Skip to main content

یک آرزو

معرفی کتاب
پرنده‌ای روی درخت سیبی می‌نشیند، درخت سیبی که پر از شکوفه است. بچه‌ها پرنده زیبا را می‌بینند و می‌خواهند او را بگیرند. پرنده از درخت می‌خواهد که پنهانش کند. درخت شکوفه‌هایش را بر سر بچه‌ها می‌ریزد و پرنده فرصت پیدا می‌کند که فرار کند. چندماه بعد، وقتی شکوفه‌های سیب تبدیل به سیب‌های سبز و قرمز شده‌اند، پرنده دوباره بازمی‌گردد و روی شاخه درخت می‌نشیند. پرنده از سیب‌های درخت می‌خورد و می‌گوید اگر درخت‌ها می‌توانستند پرواز کنند، پرنده او را به خود می‌برد و درخت... .

قایم‌باشک فیلی

معرفی کتاب
فیل از بچگی بازی قایم‌باشک را دوست داست؛ اما حالا خیلی بزرگ شده بود. روزی دوباره هوس قایم‌باشک کرد و از دوستانش؛ ببری و سنجاب و قورباغه خواست تا با هم قایم‌باشک، بازی کنند. سنجاب چشم‌هایش را بست و شروع به شمردن کرد. قورباغه توی گل نیلوفر قایم شد و ببری لابه‌لای علف‌های خشک. فیل به طرف رودخانه رفت و فکر کرد مثل همیشه می‌تواند زیر آب قایم شود؛ اما آب تا زانویش بود! حالا او کجا قایم شود؟

گول گولاخین

معرفی کتاب
این کتاب پنج داستان دارد. قهرمان همه داستان‌ها موجودی به نام «گول‌گولاخین» است که همه حیوانات جنگل را آزار می‌دهد. یک‌بار غذای مورچه و خرس و زنبورها را می‌دزدد و یک‌بار جوجه اژدها را. در داستان دیگری حیوانات جنگل را با هم دشمن می‌کند و در داستان بعدی چراغ جادو را می‌دزدد و...؛ اما در همه داستان عواقب کارهایش را می‌بیند.

ارتش پنبه و مرگ ماهی‌های پرنده

معرفی کتاب
«پنبه» و پدرش، در خیابان ماهی‌فروش‌ها زندگی می‌کردند؛ البته نه از آن ماهی‌هایی که برای شام ‌می‌خورند؛ «ماهی پرنده!» تا اینکه یک روز همه‌چیز برای همیشه تغییر کرد، روزی که تمام ماهی‌ها مردند و پدر پنبه غیبش زد. حالا همه خیال می‌کردند کار اوست و می‌خواستند پیدایش کنند تا به حسابش برسند. قبل از همه، پنبه راه می‌افتد تا پدرش و حقیقت ماجرا را پیدا کند؛ در سفری سراسر راز و رمز و شگفتی و البته خطرهایی که او از آن‌ها بی‌خبر است.

ویز ویز تره

معرفی کتاب
پشه‌ها کنار برکه نشستند تا آب بخورند. وقتی «چشم دماغ‌نیزه‌ای» به آب نگاه کرد، از تعجب خشکش زد، عکسشان توی آب بود! پشه‌ها که تا به حال عکسشان را در آب ندیده بودند، فکر کردند پشه‌های دیگری تو آب هستند. آن‌ها سعی کردند با پشه‌های توی آب صحبت کنند؛ اما جوابی نشنیدند. درحالی‌که پشه‌ها عصبانی شده‌اند، سروکله لاک‌پشت پیدا می‌شود. لاک‌پشت هم از دیدن عکسش در آب تعجب می‌کند. حالا سوالی بزرگی برای پشه‌ها و لاک‌پشت به وجود آمده است. اگر آن‌هایی که در آب هستند، عکس خودشان است، پس خودشان کی هستند!؟

