خط سفید بین ما
معرفی کتاب
داستان کتاب از جایی در آسمان شروع میشود که سیاهچالهای گرسنه میخواهد اورانوس را ببلعد، اما سیاره اورانوس برای دهان او خیلی بزرگ است پس با سرفهای آن را به همانجایی که آورده پرتاب میکند. اما درست در لحظهای که سیاهچاله سرفه میکند نوزادی به اسم «یاپراک» به دنیا میآید. او بیآنکه که بتواند صحبت کند ترانهای را میخواند؛ آنهم به زبانی دیگر... .
کتاب درعینحال که داستان جالبی دارد روی این نکته تأکید میکند که جهان کودکان جهان صلح است و دوستی، اگر آنها بهحال خودشان رها شوند حتی میتوانند اختلاف بین بزرگسالان را هم حل کنند.
کتاب درعینحال که داستان جالبی دارد روی این نکته تأکید میکند که جهان کودکان جهان صلح است و دوستی، اگر آنها بهحال خودشان رها شوند حتی میتوانند اختلاف بین بزرگسالان را هم حل کنند.
مهتاب و دکمه قرمز
معرفی کتاب
این داستان درباره یک دکمه است. دکمهای خوششانس که کنار دریا افتاده است و به دست دخترکی خیالپرداز میرسد. دخترک با دیدن دکمه از مادر و پدرش میخواهد برای آن دکمه قصه بسازند. مامان و بابا هرکدام قصهای تخیلی را برای آن دکمه میسازند و دخترکشان را سرگرم میکنند.
نویسنده کتاب حاضر در تلاش است تا قوه تخیل و خیالپردازی کودکان را تقویت و ذهن آنها را برای قصهنویسی آماده کند.
نویسنده کتاب حاضر در تلاش است تا قوه تخیل و خیالپردازی کودکان را تقویت و ذهن آنها را برای قصهنویسی آماده کند.
اینطوری پولدار نمیشوی
معرفی کتاب
این کتاب داستانهای کوتاهی درباره سواد و مدیریت مالی است؛ سواد مالی که نویسنده کتاب حاضر آن را بازگو کرده است، به مخاطبانش راههایی را پیشنهاد میدهد تا بتوانند علاوه بر کسب درآمد احساس رضایت را نیز در حرفه خود تجربه کنند. به طور مثال اگر برای خریدن چیزی که دوستش داریم کار کنیم، زحمت کارکردن برایمان عذابآور نیست و لذتبخش میشود و داستانهای کتاب پیشرو در پی بازگوکردن همین موضوع هستند.
او برادر من است
معرفی کتاب
مجموعه کتابهای «شعرهای شیرین برای بچه ها»شامل داستانهایی کوتاه و جذاب برای کودکان هستند که در قالب شعر و کلمات آهنگین بیان شده و با تصاویری شاد همراه شدهاند. برخی از این شعرها با الهام از شخصیتهای قصهها و حکایتهای قدیمی و مذهبی سروده شده و برخی موضوعات امروزیتر دارند. این کتاب با عنوان «او برادر من است» قصهای منظوم از زندگی امام علی، علیهالسلام، است.
شب مثل بهشت
معرفی کتاب
ماه از پشت پردهای که وسط آسمان کشیده شده بود، نگاهی به طرف دیگر انداخت. خورشید را دید که آرام و بیخیال، قدم میزند! ماه از خونسردی خورشید لجش گرفت. داد کشید: آهای...خیال رفتن نداری؟ خورشید شانههایش را بالا انداخت و گفت: همین طور است!
مگر قرار نبود روز مال تو باشد و شب مال من؟
بله، ولی فکر کردم، فهمیدم هرچه دیرتر بروم، بهتر است!
چه طور؟
چه طور ندارد! برای این که من از تو بهترم!می خواهی برویم و سوال کنیم! اما قبل از رفتن، باید قول بدهی اگر من را خواستند، برای همیشه از این جا بروی و نصف آسمانت را بدهی به من!
