الیاسعلیهالسلام
معرفی کتاب
حضرت الیاس(ع) در زمان پادشاه ظالمی میزیست که حق مردم را میخورد و مظلومان را میکشت. حضرت الیاس(ع) نیز هرچه میگفت مردم ایمان نمیآوردند.
پادشاه و ملکه قصد جان حضرت الیاس(ع) را کردند. ایشان به غار پناه برد. سربازان در جستوجوی حضرت بودند که ناگهان آتشی به سمت شهر آمد و عذاب الهی نازل شد.
پس از این حادثه شاه و ملکه کشته شدند و مردم به حضرت الیاس(ع) ایمان آوردند.
پادشاه و ملکه قصد جان حضرت الیاس(ع) را کردند. ایشان به غار پناه برد. سربازان در جستوجوی حضرت بودند که ناگهان آتشی به سمت شهر آمد و عذاب الهی نازل شد.
پس از این حادثه شاه و ملکه کشته شدند و مردم به حضرت الیاس(ع) ایمان آوردند.
موسیعلیهالسلام
معرفی کتاب
این کتاب مصور درباره زندگی حضرت موسی(ع) است.
نویسنده با تولد حضرت موسی(ع) و رسیدن ایشان به قصر فرعون آغاز میشود. در ادامه به ازدواج حضرت موسی(ع) با دختر شعیب(ع) و آزارهایی که فرعون بر مردم روا میداشت میپردازد. در پایان نیز چکونگی فرار پیروان حضرت موسی(ع) از از لشکریان فرعون و کشتهشدن لشکریان را بیان میکند.
نویسنده با تولد حضرت موسی(ع) و رسیدن ایشان به قصر فرعون آغاز میشود. در ادامه به ازدواج حضرت موسی(ع) با دختر شعیب(ع) و آزارهایی که فرعون بر مردم روا میداشت میپردازد. در پایان نیز چکونگی فرار پیروان حضرت موسی(ع) از از لشکریان فرعون و کشتهشدن لشکریان را بیان میکند.
لوطعلیهالسلام
معرفی کتاب
این داستان مصور درباره حضرت لوط(ع)، پیامبر شهر سدوم، است. یک روز سه مهمان به سراغ لوط(ع) آمدند. حضرت لوط(ع) نمیدانست که آنها از فرشتههای خداوند هستند؛ برای همین به آنها درباره آزار و اذیتهای مردم شهر سدوم و گمراهبودن آنها گفت. آن سه فرشته در خانه لوط(ع) مهمان شدند. مردم که از این موضوع باخبر شدند به خانه لوط(ع) حمله کردند. در این هنگام جبرئیل فرشته وحی الهی فرو آمد و...
اسحاقعلیهالسلام
معرفی کتاب
این داستان مصور درباره چگونگی تولد حضرت اسحاق(ع) است که در کهنسالی حضرت ابراهیم(ع) و ساره به دنیا آمد. مژده بهدنیاآمدن اسحاق(ع) را فرشتگان به حضرت ابراهیم(ع) دادند.
حضرت ابراهیم(ع) زمانی که حضرت اسحاق(ع) جوان شد برای او همسری را برگزید و او نیز همچون حضرت اسماعیل(ع) مسئول راهنمایی و هدایت مردم شد. حضرت اسحاق(ع) ...
حضرت ابراهیم(ع) زمانی که حضرت اسحاق(ع) جوان شد برای او همسری را برگزید و او نیز همچون حضرت اسماعیل(ع) مسئول راهنمایی و هدایت مردم شد. حضرت اسحاق(ع) ...
صالحعلیهالسلام
معرفی کتاب
این داستان مصور درباره حضرت صالح(ع) و قوم ثمود است. قوم ثمود شهری آباد و پربرکت داشتند اما به جای ایمانآوردن به خداوند، بت میپرسیدند. خداوند برای آنها حضرت صالح(ع) را به پیامبری رساند تا آنها را هدایت کند. اما مردم راهنمایی نشدند و به معجزههای حضرت صالح(ع) نیز ایمان نیاوردند و به ایشان نسبت جادوگری دادند. شتری که حضرت صالح(ع) بهعنوان معجزه از دل کوه بیرون آورده بود را کشتندو...
پیرزن و مهمان عزیز
معرفی کتاب
این داستان درباره پیرزنی است که خواب میبیند قرار است امام رضا(ع) در سفرش به نیشابور مهمان خانه او شود. همه مردم شهر تصور میکردند امام رضا(ع) به خانه یکی از ثروتمندان شهر میرود اما زمانی که ایشان وارد شهر شدند، به تقاضای پیرزن برای اینکه مهمان خانه او باشند، جواب مثبت دادند.
هدف نویسنده آشناکردن کودکان با خصوصیتهای اخلاقی امام رضا(ع) همچون مهربانی و بخشندگی است.
هدف نویسنده آشناکردن کودکان با خصوصیتهای اخلاقی امام رضا(ع) همچون مهربانی و بخشندگی است.
اشک شادی
معرفی کتاب
این داستان درباره مرد فقیری است که همراه با پسرش به سوی سامرا راه افتادهاند. آنها میخواهند از امام حسن عسکری(ع) کمک بخواهند و از ایشان پول تقاضا کنند. زمانی که به خانه امام حسن عسکری(ع) میرسند و بر سر سفره ایشان مینشینند، بدون اینکه چیزی بگویند امام(ع) متوجه مشکل آنها میشود. زمانی که مرد و پسرش از خانه امام(ع) بیرون میروند، خدمتکار امام حسن عسکری(ع) به سراغ آنها میآید...
تصادف
معرفی کتاب
این کتاب درباره یکی از یاران و دوستان امام هادی(ع) است که پس از گذراندن یک روز سخت و زخمیشدن در اثر تصادف با اسب و زمینخوردن، شروع میکند به روزگار و آن روز نفرین فرستادن. امام هادی(ع) که این رفتار او را میبیند ناراحت میشود و به توصیه میکند حوادث بد را گردن روزگار نیندازد چون گناهی ندارد و خداوند ازاینگونه صحبتکردن خوشش نمیآید...
کیسه سکههایم کو؟
معرفی کتاب
این کتاب درباره مردی روستایی است که به شهری غریب میآید و کیسه سکههایش را گم میکند. او از خدا میخواهد برای پیداشدن سکههایش به او کمک کند چون در این شهر تنها و بیکس است. ناگهان امام موسی کاظم(ع) به سراغ مرد میآید و به او میگوید که اگر کمکی میخواهد امام(ع) برای یاریرساندن آماده است.
این داستان فروتنی و نوعدوستی امام کاظم(ع) را حتی نسبت به فردی کاملاً غریبه نشان میدهد.
این داستان فروتنی و نوعدوستی امام کاظم(ع) را حتی نسبت به فردی کاملاً غریبه نشان میدهد.
قصه مرد تنبل
معرفی کتاب
این داستان ششمین جلد از مجموعه 10 جلدی:«یک کار خوب» است. قصه حاضر، درباره مردی تنبل و شکمدوستی است که کار نمیکرد و معتقد بود کارکردن سخت است. او میخواست تا امام صادق(ع) به او پول بدهد. امام صادق(ع) وقتی خواسته او را شنید ناراحت شد و مخالفت کرد و از خوبیهای کارکردن برای مرد تنبل گفت. در انتهای قصه مرد تنبل متوجه میشود که برای امرار معاش باید همچون انبیاء و اولیای خدا کار کند.