برج سکوت: کتاب دوم، دیوار شیشهای
معرفی کتاب
کتاب حاضر جلد دوم از کتاب سه جلدی «برج سکوت» است که مضمون اصلی آن را اعتیاد تشکیل میدهد؛ اما مسائل دیگری مانند جنگ، شهرنشینی، دغدغههای کودکانه و روابط اجتماعی را نیز بررسی میکند. ماجراهای داستان در «هیچآباد» رخ میدهد، جایی که هیچ نامی ندارد؛ اما جایی است در حاشیه شهر. آدمهای داستان هیچ کدام نامی ندارند، آنها با لقبهای خاصی که از بچگی روی آنها گذاشته شده است، یکدیگر را صدا میکنند. قهرمان داستان که خود گرفتار اعتیاد شده است، داستان کودکی و جوانی و اعتیادش را روایت میکند. نگاه راوی، نگاه آدمی است که از دنیا سیر شده و جانش به لب رسیده است و دنیا را دنیای زالوها میداند! در این جلد که دیوار شیشهای نام دارد، راوی حسرت میخورد که ای کاش قبل از اینکه معتاد شود، اعتیاد را از پشت یک دیوار شیشهای میدید و به جهنم درون آن پی میبرد.
برج سکوت: کتاب اول، نمایش مرگ
معرفی کتاب
این کتاب اولین جلد از کتاب سه جلدی «برج سکوت» است. موضوع اصلی داستان، حول محور اعتیاد میچرخد و داستان زندگی افرادی را روایت میکند که در ورطه اعتیاد دست و پا میزنند. شخصیتهای داستان نامی ندارند و هر کدام با لقبی خاص شناخته میشوند. قهرمان و راوی داستان «حرمله» است که داستان را در دو زمان متفاوت روایت میکند، کودکی و جوانیاش. او آدم بیسرو پایی نیست، بلکه دانشگاهرفته و تحصیلکرده است. در بخشی از این کتاب، صحنه به دار آویختن یکی از دوستان حرمله به تصویر کشیده شده که نمایش مرگ نامیده میشود.
مثل پروانه
معرفی کتاب
«ستاره» دختر جوان و زیبایی است که دلباخته پسری به نام «فرهاد» است. از سویی «ارسلان»، یکی از جوانان محل، دلباخته ستاره است. خواست مادر ستاره این است که او با ارسلان ازدواج کند. مقاومت ستاره نتیجهای ندارد و در نهایت، او با ارسلان ازدواج میکند. ارسلان مرد مهربانی است و با محبت، ستاره را عاشق خود میکند. آنها صاحب فرزندی به نام «آرش» میشوند؛ اما با اتفاقی ساده زندگی ستاره دگرگون میشود.
سرودههای ایرج
معرفی کتاب
این مجموعه شعر از غزل، دوبیتی، رباعی و مقطّعات تشکیل شده است. نام بعضی از این غزلیات به این ترتیب است: «شاهکار خلقت»، « مهجور و تنها»، «یاد دوست»، « وعده دیدار»، «اسرار» و «معلم». شاعر در شعر «شاهکار خلقت» زن را ستایش میکند و در شعر «معلم»، معتقد است که انسان نادان با کسب دانش، دوباره متولد شده و کار معلم برای او عبادت محسوب میشود.
بخت دختر شیطان: روایت مردمانی با اعتقادات و اندیشههای کهن، خرافی و جنزده
معرفی کتاب
این کتاب حاوی شش داستان از مردم روستاست. نام داستانها به این ترتیب است: «بخت دختر شیطان»، «عشق پیری»، «جنگیر»، «یه سر و دو گوش»، «زنبابا» و «عشق مادری». داستان «بخت دختر شیطان»، درباره خرافات و اعتقادات اشتباهی است که بین مردم رواج دارد و افراد سادهدلی که با باور این خرافات، به جان یکدیگر میافتند. داستان «زنبابا»، زندگی زنی را روایت میکند که به ناچار زن دوم مردی مسّن شده است. زن رفتار خوبی با دختر کوچک مرد ندارد. داستان علت این موضوع را بررسی میکند.
