علاالدین و چراغ جادو و24 داستان دیگر
معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه «۱۳۳ داستان دوستداشتنی دنیا»ست و شامل مجموعهای از داستانها و افسانههای مشهور دنیا و همچنین داستانهای بومی سرزمینهای دور است. «شمشیر در سنگ»، «شیر و موش»، «قوهای وحشی»، «قالیچه پرنده» و «غازی که تخم طلا میگذاشت» از جمله این داستانهاست. خواننده در هر یک از این داستانها با قهرمانان آن همراه میشود و پابهپای او ماجراجویی میکند. شایان ذکر است که هر داستان پیامی اخلاقی و نکتهای آموزنده در بر دارد.
سرباز حلبی شجاع و ۲6 داستان دیگر
معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه «۱۳۳ داستان دوستداشتنی دنیا» است که شامل افسانههای مشهور دنیا و داستانهای بومی سرزمینهای دوردست است. این داستانها شامل افسانههای معروفی مانند «سیندرلا»، «سفیدبرفی» تا افسانههای جدیدی مانند «پری دریایی» و «شاهزاده خوشبخت» است. «روباه و کلاغ»، «سنگتراش»، «شاهزاده قورباغه»، «سه آرزو» و «شاه پرندهها» از جمله داستانهای این کتاب است. گفتنی است که هریک از این داستانها، ارزشهای اخلاقی را یادآوری میکنند.
پری دریایی کوچک و25 داستان دیگر
معرفی کتاب
این کتاب مجموعهای از افسانههای جهان و داستانهای بومی سرزمینهای دور است. از افسانههای مشهوری مانند «سیندرلا» و «سفیدبرفی» تا افسانههای جدیدی مانند «پری دریایی» و «دخترک کبریتفروش». در این مجموعه کودکان و نوجوانان با قهرمانان این افسانهها همراه میشوند و با آنها ماجراجویی میکنند. «اجاق گرانبها»، «اسب تروا»، «بندانگشتی» و «پسر آسیابان و پری دریایی»، نام برخی از داستانهای این کتاب است.
ملکه برفی و 28 داستان دیگر
معرفی کتاب
این کتاب، مجموعهای از مشهورترین افسانههای دنیاست و همچنین شامل داستانهای بومی سرزمینهای دوردست میشود. کودکان با خواندن این افسانهها با قهرمانان آن همراه میشوند و پابهپای آنان ماجراجویی میکنند. «گربه چکمهپوش»، «ماجراهای سندباد»، «مسابقه خرگوش و لاکپشت» و «هنسل و گرتل»، نام برخی از این داستانهاست. شایان ذکر است که هریک از قصهها و افسانهها، حاوی نکاتی اخلاقی و آموزنده است.
وقتی دریا نقرهای شد
معرفی کتاب
مادربزرگ «پینمی» همیشه بهترین قصهها را برای نوهاش و مردم روستا تعریف میکرد؛ اما شبی که سربازان امپراتور، قصهگوی پیر را دزدیدند و نوهاش، پینمی، را در خرابه کلبه رها کردند، آرامششان از بین رفت. قبل از اینکه خیلی دیر شود، پینمی با دوستش، «اییشان» که به نظر میرسد رازهایی پنهانی دارد، برای نجات مادربزرگش راهی سفر میشوند. آنها در این سفر با موانعی روبهرو میشوند که به افسانه شبیهاند!
افسانهای تاریک و شوم
معرفی کتاب
این کتاب داستان «هانسل» و «گرتل» است؛ اما با روایتی تازه! پادشاه پیر میداند که به زودی میمیرد. به همین علت، پیرترین و باوفاترین خدمتکارش، «یوهان»، را صدا میکند و از او میخواهد که بعد از مرگش به پسرش نیز همچنان وفادار باشد. پادشاه از یوهان میخواهد که تمام قصر را به پسرش نشان دهد به غیر از یک اتاق و آن اتاقی است که نقاشی شاهزاده خانم طلایی در آن است. پادشاه معتقد است که اگر پسرش آن نقاشی را ببیند، حتماً عاشق دختر میشود و این عشق ممکن است به قیمت جان شاهزاده تمام شود!
افسانه ماهیگیر و مرغ آه
معرفی کتاب
پیرمرد ماهیگیر پرندهای سرخ و خوشآواز دارد. او پرنده را در قفس نگه میدارد و تنها دلخوشیاش این پرنده است؛ اما پرنده هر شب غمگینترین آوازها را میخواند. چند روز است که پیرمرد هیچ صیدی نکرده است. مرغ «آه» به سراغ او میآید و از او میخواهد آرزویی بکند. مرغ آه دربرابر برآورده کردن آرزوی پیرمرد، مرغ سرخ را میخواهد. آیا پیرمرد که این پرنده را بسیار دوست دارد، این خواسته مرغ آه را میپذیرد؟
نصفش مال من نصفش مال تو
معرفی کتاب
آقای گنجشک دانهای پیدا میکند و چون نمیداند آن دانه چیست، دانه را به خالهزاغی نشان میدهد. خالهزاغی برای او توضیح میدهد که آن، دانه پنبه است و مراحل تبدیل پنبه به پارچه و درنهایت لباس را برای گنجشک توضیح میدهد. آقای گنجشک که همیشه آرزوی یک پیراهن را داشته است، دانه را به عمو دانهکار میدهد تا آن را بکارد و قول میدهد که نصفش را به او بدهد، سپس نزد عمو پنبهزن میرود تا پنبه را بزند و... . داستان ادامه پیدا میکند تا گنجشک صاحب یک پیراهن میشود.
روباه زرنگ با دم قشنگ
معرفی کتاب
روباهی که دُم زیبایی دارد، به مزرعه میرود تا غذایی پیدا کند. در گوشهای از مزرعه، خالهپیرزن، کلبه دارد. روباه نزدیک کلبه پیرزن، سنگی قیمتی پیدا کرده و آن را زیر خاک پنهان میکند و وارد کلبه میشود و کاسه شیری که آنجاست، سر میکشد. پیرزن که متوجه روباه شده است، آهسته به او نزدیک میشود و دُم زیبای او را قیچی میکند. روباه التماس میکند که پیرزن ذُمش را پس بدهد. پیرزن فقط به یک شرط حاضر است دُم روباه را پس بدهد و آن شرط این است که روباه شیری را که خورده است، برایش بیاورد.
یک بوتهخار گنجشکوتار
معرفی کتاب
گنجشکِ تنها، بوته خاری پیدا میکند و میخواهد با آن لانه بسازد. گنجشک بوته خار را گوشهای میگذارد و میرود تا آب بخورد. وقتی بر میگردد، میبیند پیرزن بوته خار را در تنورش انداخته است. گنجشک که عصبانی شده است، دستهای از نانهای پیرزن را برمیدارد و پرواز میکند. او نانها را برای چوپان میبرد؛ ولی چوپان بدون اینکه به گنجشک توجه کند، همه نانها را با شیر میخورد و لقمهای هم به گنجشک نمیدهد. گنجشک که حالا خیلی عصبانی شده است، یکی از گوسفندان او را برمیدارد و با خود میبرد تا به دهکدهای میرسد که جشن عروسی برپاست، بابادرویش برای پسرش عروسی گرفته است؛ اما خیلی ناراحت است. شما میدانید علت ناراحتی او چیست؟