Skip to main content

سلمان فارسی

معرفی کتاب
نویسنده داستان زندگی «سلمان فارسی» را روایت می‌کند که در دو بخش بیان شده است. در بخش اول، روزبه (سلمان فارسی)، نزد راهب مسیحی پیری زندگی می‌کند. راهب با فرارسیدن مرگش، روزبه را به دنبال پیدا کردن آخرین پیامبر خدا می‌فرستد و سه نشانه از پیامبر اکرم (ص) را به او می‌گوید. بخش دوم درباره کودکی و جوانی سلمان است و اینکه چگونه دین زرتشت را کنار می‌گذارد و به دین مسیحیت درمی‌آید.

هلن کلر

معرفی کتاب
دانشمندان و مخترعان از خانواده‌های فقیر یا متوسط جامعه برخاسته‌اند، ولی به‌خاطر علاقه، اراده، خودباوری، اعتماد به‌نفس، تلاش و کوشش شبانه‌روزی توانسته‌اند با اختراع و اکتشاف، بزرگ‌ترین خدمت را به مردم جهان داشته باشند. کتاب پیش رو یکی از عنوان‌های مجموعه‌ای چند جلدی است و مهم‌ترین زوایای زندگی «هلن‌کلر» را دربرگرفته‌است. هلن در کودکی نابینا و ناشنوا شد، اما با تلاش به چهره‌ای ماندگار تبدیل شد.

مهری از نان ساجی

معرفی کتاب
نویسنده این اثر کوشیده با روایتی مستند، علاوه‌بر بازگویی خاطرات مرتبط با زندگی «شهید رستمی»، گوشه‌هایی از حضور شجاعانه رزمندگان استان کرمانشاه را در دوران دفاع مقدس به تصویر بکشد. کتاب در چهار بخش تهیه شده است. بخش اول خاطرات نگارنده، بخش دوم خاطرات خویشان و همسایگان و... و بخش سوم خصوصیات فردی شهید ابراهیم رستمی از نگاه نویسنده را دربردارد. بخش پایانی شامل تصاویر، اسناد و سال‌شمار زندگی شهید رستمی است.

شهید فضل‌الله خراسانی

معرفی کتاب
«فضل‌الله» پسر ارشد خانواده بود. او از کودکی کمک‌حال پدر بود و در حالی که درس می‌خواند، کشاورزی و دامداری هم می‌کرد و البته از ورزش هم غافل نبود. حضور او در جبهه، وزنه سنگینی به حساب می‌آمد. فضل‌الله به خاک دشمن می‌زد، وجب به وجب آن را اندازه می‌گرفت و برمی‌گشت. گزارش‌های دقیق افرادی مانند او، نقشه‌های فرمانده‌هان عراقی را نقش برآب می‌کرد. فضل‌الله خراسانی در سال ۱۳۶۵ در شهر «مهران» دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.

شهید رفعت‌الله علیمردانی

معرفی کتاب
«رفعت‌الله» از کودکی کمک‌خرج خانواده بود و فرصتی برای درس خواندن نداشت، مگر تا ششم ابتدایی، اما هوش و استعداد بی‌نظیرش باعث شد که نه‌تنها زبان عربی و ترجمه قرآن، بلکه زبان انگلیسی را هم بیاموزد.در جبهه برای جوان‌های پانزده، شانزده ساله پدری می‌کرد و همه جوره برایشان مایه می‌گذاشت؛ حتی با شستن لباس‌هایشان. رفعت‌الله مردانی در سال ۱۳۶۱ در عملیات محرم به شهادت رسید.

شهید مسعود پرویز

معرفی کتاب
«مسعود» پسر زرنگی بود و دبستان و راهنمایی و دبیرستان را در قزوین خواند. سپس همراه برادرش به تهران رفت و هم درس خواند، هم کار کرد و به دلیل ضعیفی چشم از سربازی معاف شد. مسعود عاشق کتاب بود و تازه مغازه کتاب‌فروشی باز کرده بود که بنای سپاه گذاشته شد. او هم سپاهی شد و با اولین گروه‌ها به کردستان، قصر شیرین و ایلام و... رفت. در جنگ ایران و عراق چندین بار مجروح شد و سرانجام در بیست و یک رمضان ۱۳۶۱ به شهادت رسید.

شهید ابراهیم یعقوبی

معرفی کتاب
«ابراهیم» بعد از مدرک ابتدایی، برای راهنمایی و دبیرستان به ساوه رفت. تا فصل درس بود، پای درس و مشق می‎‌نشست و تابستان‌ها هم می‌رفت سر کار. بوی مبارزه که به مشامش خورد، پسر امام شد و مسجد هم پاتوقش شد. سال ۶۰ با لباس سبز پاسداری به جنوب رفت. فرمانده دسته و گروهان و گردان، مسئولیت‌های او در روزهای سخت جنگ بود. سال ۶۵، پاشنه پایش در «مهران» جا ماند و سرانجام در تیر ماه ۱۳۶۷ در خط پدافندی «مریوان» به شهادت رسید.

شهید سید‌حسن موسوی

معرفی کتاب
«سیدحسن» همه‌چیز تمام بود. نان حلال خورد و در آغوش پدر و مادری انقلابی بزرگ شد که نماز شبشان ترک نمی‌شد. از همان کودکی گوشش با قرآن و پایش با مدرسه علمیه خو گرفت. مسئولیت‌پذیر بود و با همین روحیه تا فوق دیپلم خواند و لباس سبز به تن کرد تا شایسته پاسداری اسلام باشد. سیدحسن فقط فرمانده سپاه نبود، در روابط عمومی، تبلیغات و مهندسی هم فعال بود و با این همه مشغله، عالی‌ترین مشاور سیاسی استاندار هم بود. سیدحسن موسوی در سال ۱۳۶۶، در شلمچه دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.

شهید حسین ساعدی

معرفی کتاب
«حسین» در سال ۱۳۳۵ در روستای «خلیل‌آباد» به دنیا آمد. سوادآموزی را به ناچار کنار گذاشت و به کمک پدر شتافت. سال‌های نوجوانی و جوانی‌اش با کار و کارگری در تهران گذشت و هنوز بیست سال نداشت که داماد شد. حسین در معرکه ستیز نور و ظلمت، فولاد آبدیده شد. او خودش را فدایی نیروها می‌دانست و در سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر، در جزیره مجنون به شهادت رسید.

شهید ناصر بختیاری

معرفی کتاب
«ناصر» بعد از تمام کردن دوران ابتدایی به دنبال کار رفت. صبح‌ها کار می‌کرد و شب‌ها درس می‌خواند. سال ۵۸ با شروع غائله کردستان، راهی پاوه و سقز و بانه و... شد و با آغاز جنگ توانست با کمترین تجهیزات و نیروهای مردمی و آموزش‌ندیده، اولین فرمانده‌ای باشد که قله شیاکوه را فتح کند. در عملیات رمضان، فرماندهی محور عملیاتی تیپ ۱۷ قم به عهده او بود و به همراه نیروهایش، اولین گروهی بودند که به خاک عراق نفوذ کردند. او در بیست و سوم رمضان ۱۳۶۱ در پاسگاه «زید» به شهادت رسید.