باباى نه‌سالگی

معرفی کتاب
امروز «زهرا» نه ساله می‌شد. آن‌ها در مدرسه جشن داشتند. مادر برای زهرا چادر سفیدی، پُر از شکوفه‌های صورتی و قرمز دوخته بود.زهرا با پدر و مادرش به مدرسه رفت و می‌دانست که پدر عازم جبهه است. وقتی به مدرسه رسیدند، پدر هدیه جشن تکلیف زهرا را به او داد، خداحافظی کرد و رفت. سر صف، قرار بود بچه‌هایی که پدرشان شهید شده، سرود بخوانند. خانم ناظم اسم آن‌ها را خواند و زهرا اسم خودش را هم شنید؛ اما این چطور ممکن بود!؟

آن خال

معرفی کتاب
این کتاب مجموعه‌ای از 6 داستان کوتاه است. داستان «آن خال» درباره پسربچه‌ای به نام «علی» است که از ضریح امامزاده روستایشان پانصدتومان می‌دزدد، برای خریدن چاقویی که مدت‌هاست دلش می‌خواهد آن را داشته باشد. «غلام»، شرور آبادی، که پشت سرش حرف زیاد است، او را می‌بیند و تعقیبش می‌کند و از علی می‌خواهد پانصد تومان را به ضریح برگرداند و در عوض دویست تومان به او می‌دهد. در حالی‌ که علی با خودش کلنجار می‌رود که پول را برگرداند یا نه، خبردار می‌شود ضریح امامزاده را خالی کرده‌اند و... .

رد انگشت‌هاى اصلی

معرفی کتاب
داستان این کتاب درباره پسر نوجوانی به‌نام «اباذر» است. قهرمانی که در میانه بلا تنهاست؛ بلایی نه از جنس کَل‌کَل‌های نوجوانی، بلکه خطرهایی که می‌تواند تا گرفتن جان او پیش رود. اباذر گیر افتاده در دستان دو همکلاسی قلدر که سرش را از شکاف برج «کهنه قالا» آویزان کرده‌اند. وقتی اباذر آسمان بالای سرِ قلعه تاریخی در «مشکین‌شهر» را می‌بیند، ترس تمام وجودش را دربرمی‌گیرد. همکلاسی‌هایش می‌خواهند او دست از سرِ دختری به نام «گل‌آرا» بردارد و عشق او را فراموش کند.

پدربزرگم!: روایتی داستانی از زندانیان سیاسی

معرفی کتاب
قهرمان داستان دختری نوجوان است که مادرش در بیمارستان بستری است. او به دنبال دفترچه بیمه مادرش، دفتر خاطرات مادربزرگش را پیدا می‌کند. دفتر شامل یادداشت‌های روزانه‌ای است که خیلی ساده و صمیمی نوشته شده است. نویسنده، یعنی مادربزرگ، عاشق مردی به نام «حمید» بوده است! اما قهرمان داستان مطمئن است که اسم پدربزرگش حمید نبوده! او با خواندن این یادداشت‌ها وارد مسائل سیاسی قبل از انقلاب می‌شود و... .

جایی آن طرف پرچین

معرفی کتاب
داستان این کتاب درباره دهه پنجاه و پیش از انقلاب است. «بیتا» که ده سال دارد، همراه مادر و برادرش، «بهرام» که یک سال از او بزرگ‌تر است، با دایی و همسر او در شهرکی که متعلق به ارتش است، زندگی می‌کنند. دایی بیتا افسر ارتش است و در پادگان آن منطقه خدمت می‌کند. آن‌ها گماشته‌ای به نام عطا دارند. بچه‌ها با عطا ارتباط خوبی دارند. بهرام و بیتا همسن و هم‌کلاس «ستاره» و «شهاب»، بچه‌های سرهنگ «گشتاسی» هستند. شهاب به پشتوانه پدرش که مافوق بقیه افسران منطقه است، هر کار بخواهد می‌کند و... .