Skip to main content

شاهزاده بافنده

معرفی کتاب
در این داستان شاهزاده‌ای عاشق دختر چوپانی می‌شود. پدر دختر به این دلیل که شاهزاده از خود درآمد مستقلی ندارد، با ازدواج آن‌ها مخالفت می‌کند. شاهزاده برای جلب رضایت پدر دختر، بافندگی یاد می‌گیرد و با دختر او ازدواج می‎کند. در ادامه اتفاقاتی رخ می‌دهد و شاهزاده دزدیده می‌شود؛ ولی هنری که شاهزاده یاد گرفته است او را نجات می‎دهد.

زهره و شن‌های آبی‌رنگ

معرفی کتاب
داستان درباره مردم مراکش است و قهرمان آن دختری زیبا به نام «زهره» است که همراه مادرش به چشمه می‌رود و آب می‌آورد. پدر زهره به سفر رفته است و زهره خواب می‌بیند که با پدرش به دریا می‌رود. بعد از انتظاری طولانی، سرانجام پدر باز می‎گردد و همراه هدایایی که برای دخترش آورده است، وعده‌ای هیجان‎انگیز به او می‎دهد.

آب‌نبات چوبی قرمز بزرگ

معرفی کتاب
در این داستان سه خواهر به همراه خانواده‌شان زندگی می‌کنند. خواهر بزرگ‌تر به تولد دعوت می‌شود و مادر اصرار دارد که خواهر دیگر نیز با او برود؛ اما او دوست ندارد خواهر کوچکش را با خود ببرد. موضوع داستان درباره رقابت فرزندان و راه و رسم صحیح زندگی است.

حضرت یوسف‌ علیه‌السلام

معرفی کتاب
کتاب داستان حضرت یوسف را از تولد تا زمانی که به پیامبری می‌رسد، بازگو می‌کند. داستان، حسادت برادران یوسف را روایت می‌کند و گذشتی که یوسف نسبت به برادران خود دارد. عزت نفس و ایمان یوسف در برابر زلیخا، ملکه مصر، از دیگر نکات اخلاقی مطرح شده است.

ساریگل و دیو

معرفی کتاب
این داستان از داستان‌های اساطیری فرهنگ عامه کُردهای شمال خراسان است که به زبان کردی، همراه با ترجمه فارسی آن نگاشته شده است. این داستان درباره زن و شوهری جوان به نام «مادکریم» و «ساریگل» است. روزی ساریگل برای برداشتن آب به چشمه می‌رود و متوجه صدایی پر از اندوه می‌شود که از داخل چاه به گوش می‌رسد. او و همسرش، دیو درون چاه را نجات می‎دهند و با دعای دیو، صاحب دو فرزند پسر دوقلو می‌شوند. پس از سال‌ها دیو به نزد ساریگل و همسرش باز می‎گردد و از آن‌ها کمک می‌خواهد تا بتواند طلسم جادویی خود را بشکند و به آرزوی دیرینه‎اش دست یابد.

دو طوطی

معرفی کتاب
این داستان که از مثنوی معنوی اقتباس شده، همان داستان طوطی و بازرگان است که با اندکی تفاوت بازآفرینی شده است. طوطی بازرگان با شنیدن عکس‌العمل دوستانش می‌میرد و بعد از باز شدن در قفس به پرواز در‌می‌آید. بازرگان اجازه می‌دهد که طوطی آزادانه در باغ او زندگی کند. بعد از مدتی طوطی به همراه طوطی دیگری نزد بازرگان باز می‌گردد و حالا بازرگان دو طوطی زیبا دارد.

دور سوم

معرفی کتاب
پسربچه‌ای به نام «روبی»، خاطرات خود را از زمانی که در شکم مادر بوده تا به دنیا آمدن و احساسی که از دیدن برادر بزرگش داشته است و... بیان می‎کند. خاطرات در قالب طنز نوشته شده است و زبانی ساده و روان دارد. روبی می‎گوید تنها وسیله هیجان‎انگیزی که دارد، روروئکی است که با آن می‌تواند به همه جا برود؛ ولی با اطلاعات جدید مادر، این وسیله از او گرفته می‎شود. قهرمان داستان در مدرسه نیز ماجراهای بسیاری دارد. از جمله انتخابات شورای دانش‎آموزی که روبی آن را با جزییات تعریف می‎کند.

شام سرد شد کوتی‌کوتی: قصه‌های کوتی‌کوتی

معرفی کتاب
"کوتی‌کوتی" یک هزارپا است. یک هزارپا با هزار تا پا. یعنی او باید هزار تا کفش داشته باشد و هزار تا جوراب. تازه او در حمام باید هر هزار تا پایش را سنگ‌پا بزند. او وقتی آخرین جفت کفش‌هایش را می‌گیرد، اولین جفتی که گرفته است، پایش را می‌زند. چون قرار است هر ماه فقط یک جفت کفش بخرد و حالا او چند ماهی بزرگ‌تر شده است. کوتی‌کوتی باید جوراب‌هایش را بشوید. حتما یادتان نرفته است که هزار تا جوراب باید شسته شوند نه یکی. او وقتی برای پا درد به دکتر می‌رود باید به دفترچه‌اش نگاه کند تا شمارۀ پایی که درد می‌کند را دقیقا بگوید. یک لحظه صبر کنید، انگار یک لنگه کفش کوتی‌کوتی هم گم شده است. کسی آن را ندیده؟ واقعا یک هزارپا چقدر مشکل دارد. یک هزارپا با هزارتا مشکل.

سفر زهرماری

معرفی کتاب
این کتاب خاطرات «روبی» است. پسربچه‎ای که تمام زندگی‌اش را می‌نویسد. در این داستان روبی ماجرای سفرهای ناگهانی را تعریف می‎کند که مادرش ترتیب می‎دهد. همچنین جریان قایق پدرش را بازگو می‎کند که با سرمای زمستان یک تَرَک حسابی می‎خورد. با فرا رسیدن تابستان، پدر تصمیم می‎گیرد قایق را تعمیر کند؛ اما آنجا با راکونی روبه‌رو می‌شود که با خانواده‌اش زندگی می‎کند و... .

آرزوی قطره‌ها

معرفی کتاب
در کتاب حاضر نویسنده تلاش کرده است تا طرز تشکیل باران و چرخه آب را توضیح دهد. قطره‌های آب در آسمان نشسته‌اند و هر کدام از آرزوهایشان می‌گویند. ناگهان باد می‌وزد و آن‌ها را به هم نزدیک می‌کند و قطره‌ها تبدیل به ابر می‌شوند. بعضی از قطره‌ها روی مزرعه می‌بارد، بعضی روی رودخانه فرود می‌آیند و بعضی... .