Skip to main content

سرنخ الکی

معرفی کتاب
در این داستان «مایکل» یا همان «کارآگاه زبل»، به همراه سگ‌اش «تافی» در خیابان می‌دویدند و ورزش می‌کردند که ناگهان تکه‌ای کاغذ پیدا می‌کنند که رویش با جوهر نوشته شده «و ت نا». مایکل، تلاش می‌کند تا معنای «و ت نا» را پیدا کند اما در هیچ فرهنگ لغاتی برای آن معنایی نیامده است، این پرونده فکر مایکل را مشغول کرده است، او فکر می‌کند این سرنخ کوچک، الکی است؛ اما... .

معماهای شرلوک‌هولمز

معرفی کتاب
در این کتاب از مجموعه «کتابخانه کلاسیک»، سه ماجرا از «ماجراهای شرلوک هولمز» روایت می‌شود. چطور ممکن است خانمی تنها که درِ اتاقش را هم قفل کرده است به قتل برسد؟ چرا یک باشگاه عجیب و پُر رمز و راز فقط کسانی را می‌پذیرد که موی قرمز دارند؟ جریان غازی را که جواهری بسیار ارزشمند بلعیده است از چه قرار است؟ شرلوک هولمز، بزرگ‌ترین کارآگاه جهان به همراه دوستش «دکتر واتسون» در این کتاب به این سؤال‌ها پاسخ می‌دهد.

پرونده‌ الماس گم‌شده

معرفی کتاب
هنگامی‌که «الماس کلی‌مور» از بهترین جواهرفروشی شهر دزدیده می‌شود، «استنلی کروسو» فکر بکری به سرش می‌زند و تصمیم می‌گیرد به همراه دوستانش یک گروه کارآگاهی راه بیندازد. «استنلی»، «شارلوت»، «گرتی» و «فلیکس»، با تنها سلاح‌شان؛ یعنی حس کنجکاوی و عشق به ریاضی، به گوشه‌و‌کنار شهر سرک می‌کشند تا معمای الماس کلی‌مور را حل کنند. اما... .

کارآگاه پادی در جنگل بلوط

معرفی کتاب
کارآگاه «پادی» تلفن همراهش را کنار تختش می‎گذارد تا به خواب زمستانی برود؛ اما ناگهان تلفن خانه به صدا درمی‎آید! رئیس کارآگاه، او را برای مأموریتی مهم و سّری احضار می‎کند. گزارش‌ها حاکی از این است که بیشتر درختان جنگل بلوط خشک و سنجاب‌ها ناپدید شده‎اند! محیط‌بان‌ها می‌گویند این اتفاق، کار گرازهای «ماشوان» است. پادی به سرعت حرکت می‎کند تا در نقش محیط‌بان مأموریت جدیدش را انجام دهد.

توطئه در شهرک

معرفی کتاب
«ورود به شهرک آزاد باید گردد»، «همه بچه‌ها حق دارند از باشگاه استفاده کنند» و... . بچه‌های شهرک مدتی است که روی در و دیوار و حتی زمین این شعارها را می‌نویسند. نگهبان‌ها کلافه شده‌اند و سعی می‌کنند آن‌ها را پاک کنند؛ اما این کار بی‌فایده است. نگهبان‌ها متوجه می‌شوند که روی ماشین یکی از ساکنین شهرک هم با ماژیک شعار نوشته شده است! این موضوع از کجا آب می‎خورد؟ و چه کسی بچه‌ها را تشویق به نوشتن این شعارها می‌کند؟

وحشت در موزه‌ لوور

معرفی کتاب
یکی از تابلوهای موزه لوور ناپدید شده است و کارآگاه «کاروت» درباره آن تحقیق می‎کند. بعد از بررسی محل ارتکاب جرم، کارآگاه متوجه می‎شود اولین‌بار نیست که تابلو جابه‌جا شده است! کارآگاه و دستیارش لیستی از مظنونین تهیه می‎کنند و کاروت از همه بازجویی می‎کند. هنوز تحقیق ادامه دارد که ناگهان کاروت و دستیارش متوجه می‎شوند که تابلو سر جایش است! چه کسی تابلو را برداشته و چرا آن را برگردانده است؟

راز برج ایفل

معرفی کتاب
کارآگاه «هرکول کاروت» و دستیارش، «اوزب تلگراف» می‎خواهند از برج ایفل بازدید کنند. اوزب همراه دَه برادرزاده‎اش آمده است! دَه بچه‌روباه کوچولو و بازیگوش. کارآگاه کاروت بچه‌ها را به صف می‎کند. آن‎ها می‎خواهند از ۱۶۶۵ پله بالا بروند تا به انتهای برج برسند؛ اما وقتی به طبقه اول می‎رسند، یکی از بچه‎روباه‎ها ناپدید شده است. در طبقات بالاتر تعداد برادرزاده‌های اوزب کمتر هم می‌شود! چه اتفاقی رخ داده است؟ آیا کسی آن‌ها را دزدیده است؟

دزدی کلاه کاپیتان

معرفی کتاب
کارآگاه معروف، «هرکول کاروتِ» خرگوش، همراه دستیارش، «اوزب تلگرافِ» روباه، برای تعطیلات، به رودخانه «نیل» رفته است. کاروت از این سفر لذت می‎برد؛ اما اوزب دریازده شده است. او به کابینش می‎رود تا استراحت کند. در همین موقع، کاپیتان کرگدن با داد و فریاد از کاروت کمک می‌خواهد. یک نفر کلاه او را دزدیده است! کارآگاه فکر می‎کند در یک چشم برهم زدن مشکل را حل می‎کند؛ ولی پیداکردن کلاه اصلاً کار راحتی نیست.

معمای قطار سریع‌السیر شرق

معرفی کتاب
کارآگاهان سرشناس دنیای کارآگاهی، بازرس «ژاپ»، کلنل «اورکا موفلون»، کمیسر «میرو لاتوپ» و سمور مرموز، خانم «موستیفلر»، سوار قطار می‎شوند. «هرکول کاروت» و دستیارش هم قرار است بیایند... . قطار در تونل توقف می‌کند و ناگهان صدایی بلند می‌شود. وقتی قطار از تاریکی بیرون می‌رود، همه می‌بینند که بازرس ژاپ روی زمین افتاده است! یک نفر محکم توی سرش زده است؛ اما چه کسی می‎تواند این کار را کرده باشد؟

نامه‌ محرمانه

معرفی کتاب
«اوزب» دستیار کارآگاه «کاروت»، نامه‎ای دریافت کرده است که بیشتر کلماتش قابل خواندن نیست. آن‌ها فقط می‎توانند کلمه جواهر را بخوانند! اوزب قایق بادبانی کوچکی اجاره کرده است و.... آن‌ها به جزیره‌ای خالی می‌رسند و اوزب دستگاه فلزیاب هم همراهش آورده است. فلزیاب ابتدا یک قوطی کنسرو پیدا می‎کند و بعد بوته‌زار را نشان می‌دهد. چه کسی آنجا پنهان شده است؟ یک هیولا؟ یک دزد دریایی یا یک حیوان وحشی؟