شبح قصر چه کسی است؟
معرفی کتاب
کارآگاه «کاروت» خرگوشه، همراه دستیارش، «اوزب تلگراف» روباهه، به قصر «تروبیلو» میروند. ساکنان قصر فکر میکنند یک شبح در قصر است. کارآگاه و دستیارش به محض رسیدن به قصر صداهای عجیبی میشنوند. کارآگاه به همهجا سر میکشد؛ ولی چیزی پیدا نمیکند و بعد دوباره صدا بلند میشود! اوزب این صدا را تشخیص میدهد. صدای درِ یخچال است که باید روغنکاری شود و... . حالا سرنخ اصلی پیدا شده است. این شبح ظاهراً تمام وقتش را در آشپزخانه میگذراند! آیا واقعاً شبحی در کار است؟
لوکاس لولیپوپ
معرفی کتاب
در غروب یکی از روزهای گرم تابستان، دزدی به بانک «اشپارکاسه» شهر «روتباخ» دستبرد میزند. افرادی که در بانک حضور دارند، سعی میکنند جلوی او را بگیرند. دزد تعادلش را از دست میدهد و کلاهگیسش از سرش میافتد و سر کچلش نمایان میشود. ازطرفی خبر دستگیری کمیسر «ناگل»، معروف به «کلیکر»، بین دوستانش در پارکهتل مثل توپ میترکد و هنگامیکه متوجه میشوند کمیسر در زندان است، جلوی چشمشان تیره و تار میشود. حالا وقت آن است که شش خلافکار سابق استعدادهای خاصشان را به کار بگیرند و به کمک کمیسر بروند!
دسیسه برای املت
معرفی کتاب
«ادی ارلیش» و دوستان خلافکارش مدتهاست که خلاف نمیکنند و کار شرافتمندانهای را شروع کردهاند؛ اما چون دوستان کمسیر «کلیکر» هستند و در مبارزه با گانگسترها به او کمک میکنند، هیچوقت حوصلهشان سر نمیرود. دلایلی وجود دارد که نشان میدهد «تینو تران»، جاعل چیرهدست سابق، دوباره اسکناس چاپ میکند. تینو میگوید بیگناه است؛ اما وقتی در گاوصندوقش را باز میکند، میبیند یکی از کلیشههاش نیست! ادی و دوستانش در جستوجوی دزد کلیشه به باند مخوف «املت» میرسند!
گانگستر خیارشور
معرفی کتاب
هنگامیکه «فریدولین لویشته» و «کنوت کنیتر» در حال انتقال به زندان دیگری هستند، با نقشهای که کنیتر از قبل کشیده است، فرار میکنند! وقتی فریدولین و کنیتر به جای امنی میرسند، کنیتر نقشه بعدی را برای افرادش بازگو میکند. آنها میخواهند برای چاپ اسکناسهای تقلبی، کمیسر «کلیکر» را گروگان بگیرند؛ اما افراد کنیتر نمیدانند چرا باید این کار را بکنند. کنیتر میداند که گروه «ادی ارلیش»، به خاطر کمیسر هر کاری میکنند. «تینو تران» از افراد ادی مجبور است برای آنها کلیشه بسازد!
در تعقیب اسکناسهای تقلبی
معرفی کتاب
کمیسر «ناگل» ماههاست که شاهد تجارت پول تقلبی در شهر «اشتاین بروک» است. این تجارت هر روز ابعاد بزرگتر و مخوفتری به خود میگیرد. در تمام این مدت، کمیسر دست به هر اقدامی زده، نافرجام بوده و حتی یک حمله موفق هم نداشته است. او مطمئن است که در میان افراد پلیس، جاسوسی وجود دارد که هربار جاعلان اسکناس را از حمله آنها باخبر میکند! حالا کمیسر ناگل فقط یک راه دارد. کمک گرفتن از «ادی ارلیش» و دوستانش، شش خلافکار درجه یک!
معمای جنایت: معمای قتل آقای احتشام در ساری
معرفی کتاب
«فخرالدین احتشام»، تاجر سرشناس و ثروتمند اهل ساری، در نیمهشب، پس از پایان مهمانی دوستانهای که در خانه بزرگش برگزار شده بود، در خواب، به قتل میرسد. به درخواست همسر مقتول، پسرعموی مقتول، از کارآگاه خبره و سرشناسی در تهران، به نام «اقبال» دعوت میکند تا به ساری بیاید و از راز این جنایت پرده بردارد. اقبال ابتدا با کمک منشی و مباشر مقتول، نامههای مشکوک و تهدیدآمیزی پیدا میکند و... .
مینا سانتلمو و موزه نفرین شده
معرفی کتاب
«مینا سان تلمو» نویسندهای جوان است که به خاطر داستانهای پلیسیاش حسابی معروف شده است. اینبار ناشرش از او میخواهد که داستانی درباره نقاشی مدرن بنویسد؛ اما مینا تصمیم میگیرد این داستان نیز حال و هوای پلیسی داشته باشد. مینا همراه برادرش، «راب»، در پرونده قتل کلکسیونر معروف آثار هنری در لندن سرک میکشد و ... . ارزیاب هنری سابق و کارآگاه فعلی پلیس به مینا و برادرش ملحق میشود و در این مسیر، مینا تاریخ هنر مدرن را یاد میگیرد و میتواند قطعات معما را کنار هم بچیند.
تعطیلات پلیسی یا «چه کسی عروسک خیمهشببازی را دزدیده است؟»
معرفی کتاب
در موزه «سانتر پلکله» غوغایی به پا شده؛ چراکه عروسک خیمهشببازی باارزشی گم شده است و هیچ سرنخی وجود ندارد. تعداد زیادی پلیس سردرگم با انواع گرفتاریهای عجیب و غریب دست به گریبانند. درست همان روز، سر و کله «لنا» پیدا میشود. دختری که آمده تا تعطیلات را با پدرش بگذراند. پدر لنا در اداره پلیس کار میکند و وقت سرخاراندن هم ندارد. آیا ارتباطی بین لنا، پدرش و عروسک خیمهشببازی وجود دارد؟
توطئه در شهرک
معرفی کتاب
«ورود به شهرک آزاد باید گردد»، «همه بچهها حق دارند از باشگاه استفاده کنند» و... . بچههای شهرک مدتی است که روی در و دیوار و حتی زمین این شعارها را مینویسند. نگهبانها کلافه شدهاند و سعی میکنند آنها را پاک کنند؛ اما این کار بیفایده است. نگهبانها متوجه میشوند که روی ماشین یکی از ساکنین شهرک هم با ماژیک شعار نوشته شده است! این موضوع از کجا آب میخورد؟ و چه کسی بچهها را تشویق به نوشتن این شعارها میکند؟
شرلوک هولمز
معرفی کتاب
راوی داستان دکتر «واتسون» است. او سالها با «شرلوک هولمز» همخانه بوده و در تحقیقاتش به او کمک میکرده است تا اینکه با ازدواج واتسون، از هم جدا میشوند. واتسون بسیاری از ماجراها را به صورت داستان درمیآورد. شاید کمتر کسی به اندازه شرلوک هولمز با ماجراهای معمایی و توانایی حل مسئله در دنیا شناخته شده باشد. او معماهایی را حل میکند که عقل هیچکس به آنها نمیرسد. چرا دزدی، مجسمههای ناپلئون را میشکند ؟ جواهر آبی کجاست؟ و «ایرنه آدلر» مرموز کیست؟