حرف دلت را بزن!
معرفی کتاب
نکته اساسی که کتاب «حرف دلت را بزن!» بازگو میکند، این است که ما برای برقراری ارتباط به حقیقیترین و نزدیکترین شکل ممکن، باید هم با خودمان و هم با دیگران روراست باشیم. «سوفر» توضیح میدهد که چگونه شیوه و نوع ارتباط برقرار کردن ما با دنیای پیرامون، بر روابطمان از جمله رابطه با خودمان تأثیر میگذارد. تو میتوانی الهامبخش باشی با صدایت، باشهامت و خیلی چیزهای دیگر تغییر ایجاد کنی دنیا به صدای تو نیازدارد.
من خودمم، نه فسقلی نه گندهبک!
معرفی کتاب
کتاب «من خودمم، نه فسقلی نه گنده بک!» به زبان ساده و با رویکردی مثبت، مفهوم "اندازه" و "خودپذیری" را برای کودکان به تصویر میکشد. این کتاب با محوریت شخصیت اصلی، دختری به نام تامیا، به خوانندگان نشان میدهد که اندازه یک مفهوم نسبی است و هر کسی باید خودش را همانطور که هست، بپذیرد و دوست داشته باشد. در کتاب، تامیا با پرسشهای مختلفی در مورد اندازه و ظاهر خود مواجه میشود، اما او با این پرسشها به جای اینکه احساس ناراحتی کند، به آنها با شجاعت و اعتمادبهنفس پاسخ میدهد. کتاب به کودکان میفهماند که مهم نیست چه شکلی هستند، بلکه مهم است که خودشان باشند و به خودشان اعتماد داشته باشند.
سام وو نترسو از زامبیها نمیترسد
معرفی کتاب
مجموعهی «سام وو نترسو»، نوشتهی «کیتی و کوین سانگ» داستانهای پسری چینیآمریکایی است که به کودکان نشان میدهد شجاعت، نترسیدن نیست و به آنها انگیزه میدهد تا خطر کنند و با ترسهایشان مواجه شوند. ماجراهای «سام وو» عجیبوغریب نیست. اتفاقهایی هستند که در زندگی بیشتر کودکان رخ میدهد و ممکن است باعث دلهره و نگرانی آنها شود. از شبمانی در خارج از خانه تا سفر با هواپیما یا ترس از تاریکی. شما میتوانید این داستانها را با هم بخوانید، درباره زمانهایی که در زندگیتان ترسیدهاید، صحبت کنید و به فرزندتان یاد بدهید که چگونه میتواند هر موقعیت و هیجانی را کنترل کند. این داستان: من که از زامبیها نمیترسم، حتی یک ذره! شاید فقط یککم از آن زامبیهای واقعی بترسم، اندازهی سر سوزن. وقتی رالف گفت توی زیرزمینشان یک گرگ زامبی زندگی میکند، اصلاً دلم نمیخواست بروم آنجا و بقیه را از شرش خلاص کنم، چون: 1. رالف خیلیخیلی بدجنس است، 2. اگر گرگ زامبی رالف را یک لقمهی چپ کند، اصلاً ناراحت نمیشوم... مگر باید بشوم؟ ...
رقابت کوهستانی: ماجرای مرگ و زندگی چند دوست در میان صخرهها
معرفی کتاب
«رقابت کوهستانی» شروع شده است، سانتاندرها آخرین پساندازشان را هم برای شرکت در مسابقه خرج کردهاند. فقط اگر جایزه را ببرند، میتوانند مثل یک خانواده کنار هم بمانند. این رمان قصهٔ پنج بچهی سه تا سیزدهساله است که وارد یک مسابقۀ نقشهکشی شدهاند. هر روزِ سفر بچهها پر از خطر، سرگرمی، شوخیهای بامزه و حسهایی آشنا مثل ترس یا دلتنگی است. بعد از خواندن این ماجراها جور دیگری به نقشهها نگاه میکنید و ممکن است بخواهید داستان پشت هر نقشهٔ کوچک و بزرگی را کشف کنید، از تهوتوی جریان نامگذاری رودخانهها، خیابانها و مسیرهای فرعی هر جنگل یا شهری در جهان سر در بیاورید و به دنیای پشت نقشههای اینترنتی سفر کنید.
من دست چسبی
معرفی کتاب
آن روز توی مدرسه چشمم به یک کیف کوچک افتاد. داشتم دنبال خطکشِ شکلدارم میگشتم که آن را دیدم. آنقدر برقبرقی و قشنگ بود که دلم خواست مال من باشد. ماهک و مژده سرگرم رنگکردن زرافههایشان بودند. میخواستم کیف را به آنها نشان بدهم؛ اما همان موقع یک چیز نرم قرمز کف دستم را قلقلک داد. چیزی که مثل یک تکه آدامس صورتی بود. زود دستم را تکانتکان دادم و آن چیز از کف دستم جدا شد…
10 راز آشباریا
معرفی کتاب
«ده راز آشباریا» یک کتاب خواندنی برای نوجوانان است که با زبانی ساده، قابل فهم و با استفاده از جذابیتهای داستانی و فضای طنز تعدادی از مهمترین تکنیکهای فریب رسانهای را آموزش میدهد. زیرعنوان این کتاب یعنی "ده اصل طلایی که به من آموخت چگونه مخ مردم را بار فرغون کنم" به خوبی به ساختار محتوایی کتاب اشاره میکند. این کتاب در خلال سفر شخصیت اصلی به یک سرزمین خیالی به نام آشباریا و استخدام او در یک کمپانیِ رسانهای در خلال روایتی گیرا، طنز و فانتزی، تکنیکهایی که این کمپانی برای فریب مردم به کار میبرد را نمایش میدهد و مخاطب را نسبت به فریبهای مشابهی که در دنیای واقعی توسط رسانهها اتفاق میافتد حساس میکند. یکی ازویژگیهای مهم این کتاب آن است که به جای بیان مستقیم و آموزشی، در قالبی تمثیلی به بیان محتوا پرداخته و به همین دلیل تا حد زیادی خودش را از پیشداوریهای مخاطب رها کرده و خواندن کتاب را برای نوجوانان کمحوصله شیرین کرده است.
