به دیوارها بخند!
معرفی کتاب
اهالی دو روستا هر روز به دلایل مختلف با هم دعوا میکنند. هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند آنها را آشتی بدهد. بچهها که به دلیل دعوای بزرگترها از یکدیگر دور شدهاند، تصمیم میگیرند شهر جدیدی برای خودشان بسازند. این داستان خودباوری، اعتماد به نفس، یقین به داشتهها و تواناییهای خود را در کودکان و نوجوانان تقویت میکند.
با... با... باشه و دو داستان دیگر
معرفی کتاب
کتاب دربردارنده سه داستان کوتاه است که به مهارتهای اجتماعی و ارزشهای اخلاقی اشاره میکند. «پس چی شد؟»، «خُر وپف» و «با... با... باشه»، نام این داستانهاست. داستان «با... با... باشه» درباره خرگوشی خجالتی و تنهاست که لکنت زبان دارد. او برای پیدا کردن دوست، راهحل خوبی مییابد و دوستان زیادی پیدا میکند. شما میدانید راهحل خرگوش چیست؟
فیل چشم قشنگ
معرفی کتاب
در این داستان «فیل چشمقشنگ» هر شب کتاب میخواند تا چشمهایش خسته شود و خوابش ببرد؛ اما این کار فایدهای ندارد و چشمهای او از شدت بیخوابی قرمز شده است تا اینکه خانم پرستو را میبیند که بالای درخت، راحت خوابیده است. فیل چشمقشنگ تصمیم عجیبی میگیرد که زندگی پرندگان را با آشوب روبهرو میکند.
فیل سربزرگ
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای «داستانهای فیلی» است که در آن ماجراهای چهار فیل عجیب و غریب روایت میشود. در این داستان، «فیل سربزرگ» که باهوشترین حیوان جنگل است، یک ماشین آشغالخور اختراع میکند؛ اما این ماشین یک اشکال فنی دارد و آن این است که بسیار دود میکند. همه حیوانات جنگل از این موضوع ناراحت هستند تا اینکه فیل سربزرگ به کمک لاکپشت مهربان راهحل خوبی برای این مشکل پیدا میکند.
سرگذشت چمنزار بزرگ
معرفی کتاب
این داستان مضمونی زیستمحیطی دارد که در آن چگونگی رویش گیاهان بررسی میشود. در چمنزاری یک چشمه تنها زندگی میکند که در فصل پاییز آبش خشک شده است. سال بعد باد تندی میآید و چند دانه تخم چمن را به کنار چشمه میاندازد. هر دانه چمن در خاک جا میگیرد و رشد میکند. آن سال آب چشمه خشک نمیشود، آخر تابستان چمنها گل میدهند، گلها دانه میآورند، دانهها روی زمین میریزند و... . نویسنده در توصیف مراحل رشد گیاهان، به صورت غیر مستقیم بخشش و کمک به دیگران را تبیین میکند.
امامرضا(ع)
معرفی کتاب
قهرمان داستان که یک کودک است، در سفری خیالی به شهر مرو میرود و با امام رضا (ع) ملاقات میکند. در همان بدو ورود، کودک متوجه میشود که امام به اجبار به آنجا آمدهاند؛ چراکه خانهای که در آن سکونت دارند، خانهای باشکوه و مجلل است. امام با نهایت احترام و مهربانی از مهمان کوچک خود پذیرایی میکنند و از خدمتکاران نیز دعوت میکنند تا سر همان سفره بنشینند. امام رضا (ع) در پاسخ یکی از مهمانان، درباره تقوا توضیح میدهند.
همسایه خاله
معرفی کتاب
در داستان این کتاب از مجموعه «کوتیکوتوله»، خالهپیرزن که در حال پختن نانبرنجی است، از کوتیکوتوله میخواهد که به خانه همسایه برود. کوتیکوتوله همه کارها را درست به همان شکلی که شنیده است، انجام میدهد؛ اما او با سر و صورتی خونین به خانه بازمیگردد و باعث تعجب خالهپیرزن میشود!!! حالا خالهپیرزن به خاطر رفتار کوتیکوتوله باید از آقای همسایه دلجویی کند و... .