آخرین امید
معرفی کتاب
«نرگس» دختری هفده ساله است که در آتشسوزی تمام خانوادهاش را از دست میدهد. جسد خواهر کوچک نرگس پیدا نمیشود و همین موضوع روزنه امیدی در دل او باز میکند. نرگس مجبور میشود به شهر دیگری برود و با خانواده عمویش، کسانی که تا به حال ندیده است و هیچ شناختی از آنها ندارد، زندگی کند. او در کنار عمو و خانوادهاش که همگی مهربان و دلسوز هستند، آرامآرام به زندگی بازمیگردد تا اینکه خبر میرسد ستاره پیدا شده است. نرگس با عجله راهی تهران میشود؛ ولی او را نمییابد. چه اتفاقی برای ستاره افتاده است؟ او کجاست؟
پرواز با پاراموتور را دوست دارم!
معرفی کتاب
«عباس» در تعمیرگاه کار میکند و به غیر از خالهاش هیچکس را ندارد. روزی پیرمردی شیکپوش و تمیز، سراغ عباس میآید و او را با خود میبرد؛ اما عباس نمیداند به کجا... . پیرمرد پاراموتور خود را به عباس میدهد و میگوید از دوستان قدیمی پدرش است. عباس که همیشه رویای پرواز با پاراموتور را داشته است، این هدیه را قبول میکند؛ ولی پاراموتور خراب است و باید تعمیر شود. از آن سو، «ثریا»، دختر خاله عباس، نفر دوم المپیاد ریاضی میشود؛ اما همیشه با فقر دست به گریبان است و پدر و مادرش هیچ درکی از نخبه بودن او ندارند.
خرمالوها را به گنجشکها بفروش
معرفی کتاب
این رمان روایتگر داستان "ریحانه" است که در دانشگاه درس می خواند و خواستگارانی دارد. یکی از آنها پسر همسایه و دیگری" امیریل" همکلاسی او در دانشگاه است؛ اما پدر ریحانه با آنها مخالفت می کند. در نهایت، ریحانه با پسر دایی خود "یغما" نامزد می کند تا پدرش را راضی کند و از اینجا داستان یغما و ریحانه وارد مرحله جدیدی می شود و اتفاقات داستان رقم می خورد.
کمیک استریپهای شهاب
معرفی کتاب
داستان کتاب درباره طلبه جوانی است که به دلیل مشکلات خانوادگی، توانایی صحبت و سخنرانی در جمع را ندارد و در مواجهه با افراد دچار لکنت زبان میشود. ناامید شدن جوان، عشقی عفیفانه و پاک و ارتباط با پدری بداخلاق و خودرأی، مشکلات مالی و تصمیمگیری درباره آینده، زندگی "شهاب" را به مرز ناامیدی و دوری از مردم میکشاند.از سوی دیگر، پدر شهاب که با طلبه شدن پسرش مخالف بوده، با مشاهده ناتوانی او در منبر رفتن، طلبه شدن او را هم بی نتیجه یافته است و بهانه دیگری برای سرزنش کردن شهاب پیدا کرده است.
باغ طوطی
معرفی کتاب
این کتاب زندگی «میثم تمار» است. او در نوجوانی اسیر شده و به زنی به نام «ماجده» فروخته میشود که شوهرش در جنگ با ایرانیان ناپدید شده است. ماجده نام پسر نوجوان را «سالم» میگذارد و با گذشت زمان و آرامآرام، نگاههای نفرتانگیزش به سالم کم میشود و رنگ میبازد. با گذشت روزها، سالم با اینکه حرفهای ماجده را نمیفهمد؛ ولی متوجه لحن مادرانه او میشود. روزی که چادرها آتش میگیرند، سالم خود را به دل آتش میزند تا ماجده و پسر کوچکش را نجات دهد. او در مقابل چشمان شگفتزده مردم، همراه ماجده و پسر ک، از آتش بیرون میآید. آری سالم آنها را نجات داده است؛ اما او یک جوان عجم است!