Skip to main content

راز قایق‌ها

معرفی کتاب
باکلی و مادرش در یک خانه چوبی کوچک کنار دریا زندگی می کنند. خیلی وقت است باکلی پدرش را ندیده و دلتنگ اوست. او به کمک مادرش قایق های کوچکی می سازد و به همراه یادداشتی به آب می سپارد تا پدرش قایق ها را دریافت کند. قایقهای باکلی هر روز قشنگ تر و بهتر از قبل می شود، ولی آیا قایق ها به دست پدر می رسند؟

ویزگول خورده می‌شود

معرفی کتاب
ویز پسری است که دوست مگسی دارد به نام ویزگول. ویز به همراه دوستش به دیدن مادربزرگش می رود. مادر بزرگ با خوشحالی به دیدن نوه اش می آید و تا دهانش را باز می کند ویزگول وارد دهان مادربزرگ شده و به سمت داخل می رود.در شکم مادر بزرگ برای ویزگول اتفاقاتی می افتد که خواندنی است.

ویزگول از اون بالاها

معرفی کتاب
ویز به همراه پدر و مادرش به سفر می روند. ویزگول مگس که دوست ویز است، دوست دارد همراه آنها باشد. پدر و مادر اجازه نمی دهند ویزگول همراهشان بیاید، اما ویزگول خودش را در صندوق عقب ماشین پنهان می کند. آنها به جاهای مختلفی همچون موزه، دریا، شهربازی و ... می روند. موقع برگشت راه را گم می کنند و ویزگول به آنها کمک می کند که راه خانه را بیابند.

تولد رزی

معرفی کتاب
«رُزی» با کارت‌های دعوت صورتی‌رنگ، همه دوستانش را به جشن تولدش دعوت می‌کند. «یاسی» خودش برای رزی هدیه‌ای زیبا درست می‌کند و خیلی خوشحال است که به این جشن دعوت شده است. در جشن یکی از عروسک‌های رزی خراب می‌شود و رزی فکر می‌کند یاسی این کار را کرده است. یاسی آنقدر ناراحت می‌شود که بدون خداحافظی از آنجا می‌رود و... .

خانه درختی

معرفی کتاب
«سام» در شهر کوچکی، نزدیک جنگل زندگی می‌کند. روزی برای آن‌ها مهمان می‌آید و سام تصمیم می‌گیرد دو پسر هم‌سن خود را به جنگل ببرد و خانه درختی‌اش را به آن‌ها نشان بدهد. سام برای جلب توجه آن‌ها دروغی می‌گوید که باعث دردسر همه می‌شود.

آیا من بزرگ شده‌ام؟

معرفی کتاب
پدر و مادر «رامین» کارمند هستند. مادر هر روز قبل از اینکه به محل کارش برود، رامین را به مدرسه می‌رساند؛ ولی رامین دوست دارد تنهایی به مدرسه برود و مثل «پویا»، دوستش، با اتوبوس به خانه بازگردد. سر کلاس پویا به رامین می‌گوید که می‎خواهد چند ماهی قرمز بخرد و به او پیشنهاد می‎کند که با هم بروند. رامین دلش می‌خواهد ؛ اما مردد است و... .

مهمانی عصرانه در جنگل

معرفی کتاب
در یک روز برفی"کیکو" از خانه خارج می شود تا کیکی را به مادربزگش برساند. کیکو به دنبال قدمهای پدرش راه می افتد و درست زمانی که فکر می کند به خانه مادربزرگش رسیده، درمی یابد جای پاها متعلق به یک خرس بزرگ است که کیکو به دنبال او راه می رفته است. او متعجب می شود و گوسفندی را می بیند که پشت همان در ایستاده است. حیوانات دیگری از راه می رسند و کیکو به مهمانی بعد از ظهر در خانه خرس فراخوانده می شود. بعد از مهمانی حیوانات به کیکو کمک می کنند که به خانه مادر بزرگش برسد.

ویرجینیا گرگ می‌شود

معرفی کتاب
خواهر" ویرجینیا" یک روز مثل یک گرگ از خواب بیدار می شود و زوزه می کشد. غرغر می کند و همه را فراری می دهد.هی به ویرجینیا دستور می دهد و اوضاع خانه را به هم می ریزد.خواهر ویرجینیا دوست دارد به جایی برود که کیکهای خامه ای، گل و درخت داشته باشد. ویرجینیا با استفاده از نقاشی سعی می کند دنیای مورد علاقه خواهرش را در نقاشی خلق کند. پس این گونه حال خواهرش بهتر می شود.

خروس پرطلا

معرفی کتاب
خاله حنا یک مزرعه با یک عالمه حیوانات دوست‌داشتنی دارد و هر روز صبح با صدای خروس پر طلا بیدار می‌شود. اما یک روز صبح هرچه خروس قصه می‌خواند خبری از خاله حنا نمی‌شود. یعنی بلایی سرش آمده؟

ماه و پلنگ خال‌خالی

معرفی کتاب
پلنگ خال‌خالی کوه‌ها را برای دیدن دوبارۀ ماه پشت سر می‌گذارد و به همه می‌گوید که ماه فقط برای اوست. چه کسی می‌تواند خال‌خالی را از اشتباه دربیاورد؟