یک جعبه پر از دروغ
معرفی کتاب
در این کتاب داستان کودکی به نام "مراد" آمده است که سعی دارد به جای کاردستی درست کردن دروغ سر هم کند و برای معلمان و دوستانش در مدرسه تعریف کند. یک شب که داخل جعبه دروغگویی اش می رود در حالت خواب و خیال معلمش را می بیند که قیچی به دست سراغ مراد می آید و از می خواهد برای فردا کاردستی درست کند. مراد دست از دروغگویی برداشته و به فکر کاردستی درست کردن می افتد.
یک تکه آسمان به من بده
معرفی کتاب
وقتی حامد خواب است، تکه ای از آسمان به زمین می افتد. هرکسی تکه ای از آن را بر می دارد و به خانه اش می برد. حامد نیز آخرین تکه را برمی دارد. به خانه می برد و از مادرش می خواهد تکه آسمان را در قاب پنجره جا بدهد. تکه آسمان حامد کوچک است و قاب پنجره را پر نمی کند. حامد به همراه مادرش می رود تا شاید بتواند تکه آسمان دیگران را بخرد ولی هیچ کس حاضر به از دست دادن آن نیست این موضوع حامد را دل شکسته می کند و ....
هدیه خیس
معرفی کتاب
تولد مریم است. دوستانش آمده اند. کیک و شیرینی آماده است، اما از مادر بزرگ خبری نیست. بیرون باران می بارد. مریم نگران مادر بزرگش است که بدون چتر بیرون رفته است. مریم در خیالش سعی دارد چتری به مادربزرگش برساند تا او خیس نشود. سرانجام مادربزرگش با یک چتر برای هدیه تولد مریم از راه می رسد و او را خوشحال می کند.
ننه سرما و شهر خوابزده
معرفی کتاب
زمستان تمام شده است و حالا نوبت بهار است که همهجا را پر از گل و شکوفه کند؛ اما زمین هنوز خواب است و تلاش «ننهسرما» برای بیدار کردن آن هیچ نتیجهای ندارد. ننه سرما نگران است که اگر مردم بیدار نشوند و زمین را شخم نزنند و دانه نکارند، زمین قهر کند و... . اسفند، فرشته زمستان، تصمیم میگیرد بچهها را بیدار کند؛ چون میداند که صدای شادی بچهها همه را از خواب بیدار خواهد کرد.
مهر پرتقالی
معرفی کتاب
این کتاب شامل ۸ داستان کوتاه است که به مسائل دینی ــ مذهبی میپردازد. ماه رمضان، نماز و صحبت کردن با خدا، ذکر گفتن با تسبیح، رفتن به مسجد با لباس پاکیزه و استفاده از سنگ به جای مُهر در مواقعی که مُهر وجود ندارد، از جمله موضوعاتی است که نویسنده به آنها پرداخته است. همچنین درباره نذری دادن به پرندهها و بارش باران و خوشحالی گنجشکها نیز صحبت میکند.
مراد هفتساله مراد
معرفی کتاب
«مراد» پسری بود که بعد از هفت سال انتظارِ پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگش به دنیا آمد. آنها سعی میکردند، همهچیز را برای او فراهم کنند، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. بدینترتیب مراد به پسری لوس و از خودراضی تبدیل شد. او هیچ کاری نمیکرد؛ حتی راه هم نمیرفت؛ چون پدربزرگش او را روی شانههایش میگذاشت و به همهجا میبرد. بعد از هفت سال، مراد به مدرسه رفت و در آنجا اتفاقاتی رخ داد که باعث شد او غرور و تکبر خود را کنار بگذارد.
من و تو؛ برای هم
معرفی کتاب
این کتاب حاوی چند داستان کوتاه تصویری است. «نوید» و «ندا» خواهر و برادر هستند و در هر داستان ماجراهایی را پشت سر میگذارند و چیزهای زیادی یاد میگیرند. آنها در خانهتکانی به مادرشان کمک کرده و برای روز مادر، هدیه جالبی تهیه میکنند. همچنین متوجه میشوند که فضولی و راهنمایی کردن با هم فرق دارد.