ماه قبول کرد. آنها راه افتادند. رفتند و رفتند تا به جنگل رسیدند..
مگر قرار نبود روز مال تو باشد و شب مال من؟
بله، ولی فکر کردم، فهمیدم هرچه دیرتر بروم، بهتر است!
چه طور؟
چه طور ندارد! برای این که من از تو بهترم!می خواهی برویم و سوال کنیم! اما قبل از رفتن، باید قول بدهی اگر من را خواستند، برای همیشه از این جا بروی و نصف آسمانت را بدهی به من!
ماه قبول کرد. آنها راه افتادند. رفتند و رفتند تا به جنگل رسیدند..
من و خاله خورشید
معرفی کتاب
این داستان درباره دوستی پسری به نام کیوان، با خورشید خانم است. کیوان از خورشید درباره خانواده و بچههای او میپرسد و خورشید او را با خانوادهاش که ماه و برجیس(سیاره مشتری)، نپتون، اورانوس و... هستند، آشنا میکند. هرکدام از این سیارهها هم ویژگیهای خودشان را بازگو میکنند و از اهمیتشان در آسمان میگویند.
این داستان قصد دارد نجوم، جایگاه سیارهها و محل قرارگرفتنشان در کنار خورشید را به زبان کودکانه توضیح دهد.
این داستان قصد دارد نجوم، جایگاه سیارهها و محل قرارگرفتنشان در کنار خورشید را به زبان کودکانه توضیح دهد.
خرس کوچولو و درخت آرزو
معرفی کتاب
برتی و خرس کوچولو با هم بازی میکردند. برتی ماشین خود را به خرس کوچولو نداد، خرس کوچولو برای کمک به مامان خرسه برای درست کردن کلوچه و چایی رفت. برتی مدتی با خود به تنهایی بازی کرد. او تصمیم گرفت از درخت مورد علاقهاش بالا برود و روی شاخهای که دوست دارد بنشیند. او روی شاخه نشسته بود که یاد کلوچه مامان خرسه افتاد. ناگهان چند کلوچه را دید که از شاخه درخت آویزان شده بود. بعد از مدتی او سردش شد، ناگهان پتویی ظاهر شد. برتی خیلی زود متوجه شد که این درخت، یک درخت معمولی نیست و یک درخت جادویی است...
دلم برایت تنگ شده!
معرفی کتاب
زنبور کوچولوی این داستان با دوستش، کرم ابریشم، دعوا و قهر کرده است. زنبورک به دوستش حرفهای بدی زده و او را خیلی ناراحت کرده است. مادر زنبور کوچولو با او صحبت میکند و از او میخواهد که بابت حرفهای نادرستش از کرم ابریشم عذرخواهی کند. زنبورک اول قبول نمیکند اما بعد از یک روز برای دوستش دل تنگ میشود، اما زمانی به سراغ کرم ابریشم میرود که اتفاق عجیبی افتاده بود و کرم کوچولو در پیله خود فرو رفته بود. آیا زنبور کوچولو میتوانست دوباره دوستش را دوباره ببیند و از او عذر بخواهد؟ آیا فرصتی مانده بود؟
بچه محل
معرفی کتاب
در این کتاب پنج قصه درباره زندگی روزمره و اتفاقاتی که ممکن است برای هرکودکی پیش بیاید، روایت شده است. موضوعات این قصهها بهگونهای هستند که کودک میتواند با آنها همذاتپنداری کند و خودش را جای او بگذارد؛ مثلاً یکی از قصهها درباره کودکی است که آنقدر با پنکه بازی کرده و دکمه خاموش و روشن آن را فشار داده تا پنکه خراب شده. حالا کودک خودش را از این بابت سرزنش میکند.
داستانهای کتاب حاضر میتوانند به قدرت خیالپردازی کودکان کمک و آنها را به قصهنویسی تشویق کنند.
داستانهای کتاب حاضر میتوانند به قدرت خیالپردازی کودکان کمک و آنها را به قصهنویسی تشویق کنند.