی مانند رباتیک، داروشناسی، رانندگی و... آشنا کند. این آقا معلم تازه وارد در ابتدا عجیب به نظر میرسید اما به مرور محبوبترین معلم مدرسه شد و همه بچهها دوستش داشتند. درسهایی که در این کتاب به دانشآموزان آموخته میشوند به قصد انتقال مهارتهای زندگی به کودکان و نوجوانان ارائه شدهاند و با اهداف مهارتمحور آموزش و پرورش مطابق است.
خارج از چارچوب
معرفی کتاب
این داستان درباره نوجوانی است که میخواهد معروف شود و در یوتیوب محتوا تولید کند. در ساختمانی که او و دوستش زندگی میکنند، مردی مرموز حضور دارد که با هیچکس حرف نمیزند و کسی از هویت و شغل او خبر ندارد. پسر داستان که میخواهد محتوایی عجیب و خاص تولید کند تا بینندگان بیشتری را جذب کند، به سراغ مرد میرود تا با او صحبت کند. پسرک فکر میکرد مرد مرموز آدمفضایی است اما زمانی که وارد خانه او شد با چیز عجیبتری مواجه شد. به نظر شما پسر نوجوان چه رازی را در خانه آن مرد کشف کرد؟
تحریم نانوایی عزیز آقا و 15 داستان دیگر
معرفی کتاب
این کتاب دارای چند داستان با موضوعات اجتماعی گوناگون است که دغدغههای نوجوانان و جوانان امروز مانند «وضعیت اقتصادی»، «رعایت نوبت در صفها»، «بخشش» و... را بازگو میکند. یکی از داستانهای کوتاه این کتاب درباره یک نانوایی کوچک محلی که بیش از نیاز اهالی محل نان میپزد و نانهایش سرد و خشک هستند و اسراف میشوند. اهالی محل در حمایت از اقدس خانم، مادربزرگ شخصیت اصلی داستان، تصمیم میگیرند آن نانوایی را تحریم کنند، اما شخصیت اصلی داستان تصمیم دیگری میگیرد و مسیر قصه را عوض میکند..
قطار سریعالسیر در ایستگاه پیراشکیهای خانگی
معرفی کتاب
این قصه درباره یک خانواده است که ناگهان نانآور خود را از دست میدهد و دچار مشکلات مالی جدی میشود. پسر نوجوان این خانواده، هومن، که میبیند بعد از مرگ پدر، مادرش برای امرار معاش و تهیه مایحتاج روزمره دچار مشکل است، تصمیم میگیرد به دنبال کار بگردد و معاش خانواده را تأمین کند. او پسرکی دبیرستانی است و باید در کنار کار، به تحصیل هم بپردازد. به نظر شما هومن چه کاری را شروع میکند؟ آیا او میتواند خانوادهاش را تنگنای مالی نجات دهد؟