Skip to main content

ساحل خونین اروند: روایت داستانی از زندگی سه غواص شهید محسن باقریان و شهیدان محمدرضا و مهدی صالحی

معرفی کتاب
این کتاب روایت زندگی پسرخاله‌های غواص است؛ شهید «محسن باقریان»، نوزده‌ساله، که پیکِ گردان 410 غواص بود و همراه فرمانده‌اش، حاج «احمد امینی»، در عملیّات والفجر هشت به شهادت رسید و «محمدرضا» و «مهدی صالحی»، دو برادر هجده و نوزده‌ساله‌ای که مظلومانه با لباس غواصی در عملیات کربلای چهار آسمانی شدند.

دکل: مستند داستانی گام دوم انقلاب

معرفی کتاب
این کتابی سیاسی، برای مخاطبین جوان و نوجوان نوشته شده است و گفت‌وگویی جنجالی و هیجانی است دربارۀ انقلاب و مشکلات آن، مانند: «اختلاس»، «پیشرفت»، «مذاکره با آمریکا و کشورهای اروپایی» و «فساد اقتصادی». هدف اصلی از تدوین کتاب این است که متن مهم بیانیه گام‌ دوم انقلاب که رهبر معظم، در بهمن‌ماه 1397 ابلاغ کرده‌اند، در قالب داستانی جذاب برای مطالعۀ جوانان عرضه شود.

خاک پای قدم‌هایت

معرفی کتاب
این کتاب سرگذشت شهید حاج «احمد کریمی»، فرمانده گردان حضرت معصومه (س) لشکر علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) قم، است. نویسنده چند‌ماهی با هم‌رزمان، دوستان و خانوادۀ این شهید مصاحبه، خاطرات را جمع‌آوری و سپس این کتاب را تدوین کرده است. این اثر داستانی است؛ بنابراین، برداشتی از زندگی این شهید است، اسامی واقعی هم‌رزمان شهید بیان نشده است و شخصیت‌های داستان تخیلی هستند و وجود خارجی ندارند.

تونل سوم

معرفی کتاب
این کتاب داستان پسر نوجوانی به نام «وحید» است. او در مدرسه چندان کودک محبوبی نیست؛ اما کم‌کم که بزرگ کی‌شود، نگاهش به دنیا تغییر می‌کند. داستان با کودکی وحید در مدرسه شروع می‌شود و با جوانی او ادامه پیدا می‌کند. جایی که وحید به صف انقلابیون می‌پیوندد و جلوی جنایت‌های رژیم شاهنشاهی می‌ایستد.

آفتاب در محراب

معرفی کتاب
این کتاب، سومین جلد از مجموعۀ چهارده‌جلدی «چهارده خورشید، یک آفتاب» است که به زندگی اولین امام شیعیان، حضرت علی (ع)، اختصاص دارد. کتاب حاوی صد داستانک است که با زبانی ساده و روایتی اجمالی روایت می‌شود. داستان‌هایی از زمان ولادت، سیره، سبک زندگی، امامت و شهادت امیرالمومنین .

آفتاب دانش

معرفی کتاب
این کتاب هفتمین جلد از مجموعۀ چهارده‌جلدی «چهارده‌خورشید، یک آفتاب» است که به زندگی امام پنجم شیعیان، حضرت محمد‌بن‌علی(ع)، معروف به باقرالعلوم، اختصاص دارد. این امام بزرگوار زندگی پرفرازونشیبی داشته‌اند؛ اما کمتر کسی از جزییات زندگی ایشان و فضائل علمی و اخلاقی‌شان خبر دارد. در این کتاب سعی شده است با زبانی مناسب و روان در قالب صد برش کوتاه، زندگی پر از خیر و برکت این امام عظیم‌الشان روایت شود.

آفتاب بر نی

معرفی کتاب
این کتاب پنجمین جلد از مجموعۀ چهارده‌جلدی «چهارده خورشید، یک آفتاب» است که اختصاص دارد به زندگی سومین امام شیعیان، حضرت اباعبدالله(ع). صد داستانک کتاب زبانی ساده دارد و از روایتی اجمالی تشکیل شده است. داستان‌هایی از زمان ولادت، امامت، شهادت، سیره و سبک زندگانی امام‌حسین (ع).«آفتاب بر نی»به زندگی امام حسین(علیه السلام) میپردازد و 100 داستان کوتاه درباره ایشان جمع آوری شده است برخی از داستان ها منبع دقیق و متقنی ندارد و بصورت کوتاه خوب جمع آوری شده است برخی از داستان ها به ایجاد شبهه در دانش آموز امروزی دامن میزند

روباهی به نام پکس

معرفی کتاب
«پیتر» بچه‌روباه یتیمی را نجات می‌دهد و از او مانند یک حیوان خانگی نگهداری می‌کند. پیتر که مادرش را از دست داده است، به بچه‌روباه دل می‌بندد. با گذشت زمان، دوستی پیتر و بچه‌روباه عمیق می‌شود تا اینکه پدر پیتر مجبور می‌شود به جنگ برود و چون پیتر باید نزد پدربزرگش برود، پدر او را وادار می‌کند که پَکس را در بیابان رها کند... . پیتر برای یافتن پَکس، خانۀ پدربزرگش را ترک می‌کند و با دلی غمگین ولی امیدوار، راهی سفری طولانی می‌شود.

سلما هم سفری از گنبدخضرا

معرفی کتاب
این کتاب حاوی داستانی است برای آشنایی مخاطب با سبک و سیره حضرت امام‌موسی‌کاظم (ع)، هفتمین امام شیعیان. موضوع اثر، شرح زندگی امام‌رضا (ع) و چگونگی اسارت و شهادت ایشان است. «سلما»، دختر هارون‌الرشید که از مادری ایرانی زاده شده، در قصر می‌شنود که قرار است به امام کاظم(ع) زهر بدهند. او پیشتر در سفری با امام (مدینه به بغداد) همراه بوده است. سلما خودش را به آب و آتش می‌زند تا نزد یاران امام برود و ماجرا را بگوید؛ ولی زمانی می‌رسد که کار از کار گذشته است.

داشی

معرفی کتاب
هفت روز از بازداشت «داشی دهبالا» در شهربانی کل کشور استان پنج گذشته بود. از روز سوم، مردِ شخصی‌پوش که هیکل کشتی‌گیرها را داشت، هر روز داشی را با یک مأمور جدید، از داخل بازداشتگاه به اتاق نیمه تاریک پستو طوره کشانده بود؛ مکانی که برای رسیدن به آنجا می‌باید هشت پله تیز و تند را بالا می‌آمد. داشی، مأمورانی را که هر روز در ساعت‌های متفاوت او را از بازداشتگاه به پستو طوره می‌بردند، نمی‌شناخت. فقط به چهرۀ همان لباس‌شخصی فکر می‌کرد که آشنایی گنگی در آن دیده می‌شد. او که بود؟