با تشکر از رفیق صمیمی
معرفی کتاب
«سیمور» بیمار است و «اسپلت» تصمیم میگیرد کاری کند تا دوستش را خوشحال کند. او کتابی به نام «دوستی» برای سیمور درست کرده است. اسپلت کتاب را به سیمور نشان میدهد و تمام روزهایی که سیمور به او کمک کرده است، یادآوری میکند. مثلاً وقتی که اسپلت از بازی در نمایش مدرسه میترسد و سیمور تشویقش میکند یا وقتی مجسمه مورد علاقه مادر میشکند و سیمور آن را درست میکند و... . اسپلت برای همه این کمکها از سیمور تشکر میکند.
پیش به سوی استخر
معرفی کتاب
«اسپلت» با خوشحالی در خواب خرناس میکشد. او خواب آبنباتهای خوشمزه را میبیند که مادرش بیدارش میکند. مادر اسپلت از او میخواهد پیش از صبحانه به حمام برود؛ اما اسپلت از آب میترسد. با این حال، حمام میکند؛ اما اتفاق وحشتناکتری در راه است! او متوجه میشود که امروز در مدرسه، کلاس شنا دارد. آیا اسپلت میتواند در استخر شنا کند؟
موشی در مدرسه گربهها
معرفی کتاب
«اسپلت» بچهگربهای است که برای اولینبار میخواهد به مدرسه برود. او صبح خیلی زود بیدار میشود و بسیار نگران است، آنقدر که دُمش مرتب تکان میخورد. اسپلت سعی میکند بهانهای پیدا کند تا به مدرسه نرود؛ اما مادرش به هر ترتیبی است، او را به مدرسه میفرستد. اسپلت در مدرسه و در کلاس چیزهای زیادی یاد میگیرد و دوستان زیادی پیدا میکند. صبح روز بعد، او زودتر از همیشه بیدار میشود. اسپلت دیگر نگران نیست و امروز از هیجان دُمش تکان میخورد.
ماجرای یک روز آفتابی
معرفی کتاب
در یک روز آفتابی که گرمای خورشید پشت گربه را نوازش میکرد، او روی رختخوابی از گلهای نرگس خوابید. سگ در استخری که دوستش، «برت»، پر از آب کرده بود، نشست. برت ظرف غذای پرندهها را پر از دانه کرد و یک بلال هم در چمنها انداخت تا سنجاب گرسنه نماند؛ اما ناگهان خرس سیاه وارد داستان شد. او ذرتهای سنجاب را خورد و همینطور دانههای پرندهها را، سپس وارد استخر آب شد و روی رختخواب گل نرگس گربه خوابید. خرس یک بعدازظهر عالی را خراب کرد!
گیلی کوچولو و شاه
معرفی کتاب
«لئون» نام شیری است که قول میدهد کارهای بزرگی انجام دهد؛ اما بعد از تاجگذاری کمکم تغییر میکند. او بدجنس و بیرحم میشود و هر طور که دلش میخواهدقانون را تغییر میدهد. او پرواز را برای پرندهها ممنوع میکند و دستور میدهد که پدر و مادرها باید بالهای جوجههایشان را بشکنند؛ اما در دوردستها پرندهای فراموش میکند بال جوجهاش را بشکند و وقتی این جوجه که اسمش «گیلی» است، پرواز را میآموزد... .
دنیای جانوران
معرفی کتاب
جانواران از جملۀ دوستداشتنیترین موجوداتی هستند که کودکان علاقه دارند آنها را بیشتر بشناسند. کتاب حاضر در قالب قصهای از دنیای جانوران یک باغ وحش تنظیم شده که این جانوران شبها در شهر ماجراهایی بهپا میکنند. کتاب پر از برچسبهایی از حیوانات است که مخاطب در عین خواندن ماجرا، باید حیواناتی را که در هر بخش به آنها اشاره شدهاست از انتهای کتاب جدا کند و در جای مخصوص خودشان در داستان بچسباند. به این ترتیب، مخاطب با حیوانات بیشتر آشنا میشود.
یک چیز سیاه
معرفی کتاب
یک روز صبح، در وسط جنگل، چیزی سیاه دیده میشود. پلنگ فکر میکند، یکی از خالهایش افتاده است. کلاغ فکر میکند، تکهای از شهابسنگ است. روباه فکر میکند، جواهر شاهزاده خانم باشد. جغد فکر میکند تخم اژدهاست و... . آن روز در جنگل همهمهای به پا میشود و همه درباره آن چیز سیاه حرف میزنند و... ؛ اما هیچکس نمیفهمد آن چیز چیست. به نظر شما چیز سیاه چه میتواند باشد؟
قولولی
معرفی کتاب
یکی از راهکارهای حفظ محیط زیست، نریختن زباله در جنگل است. ماجرای این کتاب به قورباغهای میپردازد که برای در امان نگهداشتن جنگل از زبالههایی که انسانها میریزند، تصمیم جالبی میگیرد. داستان این کتاب مخاطب را با خود همراه میسازد تا بیاموزد که در سفر به طبیعت، ریختن زباله در معابر، به ضرر محیط زیست است و میتوان به راحتی مانع از آن شد.