داستانهایی از زندگی حضرتمحمدصلیاللهعلیهوآله
معرفی کتاب
معصومان شیعه 14 تن بودهاند که شرح زندگی هر کدام برای ما عبرتانگیز است. این جلد از مجموعۀ «مژدۀ گل» مخاطب را با زندگی حضرت محمد (ص) آشنا میکند. کتاب داستانهایی از زندگی حضرت و مردم زمان او تعریف میکند. «آزاد شده، چه کسی گرفتار است، و دستهای بهشتی» عنوانهای بعضی از داستانهای کتاب هستند.
داستانهایی از زندگی امام سجادعلیهالسلام
معرفی کتاب
معصومان شیعه 14 تن بودهاند که شرح زندگی هر کدام برای ما عبرتانگیز است. این جلد از مجموعۀ «مژدۀ گل» مخاطب را با زندگی امام سجاد (ع) آشنا میکند. کتاب داستانهایی از زندگی حضرت و مردم زمان او تعریف میکند. «خدمتکار، آهو، قصاص، پند شیرین، و گذشت و بخشش» عنوانهای بعضی از داستانهای کتاب هستند.
روضه عشاق: ترکیببند عاشورایی
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از اشعار عاشورایی است که به شیوه ترکیببند سروده شدهاند. شاعر کوشیده است تا از زبانی نو و ترکیبهایی تازه استفاده کند. هر قطعه شعر «منزل» نام دارد که از منزل اول تا بیستم ادامه پیدا میکند. در انتهای کتاب، بخشی با عنوان توضیحات و اشارات آورده شده است که درباره هر شعر توضیحاتی، ازجمله معنای کلمات، تشبیهات و کنایات را ارائه میکند.
بچههای فرات
معرفی کتاب
«علی» تصمیم بزرگی گرفته و همین تصمیم، خواب را از چشمش ربوده است. او با خودش فکر میکند که: «میگویند پسران عرب تا نوجوانی یک مرد کامل میشوند؛ اما با این حال، قلب که دارند، دلشان برای عزیزانشان تنگ میشود... .» پدر علی و دوستانش میخواهند به کاروان «حسینبنعلی (ع)» ملحق شوند و علی تصمیم گرفته است همراه آنان برود؛ حتی اگر پدرش مخالفت کند، او آنها را تعقیب میکند و خودش را به کاروان امام میرساند. این تصمیم بزرگ آرام و قرار را از علی گرفته است؛ چون میداند این سفری است که بازگشت ندارد.
روز 10ام
معرفی کتاب
نویسنده با روایتی داستانی، جانبازی خانواده و اصحاب امام حسین (ع) را توصیف میکند. داستان از شبهای قبل از عاشورا آغاز میشود. از پیمان جوانمردی که بین یاران امام حسین (ع) بسته شد، سخن میگوید، نبرد اولین نفر از طایفه بنیهاشم، «علیاکبر»، را شرح میدهد، پس از آن، جانبازی فرزندان «مسلم»، «عونبن عبداللهبن جعفر»، «ابوالفضلالعباس(ع)» و... را بازگو کرده و در پایان چگونگی شهادت امام حسین (ع) را بیان میکند. همچنین دستاوردهای قیام عاشورا را توضیح میدهد.
10 قصه از امام کاظم(ع)
معرفی کتاب
این کتاب مجموعه داستانهایی درباره زندگی امام کاظم (ع) است. «ملخهای گرسنه»، «دوست غریبه»، «کار بزرگ» و «کشاورزِ بددهان»، نام بعضی از این داستانهاست. داستان «کار بزرگ»، قصه مرد جوانی را روایت میکند که برای شروع به کار، پولی ندارد. او به دیدن امام کاظم (ع) میرود و از ایشان تقاضای کمک میکند و امام بیست برابر درخواست جوان به او میبخشند. در پایان داستان آمده است: «خدایا او را که دل مردم را شاد میکند، دلش را شاد کن.»
10 قصه از امامسجاد(ع)
معرفی کتاب
کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه درباره زندگی امام سجاد (ع) است. «مسافر اسیر»، «روز انتخاب»، «جواب ناسزا» و «دو قرص نان»، نام بعضی از این داستانهاست. در داستان «مسافر اسیر» خانواده امام حسین (ع) در حالی وارد شهر شام میشوند که هیچکس آنها را نمیشناسد و مردم برای پیروزی یزید بر شورشیان شادی میکنند. پیرمردی راه امام سجاد (ع) را میبندد و خدا را شکر میکند که آنها شکست خوردهاند. امام با سخنان خود و خواندن آیاتی از قرآن کریم پیرمرد و مردم را متوجه اشتباهشان میکنند.
درباره امامان
معرفی کتاب
پرسشهای کودکان دربارۀ امامان به پاسخهای دقیقی نیاز دارد. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی است که همۀ مجلدات آن به چنین پرسشهایی پاسخ میدهند. نویسنده در این جلد نمونههایی از سؤالاتی را که سؤالات عموم بچهها میداند و موضوع آن «امامان» است مطرح میکند و به آنها پاسخ میدهد. بعضی از این سؤالات عبارتاند از: ما چند تا امام داریم؟آیا امامها نیز معجزه میکردند؟ آیا امامها فقط اهل نماز و دعا بودند و کار نمیکردند؟ چرا ما به زیار ت امامها میرویم؟
مسافر خوشبخت
معرفی کتاب
خواندن و شنیدن قصههای زندگی امامان برای کودکان جذاب و سرگرمکنندهاست. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی، به شرح ماجراهایی از زندگی امام باقر (ع) اختصاص دارد. در این جلد ماجرای همسفر شدن یکی از یاران امام با ایشان را میخوانیم. ابوعبید با امام همراه میشود، به این امید که به امام خدمت کند، اما در طول سفر مدام امام پیشقدم میشود و او به همسفرش کمک میکند.
رفیق مردم
معرفی کتاب
قصههای زندگی امامان و شیوههای رفتار آنان، برای کودکان جذاب و شنیدنی است. کتاب حاضر از مجموعهای چند جلدی، به شرح ماجراهایی از زندگی امام باقر (ع) اختصاص دارد. در این جلد میخوانیم که امام در مکه با یک نفر که دلشکسته بود و نیاز به همدردی داشت، دوست میشود. مدتی بعد امام از مکه میرود و بعد از آن، دوستش بارها به مدینه میرود تا امام را ببیند. در یکی از سفرها، او دیر وقت میرسد و خجالت میکشد امام را از خواب بیدار کند. امام باخبر میشود و خدمتکارش را به دنبالش میفرستد.