Skip to main content

از پشت پنجره

معرفی کتاب
«متیو» دچار وسواس شدیدی است، دستانش ترک خورده و از تمیز کردن خونریزی کرده است. او دیگر به مدرسه نمی‎رود و از اتاق خوابش خارج نمی‌شود. متیو برای گذر زمان، همسایگان را از پنجره اتاق خوابش زیر نظر دارد و همه‌چیز را یادداشت‌های می‎کند. وقتی کودک همسایه گم می‌شود، معلوم می‌شود که متیو آخرین شخصی بوده که او را دیده است. ناگهان متیو خود را در مرکز هیاهو می‌بیند. به نظر او، هریک از همسایه‌ها یک مظنون است. کلید تشخیص آنچه اتفاق افتاده است و به طور بالقوه زندگی یک کودک در دستان اوست! متیو باید اسرار خود را فاش کند و از ایمنی خانه خارج شود؛ اما آیا او می‌تواند این کار را انجام دهد؟

دنیای بی‌کران، سلام!

معرفی کتاب
«ورجیل» یازده‌سال دارد و ناشنواست و دو برادر دوقلو دارد. تابستان شروع شده است و ورجیل باید خوشحال باشد؛ اما مثل قهرمان‌های شکست‌خورده وارد خانه می‎شود. مادربزرگ بدون نگاه کردن به او متوجه حالش می‎شود. ورجیل همیشه در خودش است. او هیچ دوستی ندارد و فکر می‎کند این‌طوری بهتر است؛ اما پدر و مادر و برادرهایش، آدم‌های سرزنده‌ای هستند و ورجیل همیشه فکر می‏‌کند کنار آن‌ها یک وصله ناجور است! پدر و مادر او را لاک‌پشت صدا می‎کنند؛ چون هیچ‌وقت از لاکش بیرون نمی‎آید. برای ورجیل بیرون آمدن از لاکش سخت است؛ اما با این لاک چطور می‎تواند به چیزی که می‎خواهد برسد؟

بی‌نظیر، مثل یک فیل

معرفی کتاب
پدربزرگ و مادربزرگ «لی‌لی» در سیرک کار می‌‏کنند و پدربزرگ لی‌لی یک فیل به نام «کویینی گریس» دارد. حالا پدربزرگ و مادربزرگ با سیرکشان نزدیک خانه لی‌لی هستند. لی‌لی از سوار شدن روی فیل می‎ترسد؛ ولی با تشویق‌های پدربزرگ سرانجام بر ترسش غلبه می‌‏کند و این کار را انجام می‎دهد و انگار سوارِ کل دنیا شده است! پدربزرگ از لی‌لی می‌خواهد این‌بار برای افتتاحیه برنامه، او سوار کویینی شده و وارد چادر سیرک شود. لی‌لی تردید دارد؛ اما بالاخره قبول می‎کند. او لباس صورتی براقی می‎پوشد، موهای قرمزش را دم اسبی می‎بندد و... .

هیزم‌های خیس

معرفی کتاب
«مالی» از طرف پدری، یک سرخ‌پوست است و تمام بچگی‌اش را در محل اسکان سرخ‌پوست‌ها گذرانده است. بعد از مرگ پدرش، مادرش نمی‎تواند از او مراقبت کند و مالی سر از خانه «رالف» و «دینا» درمی‎آورد که پسری به نام «جک» دارند. حالا آن‌ها پدر و مادرخوانده او هستند. مالی به علت دزدیدن یک کتاب، باید بیست ساعت خدمات اجتماعی انجام دهد. او به خانه خانم پیر پولداری می‎رود که مادر جک در آنجا کار می‏‌کند. مالی در رفت‌وآمدش به خانه این خانم پیر، به او وابسته می‎شود و خانم پیر نگاه او را به زندگی تغییر می‎دهد و... .

چاه

معرفی کتاب
خانواده «لوگن» سیاه‌پوست هستند و دویست جریب زمین دارند، زمینی که چاه پرآبی هم در آن وجود دارد. زمانی که خشکسالی ایالت «می‌سی‌سی‌پی» را فرا می‎گیرد، همه چاه‌ها خشک می‌شود، به جز چاه خانواده لوگن! خانواده «سیمس»، سفید‌پوست هستند و چهل جریب زمین اجاره‌ای دارند. همین موضوع می‌تواند باعث گرفتاری بین این دو خانواده شود؛ اما از وقتی نهر «رُزالی» که خانواده «سیمس» آب مورد نیازش را از آن تأمین می‏کرد، خشک شده است، آن‌ها هم مثل عده زیادی دیگری به مزرعه لوگن‌ها می‌آیند تا از چاه آب بردارند. همین موضوع ماجراهای زیادی را به وجود می‎آورد.

