راز قایقها
معرفی کتاب
باکلی و مادرش در یک خانه چوبی کوچک کنار دریا زندگی می کنند. خیلی وقت است باکلی پدرش را ندیده و دلتنگ اوست. او به کمک مادرش قایق های کوچکی می سازد و به همراه یادداشتی به آب می سپارد تا پدرش قایق ها را دریافت کند. قایقهای باکلی هر روز قشنگ تر و بهتر از قبل می شود، ولی آیا قایق ها به دست پدر می رسند؟
لطفا این کتاب را باز کن!
معرفی کتاب
دوست دارید کتاب بخوانید؟ کتابها ما را به دنیای آدمهای رنگی میبرند، به ماجراهای جالب و هیجانانگیز. وقتی یک کتاب را باز میکنید چه میبینید؟ یک قصه؟ شخصیتهای دوستداشتنی؟ عکسهای جذاب؟ تمام اینها به اضافه اتفاقات دیگر. این کتاب را که باز کنید یک کتاب دیگر پیدا میکنید. بعد یکی دیگر و دوباره یک کتاب دیگر. حالا شما یک عالمه کتاب دارید.
لطفا تمساح به مدرسه نبرید!
معرفی کتاب
ماگنولیا از آن دخترهایی است که دلش می خواهد کارهای فوق العاده انجام بدهد. او نقشه کشیده که سر کلاس "نشان بده و بگو" با یک فکر بکر همه را غافلگیر کند و روی دست هم کلاسی هایش بلند شود. او با خودش تمساحی به مدرسه می برد. تمساح برای او دردسر ایجاد می کند. ماگنولیا در نهایت به این نتیجه می رسد که کاش این کار را نمی کرد.
دزد واقعی
معرفی کتاب
«گاوین» نگهبان خزانه سلطنتی است و همیشه مراقب و هشیار است. فقط او و «شاه بزیل» کلید خزانه را دارند. روزی گاوین متوجه میشود که مقداری از جواهرات کم شده است. موضوع را به شاه بزیل میگوید؛ ولی شاه هم از جریان بیاطلاع است. گاوین مراقبت از خزانه را بیشتر میکند؛ ولی باز هم از زیورآلات و سکهها کم میشود!!!
تخملوچههای یخی
معرفی کتاب
«دایناجادو» با خواب ترسناکی که میبیند، به سراغ کتاب پیشگویی دایناسورها میرود. در کتاب پیشگویی از سرمایی صحبت شده است که باعث میشود تخم دایناسورها به «تخم لوچه» تبدیل شود؛ اما درحقیقت تخمهای «ملکهداینا» واقعاً در حال یخ زدن هستند و ملکه بسیار ناراحت و نگران است. دایناجادو و «سورنا» همراه «شاهداینو» نزد «داناداینا» میروند تا برای این وضعیت فکری بکنند.