نقاش کوچک در شهر دیوها
معرفی کتاب
این کتاب، داستان نقاش کوچکی است که با شجاعت وارد شهری پر از دیوهای جورواجور میشود. نقاشیهای او که پر از حال خوب و رنگهای زندگیبخش است، آنها را خشمگین میکند. در جایی که حتی پرندگان جرأت نمیکنند در آسمانش پرواز کنند و هیچکس زیبایی را دوست ندارد، دختری با قلممو و رنگهایش به دنیای دیوها پا گذاشته و نشان میدهد زیبایی و زشتی از درون موجودات میتواند نشئت بگیرد. داستان «نقّاش کوچک در شهر دیوها» نشان میدهد که در صورت مشاهده ظلم و زورگویی هر چند کوچک یا بزرگ باید ایستاد و شجاع بود تا دنیایی زیبا برای همه بهویژه کودکان ساخته شود.
راز آن سوی مرزها
معرفی کتاب
در داستان «راز آن سوی مرزها» سای، دستیار بهترین نقشهنگار امپراطوری مانگکون، نقش دختری نجیبزاده را بازی میکند که آیندهای درخشان در انتظارش است. اما در واقعیت پدرش کلاهبرداری از طبقهی پایین جامعه است و این حقیقت ممکن است زندگیاش را نابود سازد. سای که راهی سفری اکتشافی میشود تا به استادش کمک کند نقشهی دریاهای جنوب را بکشند، ناگهان متوجه میشود در جستجوی سرزمینی افسانهای به نام ساندرلندز هستند؛ سرزمین ارواح، اژدهاها و مکانی پرخطر. اما او تنها کسی نیست که رازی را مخفی میکند و کمکم میفهمد که رازهای بیشتری در این سفر پنهاناند. سای برای ترسیم سرنوشتش، تا کجا میخواهد خطر کند؟
نیازی نیست بلند حرف بزنی: راهنمای بچههای کمحرف و خجالتی
معرفی کتاب
تابهحال برای شما پیش آمده که از صحبت کردن در مقابل مردم، اشتباه کردن یا گفتن حرف نادرست بترسید؟ یا احساس کنید هیچکدام از آدمهای اطرافتان، مشکلات شما را ندارند و همه با اعتمادبهنفس کامل زندگی میکنند و با صدایی رسا حرفشان را میزنند؟ افراد زیادی هستند که کمرو و خجالتیاند، خجالتی بودن میتواند مهارتهای بزرگی مانند گوشدادن، مهربانی و شفقت را به انسان یاد بدهد و این چیزی است که باید پذیرفت و به آن افتخار کرد.
در این کتاب، دربارهی برخی از مشهورترین، بااستعدادترین و باهوشترین افراد خجالتی مثل چارلز داروین، دیوید بویی، گرتا تونبرگ، رزا پارکس و اِما واتسون صحبت میکند که از سکوت خاص خود برای دستیابی به چیزهایی شگفتانگیز استفاده کردند. نویسنده راهکارهایی را که به ذهنش رسیده در اختیار خجالتیها قرار داده تا بتوانند از پس زندگی در این دنیای شلوغ و پرسروصدا بربیایند.
در این کتاب، دربارهی برخی از مشهورترین، بااستعدادترین و باهوشترین افراد خجالتی مثل چارلز داروین، دیوید بویی، گرتا تونبرگ، رزا پارکس و اِما واتسون صحبت میکند که از سکوت خاص خود برای دستیابی به چیزهایی شگفتانگیز استفاده کردند. نویسنده راهکارهایی را که به ذهنش رسیده در اختیار خجالتیها قرار داده تا بتوانند از پس زندگی در این دنیای شلوغ و پرسروصدا بربیایند.
این زمین بیهمتا
معرفی کتاب
ما ساکنان زمین کجا برویم بهتر از اینجا. چرا زمین بهترین جاست؟ چون تمام شرایط زیستن و بقا را برای ما فراهم کرده است. آبوهوای مناسب، اقلیمهای متنوع، اقیانوسهای پهناور، فاصلهی مناسبش از خورشید و ... . این خصوصیات زمین را به بهترین جا برای سکونت ما تبدیل کرده است. اما راستش ما با فعالیتها و کارهای ناشایستی که انجام میدهیم داریم اقلیم و آبوهوای زمین را به سرعت تغییر میدهیم و اگر زودتر دست به کار نشویم شاید دیگر زمین برای سکونتمان مناسب نباشد. آن وقت باید کجا بریم؟