در تعقیب اسکناسهای تقلبی
معرفی کتاب
کمیسر «ناگل» ماههاست که شاهد تجارت پول تقلبی در شهر «اشتاین بروک» است. این تجارت هر روز ابعاد بزرگتر و مخوفتری به خود میگیرد. در تمام این مدت، کمیسر دست به هر اقدامی زده، نافرجام بوده و حتی یک حمله موفق هم نداشته است. او مطمئن است که در میان افراد پلیس، جاسوسی وجود دارد که هربار جاعلان اسکناس را از حمله آنها باخبر میکند! حالا کمیسر ناگل فقط یک راه دارد. کمک گرفتن از «ادی ارلیش» و دوستانش، شش خلافکار درجه یک!
معمای جنایت: معمای قتل آقای احتشام در ساری
معرفی کتاب
«فخرالدین احتشام»، تاجر سرشناس و ثروتمند اهل ساری، در نیمهشب، پس از پایان مهمانی دوستانهای که در خانه بزرگش برگزار شده بود، در خواب، به قتل میرسد. به درخواست همسر مقتول، پسرعموی مقتول، از کارآگاه خبره و سرشناسی در تهران، به نام «اقبال» دعوت میکند تا به ساری بیاید و از راز این جنایت پرده بردارد. اقبال ابتدا با کمک منشی و مباشر مقتول، نامههای مشکوک و تهدیدآمیزی پیدا میکند و... .
مینا سانتلمو و موزه نفرین شده
معرفی کتاب
«مینا سان تلمو» نویسندهای جوان است که به خاطر داستانهای پلیسیاش حسابی معروف شده است. اینبار ناشرش از او میخواهد که داستانی درباره نقاشی مدرن بنویسد؛ اما مینا تصمیم میگیرد این داستان نیز حال و هوای پلیسی داشته باشد. مینا همراه برادرش، «راب»، در پرونده قتل کلکسیونر معروف آثار هنری در لندن سرک میکشد و ... . ارزیاب هنری سابق و کارآگاه فعلی پلیس به مینا و برادرش ملحق میشود و در این مسیر، مینا تاریخ هنر مدرن را یاد میگیرد و میتواند قطعات معما را کنار هم بچیند.
تعطیلات پلیسی یا «چه کسی عروسک خیمهشببازی را دزدیده است؟»
معرفی کتاب
در موزه «سانتر پلکله» غوغایی به پا شده؛ چراکه عروسک خیمهشببازی باارزشی گم شده است و هیچ سرنخی وجود ندارد. تعداد زیادی پلیس سردرگم با انواع گرفتاریهای عجیب و غریب دست به گریبانند. درست همان روز، سر و کله «لنا» پیدا میشود. دختری که آمده تا تعطیلات را با پدرش بگذراند. پدر لنا در اداره پلیس کار میکند و وقت سرخاراندن هم ندارد. آیا ارتباطی بین لنا، پدرش و عروسک خیمهشببازی وجود دارد؟
توطئه در شهرک
معرفی کتاب
«ورود به شهرک آزاد باید گردد»، «همه بچهها حق دارند از باشگاه استفاده کنند» و... . بچههای شهرک مدتی است که روی در و دیوار و حتی زمین این شعارها را مینویسند. نگهبانها کلافه شدهاند و سعی میکنند آنها را پاک کنند؛ اما این کار بیفایده است. نگهبانها متوجه میشوند که روی ماشین یکی از ساکنین شهرک هم با ماژیک شعار نوشته شده است! این موضوع از کجا آب میخورد؟ و چه کسی بچهها را تشویق به نوشتن این شعارها میکند؟
شرلوک هولمز
معرفی کتاب
راوی داستان دکتر «واتسون» است. او سالها با «شرلوک هولمز» همخانه بوده و در تحقیقاتش به او کمک میکرده است تا اینکه با ازدواج واتسون، از هم جدا میشوند. واتسون بسیاری از ماجراها را به صورت داستان درمیآورد. شاید کمتر کسی به اندازه شرلوک هولمز با ماجراهای معمایی و توانایی حل مسئله در دنیا شناخته شده باشد. او معماهایی را حل میکند که عقل هیچکس به آنها نمیرسد. چرا دزدی، مجسمههای ناپلئون را میشکند ؟ جواهر آبی کجاست؟ و «ایرنه آدلر» مرموز کیست؟
مگه امشب چه فرقی با بقیه شبها داره؟
معرفی کتاب
«لمونی اسنیکت» همراه مافوقش، «استئودورا مارکسون» در اتاقی در سوئیت « شرق» هستند. تئودورا خواب است و حسابی خُر و پُف میکند. اسنیکت سعی میکند بخوابد ؛ اما نمیتواند. او و دوستانش سعی میکنند تبهکاری به نام «هنگفایر» را شکست دهند. حالا هنگفایر به دنبال پیدا کردن مجسمه افسانهای دیو «وزوزو» است. اسنیکت و دوستانش امیدوارند بتوانند مانع او شوند. اسنیکت در همین افکار است که متوجه میشود، تئودورا بیدار است. برای همین خودش را به خواب میزند. تئودورا آهسته از اتاق خارج میشود و... .
کارآگاه پادی در جنگل بلوط
معرفی کتاب
کارآگاه «پادی» تلفن همراهش را کنار تختش میگذارد تا به خواب زمستانی برود؛ اما ناگهان تلفن خانه به صدا درمیآید! رئیس کارآگاه، او را برای مأموریتی مهم و سّری احضار میکند. گزارشها حاکی از این است که بیشتر درختان جنگل بلوط خشک و سنجابها ناپدید شدهاند! محیطبانها میگویند این اتفاق، کار گرازهای «ماشوان» است. پادی به سرعت حرکت میکند تا در نقش محیطبان مأموریت جدیدش را انجام دهد.
پینگپنگ در تله
معرفی کتاب
کمیسر «کلیکر» به معمای دشواری برخورده است. «پینگپنگ»، تبهکار پلید و زیرکی است که بوی پلیس را از ده فرسخی تشخیص میدهد. کمیسر چطور میتواند او را گیر بیندازد؟ او نقشهای کشیده است و میخواهد «آدی» و دوستانش را به زندان بفرستد تا شاید بتوانند اعتماد پینگپنگ را جلب کنند؛ اما آیا آنها که حالا شرافتمندانه زندگی میکنند، حاضرند این کار را انجام دهند؟
کاپیتان کچاپ
معرفی کتاب
«کاپیتان کچاپ» و افرادش قرار است جواهراتی را که در گاوصندق خانهای است، بدزدند؛ ولی دوستشان «چارلی» که در شکستن گاوصندوق تخصص دارد، دستگیر شده است. کاپیتان کچاپ قصد دارد از «بلکی»، یکی از دوستان «آدی ارلیش»، خلافکار معروف، بخواهد این کار را انجام دهد؛ اما بلکی و دوستانش یک سالی هست که خلاف را کنار گذاشتهاند. آیا بلکی، یار قسمخورده «پارکهتل» و دوست صمیمی کمیسر «کلیکر»، با کاپیتان همدست میشود؟