Skip to main content

خیلی عصبانیم

معرفی کتاب
«ببری» کوچولو از همه چیز عصبانی می‌شود. دوستانش او را در بازی‌هایشان راه نمی‌دهند. او پرخاشگر است و حتی موقع عصبانیت فنجان دوستش را می‌شکند، اما دوستش، خرگوش کوچولو، به او یاد می دهد موقع عصبانیت از یک تا ده بشمرد تا آرام شود. ببری کوچولو با این روش حالا دیگر می‌تواند خشمش را کنترل کند.

خیلی دوستت دارم

معرفی کتاب
داستان این کتاب دربارة «هاپی» کوچولو و مادرش است که برای گردش به بیرون از خانه می‌روند. هاپی زمانی که توی دردسرهای کوچکی مثل سرخوردن از تاب و افتادن بستنی از دستش می‌افتد، از مادرش کمک می‌گیرد. این کتاب به اهمیت و نقش عشق و حمایت مادر از فرزندش می‌پردازد. والدین می‌توانند با خواندن این داستان برای کودک خردسالشان حس صمیمیت و دوستی را بین خودشان و فرزندشان بیشتر کنند

جرج آتش‌نشان (کنجکاوی)

معرفی کتاب
کتاب جرج آتش‌نشان دربارة میمون کوچکی است که برای گردش علمی به ایستگاه آتش‌نشانی رفته بود. آن روز کودکان دیگری هم از مدرسه برای بازدید از کار آتش‌نشان‌ها آمده بودند. زمانی که صدای آژیر خطر به صدا در می‌آید، جرج و بچه‌ها همراه آتش‌نشانان راهی محل حادثه می‌شوند تا کار آن‌ها را مشاهده کنند. جرج در آن موقعیت با توپ و سیب برای بچه‌ها تردستی می‌کند تا نترسند و سرگرم شوند. هدف این کتاب در وهلة نخست آشناکردن کودکان با کار آتش‌نشانی و سپس پرداختن به اهمیت کار کسانی مانند جرج است که در شرایط سخت به فکر خوب‌کردن حال دیگران هستند.

از نگرانیت بگو!

معرفی کتاب
نویسنده در این کتاب با زبان داستان کودکان را با احساس نگرانی‌ آشنا می‌کند و با پیشنهادهایی در مورد مدیریت نگرانی هم می‌دهد. «یوهوهاها» همان احساس نگرانی است که همه جا می‌تواند باشد: یک جای تازه، در تاریکی، هنگام توفان، هنگام تنهایی و... اما نگران نباشید این کتاب با تصاویر و شعر راه‌های غلبه بر نگرانی را به کودکان آموزش می‌دهد.

کلید کوچولو

معرفی کتاب
کلید کوچولو با پدر و مادرش در جاکلیدی زیبایی زندگی می‌کرد. پدر، کلید در بور و مادر، کلید کمد؛ اما کلید کوچولو که هیچ وقت قفلی را باز نکرده بود، خوش‌حال نبور. پدرش می‌گفت: «غصه نخور، هر کلیدی، چه کوچک و چه بزرگ بالاخره قفلی را باز می‌کند.» او همیشه خیال‌بافی می‌کرد. تا این که...

قصه‌ یک گربه و پنج موش

معرفی کتاب
یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود در شهری، خانه ای بود‌. توی این خانه لانه‌ای بود‌. لانه 5 تا موش بازیگوش. اولی موش دم سفید، دومی موش دم سیاه، سومی موش دم دراز، چهارمی موش دم کوتاه، پنجمی موش پشمالو، چاق تپل مثل هلو... این قصه که بیانگر اتحاد و همدلی موش‌ها است را می‌توان هم از روی کتاب خواند و هم در بازی با انگشتان کودکان به کار گرفت.

بابای با‌کلاه، بابای بی‌کلاه

معرفی کتاب
داستان کتاب در مورد دختربچه‌ای است که برای پدر بی‌مویش کلاه می‌خرد در حالی‌که که در خانه‌اشان تعداد زیادی کلاه دارند. او نگران سر بی‌موی پدرش است و هر روز فکر جدیدی به ذهنش می‌رسد. تا این‌که...
در این کتاب تلاش شده است تا به ایده‌های تصویری، زبان تصویر و تجربه‌ی به کارگیری کلام، در کوتاه‌ترین و تأثیرگذارترین حالت خود، ارزش بخشیده و کتاب کارآمد، چندوجهی، مناسب مخاطب با موضوعاتی به روز تولید شود.

قصه‌‌ی فیرو

معرفی کتاب
«فیرو» (گورکن به زبان طارم سر استان گیلان) داستان در تله می‌افتد. دوستانش به کمک می‌آیند. هر کدام از حیوانات کاری انجام می‌دهند؛ اما موفق نمی‌شوند فیرو را نجات دهند. تا این‌که...
در این کتاب تلاش شده است تا به ایده‌های تصویری، زبان تصویر و تجربه‌ی به کارگیری کلام، در کوتاه‌ترین و تأثیرگذارترین حالت خود، ارزش بخشیده و کتاب کارآمد، چندوجهی، مناسب مخاطب با موضوعاتی به روز تولید شود.

سولماز و سوگل

معرفی کتاب
سوگل دختری است که همۀ کارهای سولماز را به نحو احسن انجام می دهد. برایش پخت و پز، دوخت و دوز، پرورش غاز، مهمان داری و... را انجام می دهد، به طوری که مهمانها و همسایه ها از کیفیت آشپزی و خیاطی او انگشت به دهان می مانند؛ اما سولماز نزد همه ادعا می کند که همۀ کارها را خودش به تنهایی انجام می دهد و مردم هم حرف سولماز را باور کرده اند. سوگل به خاطر فقر مجبور است که در قبال این ادعای نادرست سکوت کند، اما آیا وضعیت همچنان می ماند و دست سولماز رو نمی شود؟

داستان‌جو

معرفی کتاب
"مانزاندابا" خواهر بزرگتر، برادران و خواهرانش را دوراتش می خواباند. آنها از او قصه می خواهند. ولی مانزاندابا قصه ای بلد نیست. او راه می افتد تا قصه ای پیداکند. او به باد می رسد و از باد قصه می خواهد. باد او را به سمت مادر فیل راهنمایی می کند. مادر فیل مانزاندابا را به سمت دریا هدایت می کند و ....