داستان

سیب‌زمینی یک کار بد کرده! چه کار بدی؟ ... راستش موقعی که داشتند با فلامینگو، شوالیه بازی می‌کردند، حرف بدی زده و دل او را شکسته. البته سیب‌زمینی قصدی نداشته، اما خب دیگر، کاری است که شده! حالا که دوستش ناراحت شده، بهتر است از او معذرت بخواهد و باهم آشتی کند. در این داستان دخترکوچولو به دوتا دوست بامزه‌اش کمک می‌کند تا درباره‌ی ناراحتی‌هایشان باهم حرف بزنند و دوباره دوستان خوب یکدیگر بشوند.

موضوع این قصه اهمیت کمک‌کردن به یکدیگر است. شخصیت اول کتاب کرمی است که در انار می‌نشیند و مسئول خالی‌کردن دانه‌های انار است. او با یک گنجشک آشنا می‌شود.
گنجشک کوچولو به کرم کوچولو قول داد تا در تمیزکاری خانه و جابه‌کردن دانه‌های انار به کرم کمک کند. ااین راهی بود برای همدلی و آغاز دوستی آن دو.
کتاب حاضر در تلاش است تا روحیه همدلی و مهربانی را برای کودکان ترسیم کند و آن‌ها را حامی و همدل پرورش دهد.

برف خجالت کشید. کم کم آب شد و از بالای کوه سرازیر شد. رفت و رفت تا به چاله‌ای رسید. کش آمد و داخل چاله شد، اما جایش تنگ بود…

داستان حاضر درباره دو دلفین است که دوستان همدیگر هستند. یکی از آن‌ها خندان و دیگری اخمو است. دلفین اخمو دوست دارد شاد باشد و بخندد اما بلد نیست و از دوستش می‌خواهد که به او خندیدن را یاد بدهد. دلفین خندان برای حل این مشکل یک بازی پیدا کرد ...

خانم مرغه کرم شب‌تاب را به خانه خودش می‌برد تا نور بدهد و لانه‌اش را روشن کند؛ همین که به خانه رسیدند نور کرم شب‌تاب خاموش شد! اما بعد متوجه می‌شود کرم شبتاب فقط زیر گل و گیاهان نور می‌دهد. پس ...

سلام آقا اهل سلام و علیک است. او به همه سلام می‌کند. همه اعتراض می‌کنند که چقدر به همه سلام می‌کند. یک بار هم بهتر است خداحافظی بکند. سلام آقا خداحافظی کرده و از مردم دور می‌شود...

این کتاب چند داستان کوتاه دارد. در تمام داستان‌ها، یکی از امامامن معصوم(ع) یا پیامبر(ص) با پند و اندرز یا رفتاری پسندیده، فردی را از مسیر اشتباه خارج و به سوی خوبی‌ها هدایت می‌کنند.
داستان‌های کتاب حاضر درباره خجالت‌زده‌شدن پس از انجام گناه و لزوم عذرخواهی و استغفار است. هدف نویسنده این است که کودکان را به سوی زندگی مؤمنانه و اخلاقی سوق دهد.

در کتاب حاضر چند داستان با محوریت موضوع احترام به مادر و پدر برای کودکان روایت شده‌اند. هرکدام از این داستان‌ها براساس توصیه یا روایتی از یک امام معصوم(ع) یا پیامبر(ص) نوشته شده‌اند و می‌کوشند تا مخاطبانشان را به زندگی اسلامی که نیکوکاری و خدمت به والدین بخش جدایی‌ناپذیر آن است، تشویق کنند.
موضوع یکی از این قصه‌ها درباره پسری است که مسیحی بوده اما حالا مسلمان شده و نمی‌داند که می‌تواند همچنان با مادرش زندگی کند یا نه. او از امام صادق(ع) در این‌باره می‌پرسد و امام (ع) به او پاسخی می‌دهد که مسیر سعادت پسر و مادرش به کلی دگرگون می‌شود.

در این کتاب، 31 داستان از ضرب‌المثل‌ها و داستان‌هایشان برای دوره یک ماهه فروردین در نظر گرفته شده است. ضرب‌المثل‌ها درباره موضوعاتی چون حرص، خساست، زرنگ بودن، حیله‌گری، دروغ‌گویی، تدبیر، عدالت، انصاف و...است که به‌صورت داستانی کوتاه، نتیجه ای اخلاقی گرفته می‌شود و در پایان هر داستان، ضرب‌المثل مربوط بیان می‌شود.

مثل در ادبیات ما جایگاه ویژه‌ای دارد. هر مثلی به خودی خود تاریخ فشرده ای است که مردم امروز را به ریشه‌های فرهنگی گذشته‌ی کشورمان پیوند می‌زند. مثل‌ها بسیار ارزشمندند، زیرا عمری به درازای عمر انسان دارند. هر مثلی تاریخ و قصه‌ی شیرینی دارد که از نوع زندگی، ‌ باورها و آداب و رسوم اجداد ما پرده برمی‌دارد و به ما امکان می‌دهد که با تکیه بر تجربه‌های پیشینیان بهتر زندگی کنیم.
در این کتاب، 30 داستان به تعداد شب های هر ماه شمسی، از ضرب المثل های ایرانی، آورده شده و در آخر هر داستان سه موضوع گفتگو در مورد داستان درج گردیده است:
یک ضرب‌المثل نزدیک به همان مع، دو سوال در مورد همان موضوع در روزگار فعلی.