مهمانهای وقت خواب
معرفی کتاب
به محض اینکه مادرِ دختر کوچولو چراغ اتاق را خاموش میکند، آنها میآیند! گرگ بنفش با کلاه بوقی، مار سفید با خالهای ستارهای و توپ سبز با دو چشم بزرگ و سیاه! دخترک چشمهایش را میبندد و باز میکند شاید آنها بروند؛ اما آنها از جایشان تکان نخوردهاند! با جیغ دخترک، مادر به اتاق میآید و برای دخترش لالایی میخواند و میگوید اینها مهمانهای وقت خواب هستند! و...؛ ولی وقتی مادر میرود، دوباره آنها میآیند. اینبار دختر کوچولو فکری دارد. نویسنده کتاب با داستان خود میکوشدبه بچههایی که وقت خواب مهمان دارند، کمک کند.
اژدهای آزمایشگاه
معرفی کتاب
سرِ زنگ آزمایشگاه، مداد کوچکی به زمین میافتد و زیر پای بچهها میرود. او زخمی و نوکشکسته و بیهوش در آزمایشگاه جا میماند. وقتی مداد به هوش میآید، هوا تاریک است و در نور مهتاب، وسایل آزمایشگاه عجیب و ترسناک به نظر میرسند. مداد سروصدا میکند و سایل از خواب بیدار میشوند و او را بیشتر میترسانند. اسکلت میخواهد با انگشت دراز استخوانیاش با مداد نقاشی کند، لوله آزمایش دنبال حلّال مداد میگردد و... . نزدیک است مداد از ترس پَس بیفتد که اژدهای آزمایشگاه وارد میشود و... .
دالی موشه، من اینجام
معرفی کتاب
این کتاب پلاستیکی است و کودک میتواند آن را به حمام ببرد. این شعر درباره پسرکوچولویی است که میخواهد به حمام برود و آببازی کند. او اسباببازیهایش را هم با خود میبرد و حسابی بازی میکند. سرانجام خودش را هم با صابون میشوید. حالا تمام بدنش کَفی است؛ اما کَفها با آب از بین میروند. حالا پسرک تمیزِ تمیز است.
چه چنگی داره خرچنگ
معرفی کتاب
کتاب حاضر از جنس پلاستیک است و کودک میتواند آن را به حمام ببرد. در این شعر، پسر کوچولو کنار ساحل است. او خرچنگی میبیند و فکر میکند که ممکن است او را گاز بگیرد؛ اما خرچنگ بیآزار است و آهسته روی شِن و ماسه راه میرود؛ ولی پاهایش کثیف شده است! آب دریا کف دارد! و وقتی خرچنگ وارد آب میشود، پاهایش تمیز میشوند.