ردپای تجربه در زیر درختان زیتون

معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل ۲۵ داستان کوتاه و سه داستانک است. این داستان‌‌ها درواقع خاطرات و تجربه سی سال تدریس نویسنده است. «واکسی»، «کفش‌های صورتی»، «گریه نکن»، «زنگ انشا»، «شهر عاشقی» و «زیر درختان زیتون»، نام برخی از این داستان‌هاست. داستان آخر درباره روزهایی است که نویسنده به عنوان معلم به روستایی دور می‎رود. روزهایی که با دانش‌آموزانش فاصله سنی چندانی ندارد. روزهایی که کلاس درس، فرشی از شکوفه‌های زیتون است. معلم به یاد می‎آورد دانش‌آموز پراسترسی که ناخنش را می‎جود و از ترس بیهوش می‌شود و حالا کارت دعوت افتتاح مطب پزشکی خود را برای او ارسال کرده است یا دانش‌آموز نخبه‎ای را که امروز مهندس هواپیمایی کشور است یا... .

عطر عربی

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی چهارده داستان درباره زندگی مدافعان حرم است در میدان جنگ و بیرون از آن. «لیلا»، «قهر حلب»، «من داعشی نیستم»، «گم‌گشته» و «عطر عربی»، نام برخی از این داستان‌هاست. داستان آخر درباره زن جوانی است فکر می‏‌کند شوهرش، «مصطفی»، به «کربلا» رفته است؛ اما متوجه می‌شود که در سوریه بوده است. زن جوان عصبانی و نگران است از دروغی که شوهرش به او گفته و از اینکه مبادا او را از دست بدهد و سرانجام نگرانی‌های او به حقیقت می‎پیوندد و... .

شب‌های بی‌ستاره

معرفی کتاب
ستاره دختریست که ناآرامی و خشونت جنگ، دنیای نوجوانی‌اش را به هم ریخته و آرزوهایش را با اضطرابی پیوسته همراه می‌کند. از یک طرف، از محل زندگی‌اش آواره می‌شود که سوغات جنگ است و از یک طرف، بدخلقی پدر و بی‌حوصلگی مادر باردارش، روح او را می‌آزارد و او را مطمئن می‌کند که هیچ‌کس دوستش ندارد. برای دوری از این وضع، به حسینیه‌ای پناه می‌برد که در آن زنان کارهای پشت جبهه را انجام می‌دهند. در رفت و آمدهای به حسینیه، با محبت‌های مادرانه خانم «فهیمی» که همسر شهید است، قدری آرام می‌شود و در ماجرایی، با پسری به نام «مسعود» آشنا شده و عاشقش می‌شود.

شاخ دماغی‌ها

معرفی کتاب
خانواده «سهیل» تازه به آپارتمان جدیدی نقل‌مکان کرده‌اند، خانه‌ای بزرگ‌تر و دلبازتر. حالا سهیل اتاق خودش را دارد و مجبور نیست با دو برادر بازیگوشش در یک اتاق باشد. سهیل با پدرش کلی گشته است تا تخت مورد علاقه‎اش را پیدا کند و کلی پوستر بازیکنان فوتبال را به در و دیوار و کمدش زده و تازه در حال لذت بردن از اتاقش است که مجبور می‎شود اتاقش را تقدیم دخترخاله‎اش کند! چرا؟ چون خاله و شوهرخاله‌اش برای درمان خاله به خارج از کشور می‎روند و دخترشان به خانه آن‎ها می‎آید؛ ولی این تازه اول ماجراست!

خط مرزی

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی هفت داستان کوتاه درباره جنگ ایران و عراق است. «دیدگاه»، «کنسروهای خونی» و «خط مرزی» نام بعضی از این داستان‌هاست. داستان آخر درباره سه نوجوان است که با کَلَک، برای رفتن به مشهد، رضایت‌ پدر و مادرشان را می‎گیرند؛ اما با کاروان مسجد به جبهه می‎روند. آن‌ها قبل از رفتن به جبهه مثلاً خودشان را آماده می‎کنند و با چاقوی میوه‌ای ارهّ‌ای چقدر خاک‎های پشت خانه‌شان را می‌کَنند! اما در منطقه «دوکوهه»، آن‌قدر با سرنیزه‌های کُند و زنگ‌زده زمین را می‎کَنند و گونی پر می‎کُنند که دستشان تاول می‎زند. در دو کوهه مرتب زاغ‌سیاه فرمانده را چوب می‎زنند و چقدر التماس می‎کنند تا آن‌ها را اعزام کند. سرانجام به پشت جبهه می‎روند؛ اما این‌جا هم آن‌جایی نیست که می‌خواهند و....