مسافر دریا
معرفی کتاب
سوفیا عروسک خرسیاش را خیلی دوست داشت. عروسکی که اول برای پدربزرگش بود، بعد برای مادرش و حالا برای او بود. آنها با هم همه جا میرفتند. یک روز قرار شد همراه بابا و عروسک خرسی به ساحل بروند. آنها باهم خیلی بازی کردند و خیلی هم خوش گذراندند. اما ناگهان طوفان از را رسید؛ با عجله همه چیز را جمع کردند و برگشتند به خانه. آنها آنقدر عجله داشتند که متوجه باز بودن در کیف سوفیا نشدند و خرسی پرت شد بیرون.... سوفیا و پدرش همه جا را گشتند و از همه پرس و جو کردند؛ تا اینکه سالها بعد...
میو میو ... گرمه هوا
معرفی کتاب
پیشی کوچولو و مادرش به خانه میرفتند. پیشی یک لحظه ایستاد و به آسمان نگاه کرد. یک دفعه آفتاب توی چشمهایش خورد. چشمهایش را بست، وقتی چشمهایش را باز کرد مادرش نبود! پیشی راه افتاد این طرف و آ« طرف. آفتاب میتابید، پیشی گرمش شد. به دنبال سایه گشت تا زیرش برود. زیر سایه ماشین، پرنده، ابر، لباس روی بند و... رفت ولی همه سایهها این ور و آنور میرفتند. همان وقت یک سایه روی سرش افتاد. یک سایه بزرگ!...
توکتوکی
معرفی کتاب
توک توکی جوجه کلاغی است که دوست ندارد پرواز کند. مامان توکی و بابا توکی هر کاری میکردند توکتوکی از جایش تکان نمیخورد. وقتی بادهای پاییزی وزیدند، پدر و مادر توکتوکی به جای دیگری همان نزدیکی رفتند. اما باز هم توکتوکی تکان نخورد که نخورد. تا اینکه گرسنهاش شد؛ ولی او که پرواز کردن بلد نبود تا دنبال غذا برود!... بالاخره با کمک کلاغ همسایه پرواز کرد و به زالزالکهای خوشمزه رسید. مامان توکی و بابا توکی از دور شاهد پرواز کردن جوجهشان بودند و از خوشحالی گفتند: «بالاخره میتوانیم همه با هم پرواز کنیم.»
من این شکلی هستم؟ !
معرفی کتاب
هدهد در درختزار زندگی میکرد و کلاغ در شهر. هدهد تصمیم گرفت سری به دوستش کلاغ در شهر بزند. هدهد تا به حال به شهر نرفته بود. در راه خسته شد و لبهی یک پنجره نشست. تصویر خودش را در شیشه دید... یک هدهد کج و مج! گردن کج، پاهای کج، تاج کج و مج!... هدهد هی خودش را نگاه میکرد و از خودش عیب میگرفت. با هر چیزی که به دستش رسید گردن و پاها و تاجش را پوشاند. هدهد دیگر شبیه خودش نبود؛ حتی شبیه هیچ چیز دیگر هم نبود. آیا کلاغ او را خواهد شناخت؟ ...
چه شلخته!
معرفی کتاب
اُرنا و اردک دو دوست هستند. ارنا عاشق این است که همه جا تمیز و مرتب باشد و اردک علاقهای به این کار ندارد. هر جا اردک باشد همه چیز درهم و شلخته است. حالا قرار است با هم به ساحل بروند. آیا این دو با این تفاوت با هم کنار میآیند؟ ... نویسنده در کتاب «چه شلخته!» سعی کرده است به تفاوتهای فردی و پذیرش این تفاوتها در دوستی بپردازد.
محله دنیل ببره
معرفی کتاب
در این کتاب 12 داستان ماجراجویانه کوتاه آمدهاند. این داستانها درباره کارها و فعالیتهای جدیدی است که ببر کوچولوی این قصه، دنیل کوچولو، آنها را تجربه میکند. مثلاً یکی از این داستانها درباره پختن یک کیک موزی است که دنیل در نانوایی آقای آکر مشغول پختن آن میشود.
این قصهها در تلاش هستند تا کودکان با خواندن هر قصه حضور در فضایی جدید را تجربه کنند و مطالب جدیدی یاد بگیرند.
این قصهها در تلاش هستند تا کودکان با خواندن هر قصه حضور در فضایی جدید را تجربه کنند و مطالب جدیدی یاد بگیرند.