داستان‌ کوتاه

نویسنده در این داستان که روایتی آرام و رؤیاگونه دارد، به کمک شخصیت‌های اسب، سیب، باران، فاخته، جنگل،جویبار، گندم‌زار، فضایی را ترسیم می‌کند و به اثبات عشق در زمان حال می‌پردازد. روایت تازه کتاب از ویژگی‌هایی است که باعث علاقه‌مخاطب می‌شود. همچنین تصاویر کتاب به ترسیم فضای ذهنی در مخاطب کمک می‌کند.

کتاب دارای داستان‌های کوتاهی دربارۀ اخلاقیات است. اینکه دروغ‌گویی کار بدی است، کمک به دیگران هر قدر هم که کوچک باشد، باارزش است، دربارۀ دیگران زود قضاوت نکنیم و...
در پایان هر داستان از خواننده نظرخواهی شده است.

داستان و وقایع آن در محیطی صمیمی و دوستانه شکل می‌گیرد. خروسی با پرهای رنگین‌کمانی‌اش در حادثه‌ای همسر خود، خانم مرغ را از دست می‌دهد. تمام دوستان خروس با شنیدن این خبر ناراحت می‌شوند و با او همدردی می‌کنند و تصمیم می‌گیرند راه چاره‌ای بیابند. تصمیم‌گیری به موقع و بررسی همه جانبه اتفاقات، مهم‌ترین پیام داستان است.

در داستان پیش رو که شخصیت اصلی آن ماهی کوچک طلایی رنگی است، تلاش شده تا با تصویر‌سازی‌های مناسب به کودکان داشتن پشتکار برای رسیدن به هدف آموزش داده شود. همچنین کودکان یاد می‌گیرند که از موقعیت‌های دشوار نترسند و بتوانند در زمان مناسب ریسک کنند.

این داستان کشمکش میان مزرعه‌داران و حیوانات را روایت می‌کند. آقای روباه برای تأمین غذای خانواده خود از سه مزرعه دزدی می‌کند. صاحبان مزرعه سعی می‌کنند روباه را دستگیر کنند. تصاویر کتاب مرتبط با متن انتخاب شده است.

کتاب حاضر، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه درباره راه و رسم زندگی است. در پایان هر داستان نتیجه اخلاقی، راه حل مشکلات پیش‌آمده و مهارت انجام‌دادن آن بازگو شده است. در داستان «اولین ملاقات» می‌خوانیم: «اکبر شاه دادگاه سیاری داشت. روزی به یک روستا به نام «مادهیا پرادیش» رسید. در آن روستا دهقان جوانی به نام مهش داس زنگی می‌کرد. مهش صدای جارچیانی را شنید که جار می‌زدند.... .»

این داستان با تکیه بر مدل آزمون «پرلز» و در فضایی علمی ــ تخیلی شکل گرفته است و به کودکان می‌آموزد که از هر اتفاقی می‌توان چیزهای جدیدی یاد گرفت. بچه‌ها با پیدا کردن پرنده‌ای زخمی، تحقیقاتی دربارۀ پرندگان انجام می‌دهند و اطلاعات مفیدی به دست می‌آورند. شایان ذکر است که هدف، افزایش قدرت خلاقیت و پرسشگری در کودکان است.

کتاب حاضر دربردارنده 3 داستان کوتاه است. در داستان اول ماجرای ورود پسرکی به خاطرات نوعی گرگ، به نام گرگ آلاسکایی، در داستان دوم قدرتمندشدن مردی سنگ‌تراش و در داستان سوم ماجرای دوستی دو پسر بچه به نام جرمی و استنلی بازگو می‌شود. ارائه سؤالاتی در پایان هر داستان کمک می‌کند تا نوجوانان بتوانند میزان درک مطلب خود را بسنجند.

مرد ثروتمندی می‌میرد و در وصیت‌نامۀ خود، ثروتش را به سه قسمت مساوی تقسیم می‌کند. قرار است هر قسمت به یک نفر برسد و شرطش این است که این سه نفر یک نام داشته باشند، ولی حقیقت ماجرا چیز دیگری است که شرلوک هلمز با شم کارآگاهی و زیرکی خود به آن پی می‌برد.