امامرضا(ع)
معرفی کتاب
قهرمان داستان که یک کودک است، در سفری خیالی به شهر مرو میرود و با امام رضا (ع) ملاقات میکند. در همان بدو ورود، کودک متوجه میشود که امام به اجبار به آنجا آمدهاند؛ چراکه خانهای که در آن سکونت دارند، خانهای باشکوه و مجلل است. امام با نهایت احترام و مهربانی از مهمان کوچک خود پذیرایی میکنند و از خدمتکاران نیز دعوت میکنند تا سر همان سفره بنشینند. امام رضا (ع) در پاسخ یکی از مهمانان، درباره تقوا توضیح میدهند.
همسایه خاله
معرفی کتاب
در داستان این کتاب از مجموعه «کوتیکوتوله»، خالهپیرزن که در حال پختن نانبرنجی است، از کوتیکوتوله میخواهد که به خانه همسایه برود. کوتیکوتوله همه کارها را درست به همان شکلی که شنیده است، انجام میدهد؛ اما او با سر و صورتی خونین به خانه بازمیگردد و باعث تعجب خالهپیرزن میشود!!! حالا خالهپیرزن به خاطر رفتار کوتیکوتوله باید از آقای همسایه دلجویی کند و... .
آش خاله
معرفی کتاب
خالهپیرزن که غول قدکوتوله با او زندگی میکند، تصمیم میگیرد آش بپزد. او از «کوتیکوتوله» میخواهد به سر کوچه برود و سبزی بخرد. کوتیکوتوله به جای سبزی آش با علف برمیگردد و خالهپیرزن را عصبانی میکند. کوتیکوتوله نمیتواند هیچ کاری را درست انجام دهد؛ اما خالهپیرزن ناامید نمیشود و به تلاش خود ادامه میدهد.
تولدت مبارک
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه داستانهای «والدو» است که برای تقویت مهارت خواندن دانشآموزان سالهای اول دبستان نوشته شده است. نویسنده مفاهیمی مانند عشق به همنوع، دوستی، ارتباط سالم و موضوعهای اخلاقی و معنوی را به زبانی کودکانه مطرح میکند. در این داستان والدو به کمک دوستانش هدیه جالبی برای تولد خرس کوچولو تهیه میکنند که او را شگفتزده میکند.
حلزون کوچولو
معرفی کتاب
حلزون کوچولو همیشه با دو دوستش، قورباغه و پروانه، بازی میکند و از اینکه در گرما و سرما خانه حلزونیاش مراقب اوست، خوشحال است؛ اما از اینکه نمیتواند تند راه برود، ناراحت است. او دوست دارد به آن سوی بیشه برود؛ ولی قورباغه میگوید که یک سال و هفت ماه و سیزده روز زمان نیاز است تا او به آن طرف بیشه برسد. حلزون با شنیدن این حرف غمگین میشود و به لانه خود پناه میبرد. پروانه و قورباغه برای کمک به دوستشان، نزد جغد دانا میروند تا راهحلی برای مشکل حلزون بیابند.
تخممرغ شانسی
معرفی کتاب
کتاب دربردارنده پنج داستان کوتاه است. «مورچه و موهای خورشید»، «ولی با اجازه»، «تخم مرغ شانسی»، «چکمه و نیم چکمههایش» و «کیف» نام این داستانهاست. در داستان «تخم مرغ شانسی»، «قُدی خانم»، مرغی است که نمیتواند تخم بگذارد و هر روز یک تخم مرغ شانسی میخرد و کنار لانهاش میگذارد. وقتی جوجههای مرغهای دیگر به دنیا میآیند، قُدی خانم، به آنها اسباببازی میدهد. جوجهها او را بسیار دوست دارند و همیشه در کنارش هستند.
عمو نوروز و ننه سرما
معرفی کتاب
کتاب افسانه قدیمی «عمو نوروز و ننه سرما» را به دو زبان فارسی ــ آلمانی آورده است. در آخرین روز زمستان، ننه سرما صبح خیلی زود از خواب بیدار میشود، حیاط را آب و جارو میکند، هفتسین را میچیند، لباسهای نو به تن میکند و در ایوان، روی قالیچه قرمز، به انتظار عمو نوروز مینشیند؛ اما چند لحظه قبل از آمدن عمو نوروز به خواب میرود. عمو نوروز از راه میرسد؛ ولی دلش نمیآید ننه سرما را از خواب بیدار کند و...