Skip to main content

آگاتا کریستی

معرفی کتاب
در این کتاب از مجموعه «زنان کوچک»، زندگی «آگاتاکریستی»، نویسنده داستان‌های جنایی، برای کودکان شرح داده می‌شود. او در «دِوِن» انگستان به دنیا آمد. آگاتا در جنگ جهانی اول در بیمارستان کار کرد. در سال 1928، اولین رمانش به نام «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» را نوشت. وی«هرکول پوآرو» و «خانم مارپل»را خلق کرد. «جنایت خفته»، از آخرین آثار اوست. آگاتاکریستی در سال 1976 درگذشت.

فریدا کالو

معرفی کتاب
«فریدا کالو» از پدری آلمانی‌تبار و مادری دورگه (اسپانیایی و بومی مکزیک)، در حومهٔ «مکزیکوسیتی» به دنیا آمد. پدرش نقاش و عکاس یهودی ـ آلمانی، با اصلیت رومانیایی بود. نقطهٔ عطف زندگی فریدا به شکل حادثه‌ای دردناک بر او فرود آمد. او در تصادف شدید اتوبوس، از ناحیهٔ شانه، سینه، کمر، لگن و پا دچار شکستگی‌های متعدد شد. فریدا سرنوشت خود را به دست گرفت و برای اولین‌بار شروع به کشیدن نقاشی کرد. او با این کار توانست امیال، آرزوها و رنج‌هایش را از جسم ساکن و سراسر آتل و گچ‌گرفته‌اش روانهٔ بوم نقاشی کند.

دست از سرم بردارید!

معرفی کتاب
پرنسس «سرینا» اصلاً دوست ندارد پرنسس باشد. او اسم خودش را پرنسس «پولورایز» گذاشته است و دلش می‏‌خواهد یک شوالیه باشد و به جای فنجان چای و بادبزن، شمشیر به دست بگیرد. او برای شوالیه شدن راه سختی را در پیش دارد. سرینا به پدرش قول داده است با هشت کار نیک برگردد و بعد اجازه دارد به مدرسه شوالیه‎ها برود. حالا او به مرحله چهارم رسیده و از چهار خوان دیگر باید عبور کند. این‎بار باید موجود سبز بزرگ و خیلی ترسناکی را شکست بدهد! آیا او از عهده این کار برمی‎آید؟

باید موتور قرمز را بخری!

معرفی کتاب
«پیکول» و مادرش برای خرید به فروشگاه می‎روند. پیکول از مادرش می‎خواهد برایش اسباب‌بازی بخرد؛ اما مادر به تازگی برای او اسباب‌بازی خریده است و دلایل درستی برای نخریدن اسباب‌بازی جدید دارد؛ ولی پیکول راضی نمی‎شود و... . نویسنده در این داستان، کودکان را با حس تنوع‌طلبی، کنجکاوی و اکتشاف آشنا می‎کند و به آن‌ها می‎آموزد که چگونه از والدین خود درخواست معقول و متناسب با نیازشان داشته باشند.

فرانک انیشتین و کیسه نجات‌بخش

معرفی کتاب
این کتاب جلد پنجم از مجموعه «فرانک انیشتین» است. این داستان علمی درباره پسربچه‎ای نابغه و مخترع است که دو دوست ربات دارد. آن‌ها به کمک هم، کیسه‌ای نجات‎بخش اختراع می‎کنند تا سیاره زمین را از نابودی نجات دهند؛ اما اتفاقی اسرار‎آمیز در منطقه در حال رخ دادن است؛ اتفاقی که حیات همه انسان‌ها را تهدید می‎کند. سرانجام فرانک و دو رباتش می‌فهمند که چه کسی پشت این ماجراست.

فرانک انیشتین و توربو مغز

معرفی کتاب
این داستان علمی، تخیلی و طنز، درباره پسری باهوش به نام «فرانک» و دو ربات او و رقیب بدذات آن‌ها، «تی‌ادیسون» است. فرانک و دوستانش، با هم یک «توربومغز» اختراع کرده‎اند تا بدن انسان را ارتقا دهند و به وسیله آن به یکی از دوستانشان که توپ‌زن بیسبال است کمک کنند تا با قدرت بیشتری بازی کند؛ اما آن‌ها ابتدا باید راهی برای مقابله با ادیسون پیدا کنند تا بتوانند از دنیا محافظت کنند.

فرانک انیشتین و انگشتک برقی

معرفی کتاب
این کتاب، جلد دوم از مجموعه «فرانک انیشتین» است. فرانک پسربچه‌ای دانشمند است که به کمک دو دوستش، که ربات‌هایی با هوش مصنوعی خودساخته هستند، یک انگشت برقی اختراع می‎کند، وسیله‎ای که برای همه شهر انرژی برق بی‌سیم رایگان می‎آورد. «تی‌ادیسون»، رقیب و همکلاسی فرانک است که یک تخته‌اش کم است! اما وقتی با آقای «چیمپ»، یک تیم می‎شوند، نقشه‌های فرانک را خراب می‏‌کنند و... .

فلوریان، خیلی یواش کار می‌کند

معرفی کتاب
این کتاب درباره بچه‌هایی است که مبتلا به سندرم «دان» هستند. این بیماری اختلالی است که در تعداد کروموزم‌ها ایجاد می‎شود و... . «پیتر» و «فلوریان» دو برادر هستند که با هم به کودکستان می‌‏روند. فلوریان سندرم دان دارد و با بچه‎های دیگر کمی متفاوت است. او بند کفشش را به آهستگی می‌‏بندد و وقتی همه بچه‎ها نقاشی‌شان را تمام کرده‎اند، او فقط یک دایره بزرگ کشیده است و بچه‎ها به او می‏‌خندند. بچه‌ها فکر می‏‌کنند فلوریان نمی‎تواند حتی یک ماشین ساده بکشد و پیتر توضیح می‎دهد که اصلاً این‌طور نیست.... .

یک داستان محشر

معرفی کتاب
هنگامی‎که «ژوزف» خیلی کوچک بود، پدربزرگش روانداز محشری برای او دوخت و ژوزف از آن سال‌ها استفاده کرد. ژوزف روزبه‌روز بزرگ‌تر شد و روانداز کهنه‌تر تا اینکه روزی مادرش گفت بهتر است آن را دور بیندازد؛ چون خیلی کهنه و پاره بود؛ اما ژوزف روانداز را نزد پدربزرگ برد و پدربزرگ از آن یک کُت محشر دوخت. ژوزف سال‌ها از آن کُت استفاده کرد تا روزی مادر گفت وقت دور انداختن آن است. ژوزف باز هم کُت را نزد پدربزرگ برد و او این‌بار یک جلیقه محشر از آن دوخت و سال‌ها گذشت، جلیقه خیلی پاره و پوسیده شده بود، مادر گفت... .

یکی برای همه همه برای یکی

معرفی کتاب
موش کوچولویی به نام «مکس»با حمایت مادرش، آماده می‎شود تا برای رسیدن به رؤیاهایش به سفر برود. یک پای مکس بسیار بلند است و سبیل‌هایش بسیار کوتاه. مکس با اشتیاق سفرش را آغاز می‌‏کند و در اولین دیدارش، موش کور کوچکی به نام «مولی» را می‌‏بیند و متوجه می‏‌شود که چشمان او بسیار ضعیف است؛ اما بینی قوی‎ای دارد که حتی می‎تواند بفهمد زیر زمین چه خبر است! مکس با مولی دوست می‎شود و با هم به سفر ادامه می‎دهند...