سمت روشن دنیا
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه اشعاری است که شامل چهار بخش است. نام هر یک از این بخشها «مکث» است و هر مکث شعری دارد. نام شعر مکث اول، «زمین با دوستت دارم زبان باز کرد» است و نام شعر مکث دوم، « کودکی بادبادکها» و... . شاعر دلنگران کودکانی است که غریبانه، فراموشی خیابان را مشق مینویسند: «پشت این آسمان گمشده، بادبادکی دنبال دستهای کودک پیری میگردد که مشق هر شبش، بابا نان ندارد است! او شاعر سرزمینهای «درد مشترک» است و نگران «کودکان طلاق» در چهارراههای مضطرب قرن: «دست نوازش هیچ خانهای بالای سرش نیست و... .»
امروزم را تو بردار
معرفی کتاب
این کتاب مجموعهای از اشعار نو است که زبان ساده و روانی دارد. موضوع اغلب شعرها عشق است؛ اما شعرهایی هم درباره فقر، کودکان گرسنه، صلح و مادر سروده شدهاند. شاعر به حال پرندگان افسوس میخورد که میتوانند پرواز کنند. او درباره مادرش میگوید: «مادرم سالها قصه میبافت برایم، هنوز، گرمم میشود در زمستان.» در جای دیگری آمده است: «من تمامشدنی نیستم، امروزم را تو بردار، قصههای فراوانی زاده میشوند در من... .»
نینوا
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه اشعاری است که درباره واقعه کربلا و روز عاشورا، حضرت علی (ع)، امام رضا (ع)، ماه محرم، غزه، کابل و... سروده شده است و مضمون همه آنها مذهبی ــ ملی است. «نینوای دهم»، «قصیده ظهر روز دهم»، «محاصره غزه»، «کابل» و «برای صلح»، نام برخی از این اشعار است. شاعر در شعر «نینوای دهم»، اندوه و استقامت حضرت زینب را روایت میکند و در شعر «محاصره غزه»، از آنچه بر این دیار گذشته است، سخن میگوید و... .
گیسوانهها و سحر
معرفی کتاب
این کتاب مجموعهای از اشعار است که در قالب غزل، دوبیتی و شعر نو سروده شده است. «در جادههای بیکسی»، «بیقراری»، «سرگردان»، «برف پاییزی»، «فنجان قهوه» و «تمنای پرواز»، نام برخی از این اشعار است. مضمون اغلب شعرها عاشقانه و لطیف است. در شعر «تمنای پرواز» آمده است: «شیهه سرکش اسب و هزاران گنجشک، در هیاهوی به هم ریخته از شور و سرور، صبح را میبوسند و... »
دختر قصهگو
معرفی کتاب
ماجراهای این کتاب از زبان «بورلی کینگ» نقل میشود. او همراه برادرش «فیلیکس» برای مدتی به خانه عمویشان میروند و همبازی عموزادههایشان، «دن»، «فیلیسیتی»، «سیسیلی»، کارگری به نام «پیتر»، همسایهای به نام «سارا ری» و عمهزادهای به نام «سارا استنلی» میشوند. سارا استنلی همان دختر قصهگوست که داستانهای جالبی از خاندان کینگ را تعریف میکند.
موش کور
معرفی کتاب
«یوستوس» در حال جدا کردن لاستیکهای اسقاطی عمو «تیتوس» است که متوجه خانم «ویلمرس» میشود. خانم ویلمرس سگ کوچکش را سرزنش میکند؛ چون فکر میکند لباس پسرش را از روی بند رخت دزدیده و جایی پنهان کرده است؛ اما ماجرای دزدی به اینجا ختم نمیشود. سه پسربچه متوجه میشوند که از فروشگاه آقای «پورتر» هم دزدی شده است. بچهها برای به دام انداختن دزدها فقط یک راه دارند، باید عضوی از دزدها شوند!
شهر ترسناک
معرفی کتاب
«یوستوس» و «پتر» و «بوب» تازه خالی کردن بار ماشین عمو «تیتوس» را تمام کرده بودند که زمین زیر پایشان لرزید! البته آنها به این زلزلهها عادت داشتند. سه پسربچه دستمزدشان را گرفتند و به فروشگاه «پورتر» رفتند؛ اگرچه زلزله شدید نبود؛ اما آثارش در شهر دیده میشد. ناگهان ماشین کاراوانی وارد شهر شد و سه نفر با روپوشهای سفید از آن پیاده شدند. آنها معتقد بودند که شهر باید تخلیه شود؛ اما چرا؟